. . . وآن این است، هنگامی که درتحقیقات وجست و جوهایم به دنبال جواب سؤال ها بودم، به مسئله ای بسیار قابل تأمل برخوردم، وآن معرفی علماء ،دانشمندان ومشاهیر بهائی توسط سایت های مختلف بهائیت بود، حضور اینگونه برجستگان درهردین وآئینی طبیعی وعادی است، چون ازپدرومادری باهمان کیش زاده شده ودرمحضراساتید وعلمائی ازهمان دین پرورش یافته اند. اما نکته قابل توجه در اینجا آن بود، که اکثر عرفا ،شعرا ،اندیشمندان، وعلمائی که ملاحظه کردم ،نوکیش بودند،وازاسلام به بهائیت گرویده بودند،افرادی مانند،آقاسیدعباس علوی خراسانی،ازعلمای حوزوی بجنوردوخراسان، که ایمانش به بهائیت غوغائی میان علماء وطلاب آن دیار برپا نمود. یا حضرت ابوالفضل گلپایگانی که هم برای بهائیان وهم برای مسلمانان ازاهمیت وجایگاهی ویژه برخورداربود. ویا آقامحمدفاضل قائنی،که ازطرف پیامبربهائیان ،نبیل اکبر لقب گرفت. یا ملارمضانعلی بقائی امره ای ،از منبریان وروضه خوانان و واعضانی بودکه دربخشی اززندگی نامه اش می خوانیم. . . ،ملارمضانعلی چنان تحت تأثیر مجتهد ضدبهائی وقت قرا رداشت ،که خودش شخصأ ازطرف او مأمورمی گرددتا برای کشتن یک بهائی اقدام کند، اما هرچه منتظر کشتنش می مانند،خبری نمی آید،یعنی خبری می آید،اما نه ازکشتن آن فردبهائی ،بلکه از بهائی شدن،ملا رمضانعلی،که این خبرچه غوغائی و ولوله ای بین مردم بپامی کند. یا میرزاحسن گوهر، ومیرزامحیط کرمانی،وملاصادق مقدس خراسانی،یا عرفا وشعرائی مانند،مفتون فارانی(میرزاجلال الله بشیررحمانی)، و میرزافرج الله فنائیان،معروف ومتخلص به جنون سنگسری،و یا. . . . اگربخواهم نام تک تک این بزرگان را یادکنم، خودبه تنهائی نیازمند یک بخش جداگانه می باشدکه ازحوصله این مقال و بحث خارج است.
اگربپرسیم به چه دلیل این بزرگان دربحث ما ازجایگاه واهمیت ویژه ای برخوردارند،بایدبگویم ،اهمیتش هم در برجستگی علمی وعرفانی و شهرت اجتماعیشان است وهم درشیعه ومسلمان بودنشان، اشخاص شهیر،مانند اشخاص عادی یک تن بشمار نمی آیند،بلکه هزار،یا هزاران تن، واگرتاابدیت تأثیرگذاریشان را روی نسل های آینده حساب کنیم،هریک صدها هزار،یا میلیون ها تن هستند،(درست است انسان ها نزدخداوند یکسانند،وهیچ برتری ،مگربه تقوی وپرهیزگاری بریکدیگرندارند،اما درقران می فرماید،((. . .قل هل یستوی الاعمی والبصیرافلاتتفکرون .سوره انعام آیه50 ترجمه:بگوآیایکسانندنابینا وبیناپس چرا نمی اندیشید؟)) ،((. . . قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون انمایتذکراولوا الالباب،سوره زمر آیه 9. ترجمه:بگوآیابرابرندکسانی که معرفت ودانش دارندوکسانی که ازمعرفت ودانش بی بهره اند؟ فقط خردمندان یادآورمی شوند.))،((ماستوی الاعمی والبصیر.سوره فاطر،آیه 19ترجمه: نابینا وبینا یکسان نیستند))،((. . . قل هل یستوی الاعمی والبصیرام هل تستوی الظلمات والنور. . .سوره رعد،آیه16،ترجمه:بگوآیانابینا وبینایکسانند یا تاریکی ونوربرابرند؟)) انسان های عالم وروشن بین هرگزبا انسان های عادی وغیرعالم ،برابرنیستندوتفاوت بسیاردارند، ) بنابرفرمایش قرآن وکلام الهی است که می گویم انسان های برجسته وشهیر، چون ازتأثیرگذاری بالائی برمردم واطرافیانشان برخوردارند،ممکن است هزاران نفر یا بیشتر ،را به خود واعمال وافکارشان وابسته نمایند، وبه تعبیری روشن تر الگوی تمام نمائی برای هزاران نفربشمار روند.بطوری که پایشان را هرکجانهادند،دیگران هم پایشان را به همان شیوه وهمانجا خواهندگذاشت. طبیعی و محرز است هریک از آن بزرگان هنگامی که به سلک و آئین بهائیت در می آیند، خودشان تنها بهائی بشمارنمی روند،هریک می توانند جمعیتی را باخود بهائی کنند،یا تشویق به بهائی شدن نمایند.برای روشن شدن مطلب بهتراست تاریخ وزندگی نامه ی مشاهیربهائی را اندکی با صبروحوصله ورق بزنیم، تاببینیم بابهائی شدنشان چه سرنوشتی برای خود وبسیاری ازمردمی که ازدور و نزدیک آنها را بخوبی می شناختند،رقم زده اند،ازجمله همین جناب آقاسیدعباس علوی خراسانی و. . .ای کاش غائله ی بهائی شدنشان ،همان زمان خودشان،وباهمان مردم هوادارشان ختم می شد. هوادارانشان آشنایانی دارند،وآشنایانشان هم. . . وهمین گونه سلسله مراتب می رود تا فرزندان و نوادگان و . . .درطول چندسال ودرطول تاریخ هریک ممکن است به میلیون ها نفرتبدیل شود. وتازه هرچقدر آثارعلمی وعملی بجامانده ی مکتوب وغیرمکتوبشان بیشترو عمیق ترباشد،همان آثار تا ابد تأثیرش را بر مخاطبان آینده تاریخ خواهدگذاشت.
حال باتوجه به آنچه گفته شد،آیا همین واقعه ،یعنی گرویدن اینگونه افرادبه دین بهائیت ، نمی تواند برای تعدادی ازمتعصبان منبری که پایه های تسلط خرافه گرائی و جهل خودبرمردم را متزلزل می دیدند،یک فاجعه بشمار رود،تا ازشدت خوفش لرزه براندامشان نیافتد،و به شدت به مقابله برنخیزند؟ وبدتر ازآن، هنگامی که بادستان خالی خودبرای این مقابله مواجه می شوند، که نه ،سخن پرمغزی برای گفتن،و نه جذبه ای معنوی برای جذب کردن دارند،برای این رویاروئی، دست به سلاح خطرناک تهمت و دروغ و افترا نبرند؟ وتیربی کمان خودرا ازچله بیرون نیاورند؟ و ازروی منابر، این مقدس ترین جایگاه راست گویان تاریخ به دروغ فریاد نزنند: ((. . . بهائیان غرق درفسادجنسی واخلاقیند، وبامحارم خود ازدواج می کنند. . .))؟
اما نمی دانند،که تیر بی کمان بردی و اثری نخواهدداشت وبه سرعت، وجدان های بیدار،ومنصفان حق بین تاریخ ازخود خواهند پرسید،اگر آنگونه که این متعصبان کوردل می گویند،راست است، پس حضور این همه ، شهیر عالی مقام در میان بهائیان فاسدالاخلاق چه می کند. ؟ آیا آن بزرگان شیفته ی فساد و فسق و فجور بودند،یا بهائیان متاعی وارمغانی در خور بزرگیشان به همراه داشتند؟؟؟
والسلام.علی ترابی
Add new comment