يکی از بزرگترين حوادثی که در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم خصوصاً سالهايی که به نام جنگ سرد خوانده شده، روی داد، درگرفتن مسابقهی تسليحاتی، خاصه بين کشورهای قدرتمند بود که به زودی هزينههای نظامی را در هر سال به حدود ۱،۴۰۰ ميليارد دلار و شايد فزونتر از آن بالا برد و در نتيجه فشار عظيمی بر روی بودجهی آن ممالک وارد آورد، واقعهای که حضرت بهاءالله در لوح خطاب به ملکهی ويکتوريا سالها قبل از آن پيشبينی کرده و دربارهی آن به سلاطين عالم فرموده بودند:
«يا معشر الملوک، انّا نراکم فی کل سنة تزدادون مصارفکم و تحملونها علی الرعيه اِن هذا الاّ ظلمٌ عظيم... اَنِ اصلحوا ذات بينکم اذاً لا تحتاجون بکثرة العساکر و مهمّاتهم الاّ علی قدر تحفظون به ممالککم و بلدانکم... اَن اتّحدوا يا معشر الملوک به تسکن ارياحُ الاختلاف بينکم و تستريح الرعيه ومَن حولکم اِن انتم من العارفين». يعنی ای گروه پادشاهان، شما را میبينيم که هر سال بر مخارج خود میافزاييد و آن را بر رعيت يعنی مردم، تحميل میکنيد. اين جز ظلمی بزرگ نيست. ميان خود صلح برقرار کنيد و در آن صورت محتاج به فراوانی سپاه و کثرت مهمات نيستيد، مگر به اندازهای که با آن ممالک و شهرهای خود را حفظ کنيد. ای گروه پادشاهان، با هم متحد شويد، چه با اين اتحاد تندبادهای اختلاف در ميان شما ساکن میشود و مردم و اطرافيان شما آسوده میشوند. اگر شما از صاحبان معرفت هستيد.
همين مضمون در سورهی ملوک که خطاب به همهی شهرياران زمان آن حضرت است، تکرار میشود، آن جا که میفرمايند: «ثم اصلحوا ذات بينکم و قللوا فی العساکر ليقلّ مصارفکم و تکونن من المستريحين... و علمنا بانکم تزدادون مصارفکم فی کل يوم و تحمّلونها علی الرعيه و هذا فوق طاقتهم و ان هذا لظلمٌ عظيم. اعدلوا يا ايها الملوک بين الناس و کونوا مظاهر العدل فی الارض و هذا ينبغی لکم و يليق لشأنکم لو انتم من المنصفين.» يعنی بين خود صلح و آشتی برقرار کنيد و سپاهيان خود را تقليل دهيد تا آن که هزينههای شما کاهش يابد و از آسودگان باشيد. ما میدانيم که در هر روز مخارج خود را میافزاييد و آن را بر مردم تحميل میکنيد و اين فوق طاقت آنهاست و اين ظلمی است بزرگ. به عدل ميان مردم عمل کنيد، ای پادشاهان، مظاهر عدل بر روی زمين باشيد و اين است که شايسته و سزاوار شما و در شأن شماست، اگر از اصحاب انصاف باشيد.
شبهه نيست که آرزوی تقليل يا خلع اسلحه از ديرباز در جهان ميان متفکران صلح دوست وجود داشته، اما تنها در قرون ۱۹ و ۲۰ بود که سلاحهای مهيب مدرن به ميان آمد و هزارها نفوس به توليد و فروش آنها روی آوردند و تجارت اسلحه يکی از رونقمندترين انواع بازرگانی شد. بعد از جنگ جهانی دوم مسابقهی تسليحاتی ميان کشورهای مقتدر به جايی رسيد که توازن بودجهی آنها را به هم زد، ولی سرانجام اثرات غيبی کلام حضرت بهاءالله علیرغم آن که هنوز همهی کانونهای آتش در دنيا خاموش نشده بود، موجب شد که نه تنها اقدامات وسيعی در جهت الغاء يا محدود کردن سلاحهای استراتژيک و نيز اسلحهی کلاسيک صورت گيرد، بلکه خود هزينههای خاصه پس از پايان جنگ سرد مرتباً روی به کاهش آورد و نويد روزی را دهد که توصيه و پيشبينی حضرت بهاءالله تماماً تحقق پذير گردد.
به موقع خود معلوم خواهيم داشت که هزينههای نظامی سالانهی جهان در دههی آخرين قرن بيستم به نزديک نصف آن چه در سالهای جنگ سرد معمول بوده، تقليل يافته است.
حضرت بهاءالله نه تنها ضرورت کاهش سلاحهای نظامی را تأکيد کردند، بلکه در قوانين خود که در کتاب اقدس آمده، حمل اسلحه را بر افراد عادی ممنوع داشتهاند.
تجارب سالهای اخير در امريکا، برزيل و برخی سرزمينهای ديگر نشان داد که وجود سلاح در خانهی افراد عادی خطری برای امنيت جامعه است، کما آن که در مطبوعات ۲۲ اکتبر ۲۰۰۵ ملاحظه شد که در برزيل تخميناً حدود ۱۷ مليون سلاح آتشين در دست مردم است و فقط نصف آن به ثبت رسيده، يعنی مجوز خريد دارد.
با توجه به آن که به طور متوسط روزی حدود يک صد قتل در برزيل روی میدهد، دولت به زودی به مراجعه به آرای عمومی در آن کشور متوسل خواهد شد تا نظر مردم را دربارهی آزادی يا ممنوعيت تجارت اسلحه جويا شود
(۲۳ اکتبر). تنها در سال ۲۰۰۴ حدود ۳۶ هزار نفر در برزيل با اسلحهی گرم به کشتن رسيدهاند.
در امريکا طرفداران اسلحهی فردی به حدی نيرومند هستند که تغيير يک مادهی قانون اساسی آن کشور در اين مورد در حال حاضر دشوار به نظر میرسد. محتملاً تعداد سلاحهای آتشين در منزل از شمار جمعيت آن کشور فزونتر است، چه بسا کودکان و نوجوانان که بر اثر وجود سلاح در دسترس خود روی به جرم و قتل همسالان و معلمان و همنوعان خود آوردهاند، چنان که مکرراً در مطبوعات خوانده و از وسايل ارتباط جمعی شنيدهايم.
در اين جا ذکر خبری تازه در مورد ابتکار جديد سازمانهای بينالمللی غير دولتی مفيد است. در اواخر سال ۲۰۰۵ عدهای از سازمانهای مذکور به نفع کنترل تجارت سلاحهای سبک پيشنهادی دادند. توضيح آن که در حال حاضر حدود۶۴۰ مليون سلاحهای سبک و سلاحهايی با کاليبرکوچک در دنيا در دست مردم است و به عقيدهی سازمانهای بينالمللی مذکور، آزادی تجارت و در دسترس بودن آسانِ اين سلاحها علاوه بر ايجاد نا ايمنی، درقارهای چون افريقا، منشأ فقر و توسعه نيافتگی شده است.
امريکا، هند، روسيه، مصر و چين تا کنون از امضای موافقت نامه در اين مورد خودداری کردهاند، ولی دولت فرانسه وعدهی مساعد داده، در حالی که سومين صادر کنندهی بزرگ چنين سلاحهاست.
اميد سازمانهای غير دولتی بينالمللی اين است که اين موافقت نامه همان جنبش نظرات موافق را برانگيزد که سابقاً عهدنامهی اتاوا در سال ۱۹۹۷ در مورد تحريم کاربرد ‹‹مينها›› ، يعنی مواد منفجره ضد افراد برانگيخته بود.
از جمله پيشنهاد دهندگان اين موافقت نامه، سازمان عفو بينالمللی است که در فاش کردن موارد تعدی به حقوق بشر در ممالک عالم نقشی مثبت و سودمند داشته و دارد.
بر اساس آن چه رفت، با پشتيبانی سازمان ملل متحد در ماه ژوئيه سال ۲۰۰۶ کنفرانسی بينالمللی در نيويورک برپا خواهد شد که شايد در آن بتوان دولتهای دخيل در تجارت اسلحه را قانع کرد که از فروش و ارسال سلاحها به مناطقی که در آن خطر تجاوز به حقوق بشر يا تخطی از حقوق بينالمللی انسان دوست موجود است، خودداری نمايند.
اکنون به بيان سريع تاريخچهی اقدامات بينالمللی در جهت تقليل تسليحات میپردازم. انديشهی تقليل يا محدود کردن تسليحات بر اساس يک توافق بينالمللی فکری بود که الهام بخش دو کنفرانس لاهه شد که به ابتکار تزار روسيه در سالهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ تشکيل گرديد و متأسفانه به نتيجهای نرسيد.
قابل يادآوری است که در سالهای بين ۱۹۰۵ و ۱۹۱۴ يعنی پيش از جنگ جهانی اول، يک مسابقه تسليحاتی بی سابقه در اروپا سرگرفت، به طوری که هزينههای نظامی کشور فرانسه ۴۳ در صد و از آن روسيه ۷۲ در صد و هزينههای آلمان به ميزان ۳۴۰ در صد افزايش يافت و از نتيجهی دردناک اين مسابقه که همان جنگ جهانی اول باشد، خبر داريم. عهدنامهی ورسای که در سال ۱۹۱۹ امضا شد، تعداد نيروهای قشون آلمان را به صد هزار نفر محدود میکرد و اين اقدام به عنوان گام نخستين در راه حصول محدوديت عمومی تسليحات تلقی شد. در اساسنامهی مجمع اتفاق ملل، در مادهی هشت، آمده بود که حفظ و صيانت صلح، مستلزم تقليل سلاحهای ملی به حداقلی است که با امنيت ملی هر کشور و همچنين تعهدات بينالمللی او برای اجرای يک عمل مشترک (نظامی) سازگار باشد.
اعضای مجمع اتفاق ملل، متعهد بودند که اطلاعات مربوط به مقدار و اهميت سلاحهای خود و برنامههای نظامی خويش را به صورت صريح و صحيح تهيه و با ساير ممالک مبادله کنند.
در فوريهی ۱۹۳۲ يک کنفرانس خلع سلاح در ژنو انعقاد يافت، ولی اندکی بعد، يعنی در اکتبر سال ۱۹۳۳ به علت استعفای آلمان از عضويت مجمع اتفاق ملل، مذاکرات آغاز شده، بیفايده و اثر ماند. نيازی نيست که در مورد آمادگی آلمان برای ورود در جنگ دوم جهانی سخنی گفته شود. نفس اين آمادگی نشان میداد که آلمان نازی عهدنامهی ورسای را کان لم يکن انگاشته است.
بعد از جنگ جهانی دوم، قضيهی خلع سلاح همواره مطمح نظر سازمان ملل متحد بوده است، چنان که در فاصلهی سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۵۲ دو کميسيون مهم در سازمان ملل متحد تشکيل شد. يکی مأمور مطالعه در نحوهی الغای کاربرد انرژی اتمی به صورت ويرانگر و ديگری مسئول مطالعه در چگونگی کاهش سلاحهای کلاسيک. اين دو کميسيون بعداً با هم تلفيق شد، اما مساعی معطوف به يک خلع سلاح که در تحت نظارت بينالمللی صورت پذيرد، به مخالفت هر دو بلوک شوروی و امريکا برخورد کرد.
داستان کنفرانسها و اقدامات مختلفهی ملل متحد در جهت خلع سلاح بسيار مفصل است و يادآوری تفصيلی آن در اين وقت محدود مقدور نيست. اما آن چه در اين جا مورد نظر ماست، موفقيتهايی است که در اين زمينه حاصل آمده و مجمل کلام آن است که در سال ۱۹۶۱ مجمع عمومی ملل متحد، پيمان معروف محدود نگاه داشتن عدد ممالک دارای نيروی اتمی را ارائه کرد و امريکا، انگلستان و شوروی تا سال ۱۹۶۸ موفق به امضای آن شدند و بعد حدود يک صد مملکت از اعضای ملل متحد نيز اين پيمان را امضا کردند. ممالک دارندهی اتم به موجب اين پيمان متعهد شدند که سلاحهای اتمی را در اختيار ممالک ديگر نگذارند و ساير ممالک نيز تعهد کردند که از ساختن سلاحهای اتمی يا کمک فنی گرفتن برای چنين امری، خود داری کنند.
در سال ۱۹۶۹ امريکا مصمم شد که از هر نوع جنگ بيولوژيک احتراز کند و در هيچ مورد قبل از ديگران گازهای سمی به کار نبرد. از سال ۱۹۶۹ امريکا و شوروی که از قدرت نظامی يکديگر هراس داشتند، موافقت کردند که مذاکراتی دربارهی محدود کردن سلاحهای استراتژيک انجام دهند. مذاکراتی که به نام Salt I سالت ۱ معروف است. اين مذاکرات به امضای عهدنامهای بين دو کشور در سال ۱۹۷۲ منتهی شد. امريکايیها موافقت کردند که تعداد موشکهای بين القارات خود را به ۱،۰۵۴ محدود سازند و روسيه هم محدوديت را در حد ۱،۶۱۸ عدد پذيرفت.
در سال ۱۹۷۴ رهبران اين دو ابر قدرت، شمارهی موشکها با نوک اتمی را به تعدادی معين، محدود کردند (۲۴۰۰ برای امريکا و ۱۳۲۰ برای شوروی)، اما سرعت پيشرفتهای فنی در دو کشور چنان بود که هر توافقی بين آن دو بعد از چندی، اعتبار نخستين خود را از دست میداد.
در فاصلهی سالهای ۱۹۵۰ – ۱۹۷۰ هزينههای نظامی در ممالک صنعتی ۶۰ در صد و در ممالک جهان سوم ۳۰۰ در صد ازدياد يافته بود. در آن دوره توليد کنندگان و فروشندگان سلاحها، در مرتبهی اول امريکا، بعد شوروی، بعد انگلستان، سپس فرانسه بودند. اما به زودی، يعنی بعد از سال ۱۹۸۳ سازندگان و فروشندگان تازهای در صحنهی بينالمللی پديدار شدند، چون آرژانتين، برزيل، اسرائيل، کرهی شمالی و کره جنوبی که تخصص آنها در ساختن سلاحهای سنتی چون توپ و تفنگ و تانک بود.
مذاکرات امريکا و شوروی در مورد تحديد سلاحهای استراتژيک که در سال ۱۹۷۳ آغاز شده بود، سرانجام در سال ۱۹۷۹ به موافقتنامهی دومی منتهی شد که Salt II خوانده شده است، موافقتنامهای که هدفش همان کاستن از ترقی و توسعهی ميسيلهای (موشک) دارای بُرد زياد بود.
در سال ۱۹۸۷ رهبران امريکا و شوروی با خلع سلاح اتمی به صورت دوجانبه موافقت نمودند، علاوه بر آن تحولات سياسی بعدی در شوروی موجب آن شدکه بالأخره در ماه نوامبر سال ۱۹۹۰ قرار داد محدود کردن نيروهای نظامی کلاسيک در اروپا نيز به امضا برسد و آن شامل تانکها و عرابههای جنگی و توپها و هواپيماها و هليکوپترهای جنگی میشد.
مجدداً به سالهای قبل بازگرديم. مذاکرات دربارهی کاهش سلاحهای استراتژيک بار ديگر در سال ۱۹۸۲ در ژنو آغاز شد و بالأخره در سال ۱۹۸۶ تصميم به تقليل حجم سلاحهای اتمی به نصف، مورد موافقت رؤسای دو ابر قدرت واقع گرديد و در سال ۱۹۹۱ عهدنامهی استارت يک، کاهش آنها را به نصف، رسميت بخشيد.
در ژوئن سال ۱۹۹۲ دو رئيس جمهور موافقت کردند که کاهش سلاحهای استراتژيک خود را به هفتاد در صد برسانند. در ژانويه ۱۹۹۳ قرارداد استارت ۲ مقرر داشت که در ظرف ده سال شمارهی شارژهای اتمی روسيه از ۱۱ به ۳ هزار و از آن امريکا از ۱۰ هزار به ۳،۵ هزار کاهش يابد.
فرانسه در سال ۱۹۹۱ به پيمان محدود کردن کشورهای دارای اتم پيوست و در سال ۱۹۹۶ به آزمايشهای اتمی خود خاتمه داد.
با تشکيل کنفرانسی در سال ۱۹۸۹ زير نظر يونسکو، سرانجام به سال ۱۹۹۳ يک ميثاق نامه در مورد منع کامل کاربرد سلاحهای شيميايی به تصويب ملل متحد رسيد. ۱۵۴ کشور اين ميثاق نامه را امضا کردند و متأسفانه عدهای از ممالک که خود دارای چنين سلاحی بودند، از امضای آن تا کنون خودداری نمودهاند.
در خلال سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، هرچند صلح از طريق ترس و خصوصاً ترس از سلاحهای اتمی طرف مقابل، پايهگذار آرامشی بود که به آن تعادل وحشت نام نهادهاند، اما قراين متعدد حکايت از آن میکند که اولاً در داخل کشورهای نيرومند، مخالفان هر نوع آزمايش اتمی یا کاربرد اتم و حتی وجود پايگاههای اتمی، رو به فزونی هستند. ثانياً چنان که گزارشی تازه که توسط مرکز تحقيقی امنيت انسانی در دانشگاه بريتيش کلمبيا (ونکوور) تهيه شده، حکايت میکند، توانايی سازمان ملل متحد در حل اختلافات بين دول و کاهش منازعات از طرق مسالمت آميز رو به افزايش رفته است. حاصل اين گزارش را به نقل از روزنامهی لوموند، مورخ ۱۹/ ۱۰/ ۲۰۰۵ در چند جمله میآورم:
۱- درحالی که بين سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۹۱ منازعات خونين سه برابر شده بود، از سال ۱۹۹۲ چهل در صد از تعداد جنگهای مسلح کاسته شده است.
۲- در سال ۱۹۵۰ هر جنگ به طور متوسط ۳۸ هزار نفر کشته میداد، در حالی که در سال ۲۰۰۲ تلفات انسانی جنگ به متوسط ۶۰۰ کشته محدود شده است.
۳- تعداد کودتاها که در سال ۱۹۶۳ بالغ بر ۲۵ بود، درسال ۲۰۰۲ به ۱۰ مورد تقليل يافته و در نتيجه از تشنجات و برخوردهای شديد کاسته شده است.
۴- از شمار پناهندگان بينالمللی در طی ده سال اخير، سی در صد کاسته شده است.
به عقيدهی تهيه کنندگان گزارش، فزون شدن امکانات مداخلهی سازمان ملل متحد بوده که در اين تحولات، اثر بارز داشته. در فاصلهی سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۲ تعداد ميسيونهای ملل متحد برای پيشگيری از جنگ ۶ برابر شده و فعاليتهای مربوط به اعادهی صلح ۴ برابر گشته. در طی ۱۲ سال مورد اشاره، ميسيونهای حفظ صلح به ۴ برابر رسيده و بر اين اساس میتوان گفت که اميد به مؤثر بودن اقدامات بينالمللی در کاهش جنگها ازدياد يافته است.
تنوع جنگها از نوع کلاسيک گرفته تا جنگهای اتمی و شيميايی و بيولوژيک ايجاب کرده و میکند که عهدنامههای متعددی برای منع و تحت کنترل آوردن آنها به امضا رسد و هرچند پيشرفتهای حاصل تا کنون محدود بوده، اما توانايی بيشتری که در مذاکرات حاصل شده، نويد موفقيتهای وسيعتری را در آينده میدهد.
گزارش دانشگاه بريتيش کلومبيا مینويسد که در سال ۱۹۴۶ تعداد ممالکِ دارای نظام دموکراتيک محدود به بيست بوده، ولی در سال ۲۰۰۵ اين عدد به حدود ۸۸ کشور رسيده است و البته در نظامهای دموکراتيک خطر جاه طلبی و جنون قدرت از جانب يک فرد يا گروه کوچکی از رهبران وجود ندارد و در نتيجه خطر جنگ محدودتر است.
به موضوع پيشبينی خلع سلاح عمومی در آثار بهائی بازگرديم. حضرت شوقی ربانی که يکی از طلعات مقدسهی آئين بهائی هستند، در رسالهای و به اصطلاح بهائيان توقيعی که تحت عنوان ‹‹شکوفندگی تمدن جهانی›› نوشتهاند (۱۹۳۶)، پيشبينی میکنند که در آينده قوا و منابع عظيمی که در راه جنگ اقتصادی و سياسی بيهوده به مصرف میرسد، به مقاصدی اختصاص يابد که متضمن توسعهی دامنهی اختراعات بشری و تکامل امور فنی و بالا رفتن سطح توليد در جامعه و قلع و قمع بيماریها و گسترش دايرهی تحقيقات علمی و ترفيع سطح صحت و بهداشت عمومی و تلطيف و تشحيذ ذهن آدمی و افزايش طول عمر انسان و نيز استخراج معادن متروکه و مجهولهی کرهی ارض شود و نيز برای تأسيس هر مشروع يا مؤسسهی ديگری به کار رود که بتواند حيات عقلانی و اخلاقی و معنوی نوع انسان را تقويت نمايد.
در سال ۱۹۹۰ چنان که دانيل کولارد در کتاب ‹‹روابط بينالمللی›› يادآور میشود، جمع هزينههای نظامی عالم معادل ۱۳۰۰ ميليارد دلار بوده و اتفاقاً در همان سال جمع بدهیهای جهان سوم، يعنی ممالک کم رشد، به همين مبلغ سرمیزده و به عبارت ديگر میشود حدس زد که با معادل هزينههای نظامی دنيا، چه مقدار کارهای آبادانی و عمران و توسعه میشد و میشود در ممالک فقير به انجام رساند.
بنا به تخمين همان کتاب، حدود ۷۰ مليون نفر در دنيا به طور مستقيم يا غير مستقيم برای بخش نظامی کار میکنند و نسبت مهمی از کسانی که به کارهای تحقيقی مشغولند نيز به هدفهای نظامی نظر دارند. رها شدن از تأکيد و تمرکز بر چنين هدفهايی بیگمان موجب پيشرفت فوق العاده در بخشهای ديگر زندگی انسانی خواهد شد.
قطعهای از اشعار سهل و ممتنع مرحوم محمد نعيم اصفهانی در اين جا به مناسبت به خاطر میآيد که فرمود:
اين همــه تيـپ و توپ و طيـاره / اين همــه تيـر و تيغ و خمپاره
واين همه نيزه و تفنگ و فشنگ / مــوزر و پيشـــداد و قــــداره
اين همــه بمب و اين همـه بالون / اين همه حصن و اين همه باره
اين همه موج فوج خنجــر کش / اين همــه جوش جيش جرّاره
تا نماييــــم ما همـــه خـــود را / خــوار و زار و اسيــر و آواره
نيــــــم مـا خون نيـــم مـا ريزد / به مــراد ســه چار خونخـواره
پس ببــايست چـــارهای ناچـار / جست از بهــر خلــق بيچــاره
شصت سال است طلعـت ابهـی / گويــد ای فرقــهی ستمـکاره
مجلســـی صلح خــواه میبايـد / بر شهــان پادشــاه مــیبايـــد
و نيز اين قطعهی دلکش از اوست:
اين همه در جهان جدال بس است / ای سلاطيـن و ای رجال بس است
اين همــه قتـل و نهب و خونريزی / زآن چه کرديـد تا بحال بس است
اين همــه اختـــراع صُنــع جديـد / بهــر تضييـع جـان و مال بس است
اين همــه مکر و حيلــه و تدليس / از پــی فتنـــه و قتــــال بـس است
اين همــه صرف مـال قــوم ذليل / از پـــی عــزت و جلال بـس است
اين همه خرج و اين همه اسراف / اين همــه بر جهـان وبال بس است
بــر يتيمــان و بيــوگـــــان آزار / بـر ستمــديــدگان ملال بس است
بــه رعــايــای مستمنـــد فقيـــر / بهر جنگ اين همـه منال بس است
که بـه اين مال و اين منــال زياد / میتــوان کـــرد ايـن جهـــان آباد
نيازی به تأکيد در اين قضيه نيست که امر بهائی، ديانتی است به دور از قهر و خشونت، طرفدار نوع دوستی و شفقت به عموم، مخالف جنگ – اعم از آن که معلول سياست، اقتصاد يا دين باشد – و از اين رو گرايش آن آئين به انديشهی خلع سلاح عمومی طبيعی است. منع خشونت در رفتار نسبت به کودکان و زنان و هر گروه و طبقهی ديگر، در تعاليم بهائی قوياً منعکس است.
اما البته اهل بها تحديد سلاحها را برای حصول صلح کافی نمیدانند، بلکه به اعتقاد آنان صلح بايد با تحولات و تصميمات مهم ديگری چون ريشهکنی فقر و تعديل معيشت، شناسايی حقوق افراد و گروهها، احترام به شخصيت انسان – به هر نژاد و يا مليتی متعلق باشد – ايجاد نهادهايی برای حل اختلافات فيمابين افراد، جماعات و دولتها به صورتی مسالمت آميز و دهها تدابير مهم ديگر که در تعاليم بهائی آمده است، قرين باشد. لوحی که حضرت عبدالبهاء خطاب به انجمن صلح با دوام در لاهه مرقوم فرمودهاند و انتشار عام يافته است، بيانگر عمدهی اين تعاليم است به آن رجوع میتوان کرد.
وعده داده بودم که اشارهای به تحولات جديد در زمينهی کاهش هزينههای نظامی کنم. سير نزولی هزينههای نظامی تا پايان قرن گذشته ادامه يافت، ولی متأسفانه وقايعی که در آغاز اين قرن خصوصاً در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روی داد، بار ديگر هجوم به سوی اين هزينهها را شدت بخشيد، به طوری که بودجهی نظامی جهان در سال پيش، يعنی سال ۲۰۰۴ به ۹۵۰ ميليادر دلار رسيد که تنها ۴۶۶ ميليارد آن به يک ابر قدرت تعلق دارد. حتی کشور صلح جويی چون کانادا از نظر ميزان هزينههای نظامی در مرتبهی نوزدهم قرار گرفته است.
میتوان با اطمينان کامل وضع کنونی را امری استثنايی دانست و اميد واثق داشت که در آينده از شدت نگرانی دولتها کاسته شود و اولويتهای ديگر، يعنی آن چه مفيد به حال عموم مردم است، رجحان پيدا کند.
بايد متذکر بود که در کتب اديان سالفه بشارت به روزی داده شده که در آن صلح و آشتی بر پهنهی خاک مستولی شود و چنان که اشعيای نبی پيشبينی کرده: «قومها شمشيرها خود را برای گاوآهن و نيزههای خويش را برای ارهها بشکنند و امتی بر امتی شمشير نکشد و مردم ديگر جنگ را نياموزند.» يا چنان که حضرت مسيح نويد دادهاند، تحقق صلح که با ظهور نخستين آن حضرت مقدور نبود، در رجعت آن حضرت واقع شود. البته اگر ظهور موعود بايد با رسيدن جامعهی بشری به بلوغ و پختگی فکری و معنوی قرين باشد، جز اين که مروج صلح عمومی باشد، انتظاری نمیتوان داشت.
بنابر آن چه گفته آمد، لازم میآمد که ظهور حضرت بهاءالله که موعود همهی اديان گذشته است، مروج مهر و دوستی باشد و قهر و خشونت و جدال را بالکل منع کند و بر کينه و تعصب و انتقام جويی و ظلم و آن چه مايهی تکدر خاطر انسان میشود، خط بطلان کشد و فساد و نزاع و قتل و غارت را شأن درندگان ارض شمرد و به جای آن همواره يادآور شود که «تمسّکوا بما تنتفع به انفسکم و اهل العالم»
پيش از اين در فرصت ديگری گفتهايم که حضرت بهاءالله در عين آن که غرب را به خاطر دموکراسی و پارلمانتاريسم و پيشرفت علم و فن ستايش میفرمايند، معذلک سخت نقاد تمايل غرب به سلاحهای جهنمی هستند. در کلمات فردوسيه میفرمايند:
«براستی میگويم، هر امری از امور اعتدالش محبوب، چون تجاوز نمايد، سبب ضرّ گردد. در تمدن اهل غرب ملاحظه نماييد که سبب اضطراب و وحشت اهل عالم شده. آلت جهنميه به ميان آمده و در قتل وجود شقاوتی ظاهر شده که شبه آن را چشم عالم و آذان امم نديده و نشنيده.»
حضرت بهاءالله صريحاً نيروی اتمی و بمب اتم را پيشبينی میفرمايند و در همان لوح مذکور میفرمايند: «اسباب عجيبهی غريبه در ارض موجود، ولکن از افئده و عقول مستور و آن اسبابی است که قادر است بر تبديل هوای ارض کلها و سميت آن سبب هلاکت» و به همين مناسبت است که ضرورت توسل به اتحاد ملل و استقرار صلح اکبر را يادآور میشوند. در لوح دنيا دستور میفرمايند که: «وزرای بيت عدل صلح اکبر را اجرا نمايند تا عالم از مصاريف باهظه فارغ و آزاد شود. اين فقره لازم و واجب، چه که محاربه و مجادله اسّ زحمت و مشقت است.»
حضرت بهاءالله مکرراً رجال و زعمای عالم را از سلاح به اصلاح دعوت فرمودهاند و اين کلمهی «اصلاح» پيوسته در سخن آن حضرت تکرار میشود. در لوح بشارت میفرمايند: «اميد آن که از توجهات مظاهر قدرت حق جل جلاله، سلاح عالم به اصلاح تبديل شود و فساد و جدال از مابين عباد مرتفع گردد» و در لوح مقصود متذکر میشوند که: «اميد هست که علما و امرای ارض متحداً بر اصلاح عالم قيام نمايند» و در لوح دنيا میفرمايند: «به خود مشغول نباشيد، در فکر اصلاح عالم و تهذيب امم باشيد. اصلاح عالم از اعمال طيبهی طاهره و اخلاق راضيهی مرضيه بوده». همچنين در کتاب عهدی که وصيت نامهی آن حضرت است، تأکيد میفرمايند که: «نوصيکم بخدمة الامم و اصلاح العالم».
به عنوان نتيجه گيری عرض میکنم که خوش بينی ما را به اين که حرکت عالم در جهت خلع سلاح عمومی است، چند واقعيت تأييد میکند:
نخست: توسعهی دموکراسی در عالم که امکان تجاوز دولتی به دولتی را روز به روز کمتر میکند.
ثانی: ترقی فوق العادهی تکنولوژی نظامی که به قول مؤلفان کتاب ‹‹خشونت و علل آن›› که به اهتمام يونسکو در دههی هفتاد منتشر شده، نفس اين ترقی جنگ جهانی جديد را غير ممکن ساخته است.
سوم: نيرو گرفتن سازمان ملل متحد از جهت حل و فصل اختلافات بين دول، چنان که به روايت محققان بريتيش کلمبيا گفته آمد.
چهارم: فشار روزافزونی که مردم ممالک حتی پيشرفتهترين آنها بر دولت خود وارد میآورند که اعتبارات، بيشتر صرف امور بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، مبارزه با فقر و بيکاری، تحقيق و پژوهش و نظاير آن شود و البته دولتهايی که بايد به رأی مردم بر سر کار آيند، نمیتوانند تا ابد در برابر اين فشار، بیتفاوت و خونسرد و غير فعال باقی مانند.
پنجم: آگاهی روزافزون مردم به عواقب شوم جنگ و بیاعتبار شدن تعصبات ملی، نژادی و قومی و نظاير آن، لااقل در نزد جماعات فهميدهی خلق.
بر همهی اينها بايد افزود که به موجب بشارات کتب مقدسه، ارادهی الهی در جهت حرکت عالم به سوی صلح بينالمللی است.
Add new comment