برگرفته از کانال نگاه نو

آئین بهائی اوضاع کنونی جامعه بشری را به منزلۀ مرحله‌ای طبیعی از فرایندی ارگانیک می‌نگرد که سرانجام به اتحّاد نوع بشر  تحت یک نظم اجتماعی واحد منتهی می‌گردد. بشریّت در حیات جمعی خود، از مراحلی تکاملی مشابه مراحلی که هر انسان در حیات فردی خود طی می‌نماید عبور کرده است و با پشت سر گذاشتن مرحلۀ شیرخوارگی و کودکی، اکنون آخرین لحظات پر تلاطم و مشکل انتقال به مرحلۀ بلوغ  را می‌گذارند. حالت سردر گمی، تردید و ستیزه‌جوئی کنونی را صرفاً باید همانند حالت نوجوانی دانست که گرچه مشتاق رشد و بلوغ است، امّا هنوز به گرایش‌ها و عادات کودکانه نیز وابسته می‌باشد. ولی وقت آن رسیده است که این نوجوان گام نهائی را بردارد و به مرحلۀ سازنده وپویا، امّا متعادل بلوغ، وارد شود.

بهائیان با تجزیه و تحلیل تحوّلات سریعی که امروزه در جهان واقع می‌شود، دو فرایند را که به موازات هم در همۀ سطوح یعنی در روستا، شهر، ملت و جامعه جهانی پیش می‌روند شناسائی می‌کنند. از یک طرف واضح است که جامعه بشری از یک فرایند فروپاشی که به صورت جنگ، تروریسم، هرج و مرج، اضطراب جسمی و روحی و فقر گستردۀ مالی نمایان می گردد رنج می‌کشد. از طرف دیگر نیروهای یکپارچگی و همبستگی افراد و گروه‌ها را به سوی پذیرش ارزش‌های تازه، اشکال جدیدی از سازماندهی و ساختارهای مناسبی برای پی‌ریزی و تأسیس بنیان یک نظم اجتماعی نوین سوق می‌دهند. مؤسّسۀ روحی هدف اصلی خود را آن می‌داند که به صورت مجرائی در آید که از طریق آن نیروهای روحانی عصر حاضر در زندگی توده‌های بشری بکار گرفته شود و برای کمک به تأسیس یک مدنیّت جهانی جدید به آنان توان دهد.

مؤسّسۀ روحی در تلاش خود برای درک یک فرایند تحوّل اجتماعی و کمک به آن، سعی می‌کند از دو دسته از تئوری‌هائی  که طی دهه‌های عدیده گفتمان در مورد توسعه و تحولّ را تحت الشعاع قرار داده‌اند دوری جوید. از یک طرف با آن مفاهیم از تحولّ اجتماعی که نگرشی کاملاً فردگرا  دارند و اجتماع را صرفاً برحسب تشکّل روانی، مهارت‌ها، و رفتار فردی تجزیه و تحلیل می‌نمایند، و بر این گمانند که همینکه فرد از طریق تغییر دین رستگار شود و یا به آموزش غیردینی به نحو صحیحی تعلیم بیند ساختارهای اجتماعی نیز خود به خود تغییر خواهند کرد، مخالف است. از طرف دیگر تئوری‌هائی را رد می‌کند که انسان را کاملاً فراورده‌ای از اجتماع به حساب می‌آورند و مدعی هستند که هیچ اصلاحی امکان پذیر نیست مگر آنکه ابتدا ساختار‌های اجتماعی بخصوص ساختارهای مربوط به قدرت سیاسی و اقتصادی تغییر یابد. نمونه‌های مشارکت افراد "شریف" و "صاحبان تعلیمات عالیه" در نظام‌های تجاوزگر آنچنان زیاد است که به هیچ ناظر ِمنصفِ فرایندهای اجتماعی اجازه نمی‌دهد پیشنهادهائی برای تحوّل را که صرفاً متکی به رستگاری فرد و بدون توّجه مستقیم به نیروها و ساختارهای اجتماعی است، بپذیرد. در عین حال تاریخ نمایانگر شرارت‌های نظام‌هائی است که آزادی فردی را انکار می‌کنند و قوانین اخلاقی و اجتماعی‌شان از مشاهدۀ لزوم تغییر در ساختارهای قدرت سرچشمه می‌گیرد، تغییری که به عقیدۀ آنان باید به هر قیمتی حاصل شود.

مؤسّسۀ روحی می‌کوشد که فرایند تحوّل جامعۀ بشری را بر حسب مجموعه‌ای از روابط متقابلِ بسیار پیچیده‌تر بین دو جریان موازی، یعنی تحوّل فرد و ایجاد آگاهانۀ ساختارهائی برای یک جامعۀ نوین، درک نماید. علاوه بر این همانطور که انسان را صرفاً محصول تعاملات با طبیعت و اجتماع نمی‌داند، به همان ترتیب تغییرات ساختاری را فقط مربوط به فرایندهای سیاسی و اقتصادی نمی‌شناسد، بلکه تغییر در همۀ ساختارها– اعم از ذهنی، فرهنگی، علمی و تکنولوژیکی، آموزشی، اقتصادی، و اجتماعی – از جمله تغییری کامل در اصل مفهوم قدرت و رهبری سیاسی را لازم می‌داند.

این نکته درک شده است که افراد، که عموماً دارای ماهیّت روحانی کم و بیش توسعه یافته‌ای هستند، قلوب و افکارشان، حتّی تحت نفوذ سرکوبگرترین نیروهای اجتماعی، می‌تواند در اثر تعالیم الهی روشن شود. این افراد، که به هیچوجه به درجۀ کمال نرسیده‌اند، سعی می‌کنند در مسیر تحوّل اجتماعی گام بردارند، مسیری که در عین حال راهی برای رستگاری فردی نیست، بلکه راهی است که مستلزم تلاش مداوم برای ایجاد و تقویّت مؤسّسات یک نظم اجتماعی جدید است. این مؤسّسات جدید، حتّی وقتی که بدون نقص طرح ریزی شده باشند، ممکن است در ابتدا کارشان بدون نقص نباشد، ولی قطعاً برای تعداد فزاینده‌ای از افراد پیشرفت بیشتری در مسیر رشد و تحوّل روحانی را ممکن می‌سازند. 

این فعل و انفعال مستمّر بین دو فرایند موازی یعنی تقلیب روحانی افراد و تأسیس ساختارهای جدید اجتماعی تنها راه قابل اعتماد تغییر اجتماعی را توصیف می‌کند، راهی که هم از خوش‌خیالی و هم از خشونت احتراز می‌جوید و موجب تداوم دوره‌هایی از ستمکاری و آزادی واهی که بشر در گذشته تجربه نموده است نمی‌گردد. بر اساس این بینش از تحّول اجتماعی، مؤسّسۀ روحی تلاش‌های کنونی خود را در جهت توسعۀ منابع انسانی در مجموعه‌ای از اقداماتی که به رشد روحانی و عقلانی منجر می‌شود سوق می‌دهد، ولی به این نیّت که هر فرد به تأسیس ساختارهای جدیدی که در حال حاضر اکثراً به دهات و مناطق روستائی محدود می‌گردد، کمک نماید.

یک عنصر مهّم دیگر در چهارچوب ذهنی مؤسّسۀ روحی مفهوم مشارکت است. گر چه هم‌اکنون اکثر برنامه‌های مربوط به توسعه و تغییر، اهمیّت مشارکت جامعه محلّی در مسیر توسعۀ خود را پذیرفته‌اند و بیشتر آنها سعی می‌کنند که از تحمیل پروژه‌ها و نظرهای خود بپرهیزند، ولی معمولاً روشنی و توافق چندانی در بارۀ ماهیّت، شکل، و یا دامنۀاین مشارکت وجود ندارد. مؤسّسۀ روحی پیرو نظرهائی که در سطور فوق بیان گردید، تأکید می‌کند که مشارکت مؤثّری که نتوان به آسانی به دخل و تصرّف سیاسی تنزّل داده نشود، مستلزم یک فرایند یادگیری سیستماتیک در هر جامعه و هر منطقه است تا اینکه خود جامعه ایده‌ها، روش‌ها، تکنولوژی و روند‌های جدید را بیازماید، نه اینکه خود مورد آزمایش‌های اجتماعی دیگران قرار گیرد. به این ترتیب یکی از اولین گام‌ها در برقرار ساختن فرایندهای توسعه با مشارکت همگانی در یک منطقه آنست که شرکت فعّالانۀ تعداد فزاینده‌ای از افراد در یادگیری تشویق شود، تلاشی مداوم در به کارگیری دانش برای بهبود شرایط حیات جامعه به عمل آید و مؤسّسات یک نظم جهانی جدید ایجاد و تقویت گردد.

مؤسّسۀ روحی با تمسّک به مشارکت همگانی، هم به عنوان یک اصل و هم یک هدف، می‌کوشد آن گونه فعالیّت‌های آموزشی طرح و اجرا نماید که یادگیری در کلاس و مطالعه شخصی را با ادای خدمت در جامعه توأم نماید. منظور آن است که هر فعالیّت آموزشی بنفسه تجربه‌ای توان‌بخش باشد که به شرکت کنندگان یاری دهد تا به کسب خصیصه‌ها، نگرش‌ها، توانمندی‌ها، و مهارت‌های بیشتری که ویژگی نوع جدیدی از فعّالان اجتماعی است موّفق شوند، فعّالانی که نیروهای خود را تماماً در جهت پیشبرد رفاه جامعه بکار می‌برند و اعمالشان ملهم از بینشی از یک تمدّن جهانی جدید است که در تمام ساختارها و فرایندهای خود اصل اساسی اتحّاد نوع بشر را مجسّم خواهد ساخت.

گرگوری کائومبا، یکی از اعضای جامعۀ بهائی موینیلونگا می‌گوید: «سرودخوانی ما برخواسته از فرهنگ و سنت ما است، اما حالا بیشتر سرودهایی را که می‌خوانیم متأثر از آثار بهائی هستند.» تکامل این جنبه از فرهنگ جامعه، بخشی از تحول بزرگتری است که در حال رخ دادن است؛ تحولی چشمگیر که در آن جوامع بهائی قوم«لوندا» مسئولیت پیشرفت و توسعه خود را بر عهده گرفته‌اند و آگاهانه تصمیم می‌گیرند که چه نوع تغییراتی را می‌خواهند در خانواده‌ها و روستاهای خود ایجاد کنند. در سال ۲۰۱۵، کنفرانسی برگزار شد که محرک گفتگوی عمیقی دربارۀ آیندۀ مردم «لوندا» شد. این کنفرانس، صدها بهائی قبیلۀ «لوندا» را گرد هم آورد تا در این باره بحث و گفتگو کنند که چگونه تعالیم حضرت بهاءالله در اجتماع آن‌ها کار بسته می‌شود. در این کنفرانس، محوریت سرودخوانی و موسیقی این فرهنگ نمایان بود. شرکت کنندگان در کنفرانس درباره چگونگی تقویت عناصر فرهنگ خود که به رسیدن به یک جامعه قوی و متحد کمک می‌کند مشورت کردند. به عنوان مثال، متحد و متشکل کردن فعالیت گروههای آواز، همواره مورد تشویق بوده است.

بعد از این کنفرانس، بهائیان «لوندا» همراه دوستان و همسایگان خود در این زمینه مشغول یادگیری بوده‌اند که چه طور در حین تلاش برای تقویت بکارگیری اصول بهائی همچون وحدت، عدالت و برابری زن و مرد در زندگی فردی و جمعی، میراث غنی فرهنگی و معنوی خود را نیز حفظ کنند. این تلاش‌ها فرآیند تحول اجتماعی را سرعت بخشیده و در موسیقی مردم این ناحیه نیز منعکس گردیده است. 

بهائیان «لوندا» در حالی که هدفشان ساختن سرودهای الهامبخش است و نسبت به محوریت موسیقی در فرهنگ خود آگاه هستند، شاهد این بوده‌اند که سرودخوانی چطور می‌تواند برای تفرقه‌انگیزی نیز مورد استفاده قرار گیرد. گرگوری می‌گوید: «وقتی به سرودخوانی می‌اندیشیم، به این فکر می‌کنیم که چه عناصری از فرهنگ ما باعث ترویج وحدت می‌شود. قبلاً چنین بود که گاهی گروه‌های آواز در سرودهایشان به مردمی که دین متفاوتی داشتند حمله می‌کردند اما ما شروع به ساختن سرودهایی کردیم که در آن‌ها به هیچ‌کس توهین نشود. به تدریج این شیوۀ ما دیگران را نیز تحت تأثیر قرار داد. حالا آن‌ها شاهد سرودهایی دینی بودند که پذیرای آن‌ها نیز بود. به این ترتیب آن‌ها هم شروع به خواندن سرودهایی کردند که سایر ادیان را می‌پذیرفت. انگار تغییر بزرگی در فرهنگ صورت گرفته بود- سرودهایی که بین مردم تفرقه می‌انداخت حالا با سرودهای وحدت‌بخش جایگزین شده بودند.»

در مؤسسۀ روحی، طرح و اجرای فعالیّت‌های آموزشی همواره ملهم از تعهّد عمیقی به شرافت اصلی انسان است. آثار مقدّسۀ بهائی چنین بیان می‌کنند: انسان طلسم اعظم است ولکن عدم تربیت او را از آنچه با اوست محروم نموده، به یک کلمه خلق فرمود و به کلمه اخری به مقام تعلیم هدایت نمود و به کلمه دیگر مراتب و مقاماتش را حفظ فرمود. حضرت موجود می‌فرماید انسان را به مثابه معدن که دارای احجار کریمه است مشاهده نما به تربیت جواهر آن به عرصه شهود آید و عالم انسانی از آن منتفع گردد.

بدین ترتیب آموزش و پرورش صرفاً به منزلۀ کسب دانش و توسعه مهارت‌ها تلقی نمی‌شود، بلکه همچنین به منزلۀ پرورش استعدادهای ذاتی وسیع و قدرتمندی که در کنه طبیعت هر انسانی به ودیعه نهاده شده است مشاهده می‌گردد. علاوه بر آن، پرورش این قوا و استعدادهای مکنونه که هم حقّ خدادادی و هم وظیفه هر فرد است هنگامی به ثمر می‌رسد که با روح خدمت به عالم انسانی و در راه ایجاد یک تمّدن جهانی نوین به کار گمارده شود.

هر شرکت کننده در برنامه‌های مؤسّسۀ روحی در بعضی از فعالیّت‌های آموزشی نقش یک محصل و در برخی دیگر نقش یک راهنما را به عهده می‌گیرد. بنابراین مؤسّسه واژۀ "همکار" را برای همۀ کسانی که در برنامه‌هایش شرکت می‌نمایند به کار می‌برد. بر اساس شرایط و نیازهای جامعه‌ای که مؤسّسۀ به خدمت آن مشغول است، دوره‌هایی در راستای یک سلسله "مسیرهای خدمت" طرح می‌شود که یک همکار بر حسب علائق و توانمندی‌های خود آنها را طی می‌نماید. در آغاز هر مسیر خدمت، همکاران اکثراً به یادگیری می‌پردازند و مفاهیم و مهارت‌های جدیدی فرا می‌گیرند. سپس در دوره‌هایی که آنان را برای خدمت به عنوان راهنمای دوره‌های قبلی آماده می‌سازد شرکت می‌کنند، و بدین ترتیب محیطی بی‌نظیر و پویا برای پرورش منابع انسانی ایجاد می‌گردد. 

رویکردی که مؤسّسۀ روحی برای تهیّۀ موادّ درسی دنبال می‌کند با یک رویکرد سنّتی طرح‌ریزی، آزمایش در عمل، و ارزیابی موادّ درسی که یکی بعد از دیگری و به صورت یک بُعدی انجام می‌شود به نحو قابل ملاحظه‌ای متفاوت است، بدین صورت که اوّلین قدم برای نوشتن هر مجموعه از موادّ درسی وقتی برداشته می‌شود که تجربّه‌ای در سطح مردمی از طریق انجام خدمتی در پاسخ به نیازهای توسعه‌ای یک جامعه به دست آمده است. موادّ درسی از این تجربه نشئت می‌گیرد و تبلوری از آن تجربه می‌گردد. این موادّ از یک سو شرحی است از آن یادگیری‌ که در اثر به کار گرفتن تعالیم الهی در یک میدان خاصّ خدمت حاصل شده، و از سوی دیگر وسیله‌ای است برای روش‌مند کردن آن یادگیری. این رویکرد در جزوۀ کوچکی تحت عنوان "یادگیری در بارۀ رشد" به نحو زیر توصیف شده است:

وقتی که یک نیاز آموزشی مشخّص شد، گروه کوچکی متشکّل از آحاد مردم، با یک‌دیگر مشورت می‌کنند، یک سلسله نظرات برای اقدامات آموزشی تهیّه می‌نمایند و آنها را به مرحلۀ عمل در می‌آورند. نتایج حاصله مورد بازنگری و ارزیابی قرار گرفته و در بارۀ آنها مشورت می‌شود. در پرتو این مشورت یک سلسله اقدامات آموزشیِ تعدیل شده به اجرا گذاشته می‌شود، و بازنگری‌ مجدّدِ آنها منجر به تعدیل و تصحیح بیشتری می‌گردد. در این فرایندِ تهیّۀ موادّ درسی، هیچگاه اقدام موکول به تهیّه و ارزیابی نهایی موادّ درسی نمی‌شود. اقدامات آموزشی در هر مرحله با بهترین موادّی که در دست است پیش می‌رود، با این ایمان قطعی که فقط از طریق عمل و بازنگری – که هر دو در پرتو ظهور حضرت بهاءالله انجام می‌شود – موادّ درسی مناسب‌تری می‌تواند به تدریج تکامل یابد.

 این ترتیب فقط برای آن نیست که چند نفر موادّی برای استفادۀ خودشان بوجود ‌آورند؛ دیر یا زود لازم می‌شود که ساختار و محتوای هر واحد به صورت نهائی در آید تا با اطمینان بتواند مورد استفادۀ دیگران قرار گیرد. تصمیم در مورد نشر نسخۀ نهائی موادّ برای یک دورۀ مورد نظر، وقتی گرفته می‌شود که مشاهده می‌گردد که دیگر تعدیلات لازمه بسیار جزئی و قابل اغماض است. نکتۀ مهمی که باید به آن توجّه داشت این است که جنبه‌های مختلف این فرایندِ مشورت، اقدام و بازنگری، به موازات هم پیش می‌روند، و به صورت سلسله‌ای متوالی، که در اصل ترتیبی تصنّعی خواهد بود، اجرا نمی‌شوند.

بطور کلّی سه مرحله را می‌توان در فرایند تهیّه شناسائی نمود که به آنچه نسخۀ منتشرۀ نهائی خوانده می‌شود می‌انجامد.

طرح مقدّماتی : در این مرحله، یک دوره‌ یا متن مفاهیم اصلی و مجموعۀ بیاناتی از آثار بهائی را شامل می‌گردد که به نظر می‌رسد کلّاً بتوانند هدف آموزشی مورد نظر را حاصل نمایند. این طرح مقدماتی از نظرات تا مدّتی بوسیلۀ گروه‌های کوچکی از افراد در میدان خدمت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نسخۀ الف: همچنان که اقدام پیش می‌رود، موادّ درسی اصلاح می‌شود و شروع به منعکس نمودن تجربیّات حاصله می‌نماید، و نظراتی را که از تجربه منبعث گردیده در خود ادغام می‌کند‌. بعضی از مفاهیم به کرّات تعدیل می‌شود، قسمت‌های جدیدی از آثار بهائی اضافه می‌گردد، یا یک سلسله تمرینات ساده ارائه می‌شود تا درک یک موضوع را آسان‌تر نماید یا به ایجاد یک مهارت‌ یا گرایش مهم کمک کند. از طریق این فرایند، یک دوره یا متن منسجم به وجود می‌آید که معمولاً به عنوان "نسخۀ الف" انگاشته می‌شود.

نسخۀ پیش از انتشار: سرانجام، معمولاً بر اساس انسجام متن، تصمیم گرفته می‌شود که یک دوره یا متن به عنوان نسخۀ پیش از انتشار بطور گسترده‌تری در دسترس افراد قرار ‌گیرد. از طریق استفادۀ مداوم آن واضح می‌شود که در کجا لازم است جای یک بخش عوض شود یا یک تمرین به نوع دیگری نوشته شود. ممکن است چندین نسخۀ پیاپی تهیّه شود. امّا به تدریج برای رسیدن به منظور دلخواه، تعدیل و تصحیح کمتری مورد نیاز خواهد بود و در این مرحله موادّ درسی یا متن برای طبع و انتشار فرستاده می‌شود.

هرچند آن چارچوب ذهنی که کار مؤسّسه روحی را رهبری می‌نماید به رشد روحانی فرد توّجه دارد، ولی اذعان می‌شود که فقط خداوند می‌تواند در بارۀ موقعیّت روحانی یک فرد قضاوت نماید و انسان‌ها نباید در این مورد داوری نمایند. از این رو این مؤسّسه رویکردی آموزشی اتّخاذ نموده است که منحصراً به روش‌هائی توّجه دارد که از طریق آن می‌توان به افراد کمک نمود تا توان‌مندی خود را برای خدمت افزایش دهند. این توانمندی در عین حال که با رشد روحانی ارتباط نزدیک دارد، عملکردش در رابطه با روحانیات به نحوی است که نیازی به تعریف دقیق ندارد. کافی است درک گردد که میدان خدمت نمایانگر محیطی است که در آن روحانیات می‌تواند پرورش یابد.

یک فرایند سیستماتیک تعلیم و تربیت روحانی وقتی به جریان می‌افتد که افراد در مسیر خدمتی که برحسب علاقه و توانائی خود انتخاب کرده‌اند همراهی می‌شوند. بر اساس تجاربی که با کار کردن در بین مردم در کلمبیا کسب گردیده، مؤسّسۀ روحی "مسیرهای خدمت" خاصّی را مشخّص نموده است. در طی هر مسیر از طریق یک سلسله از دوره‌ها، که بعضی از آنها منتهی به مهارت‌ها و نگرش‌های مورد نیاز برای انجام خدمت می‌شوند و برخی دیگر تعالیم روحانی و اصولی را که به این خدمات معنا می‌بخشد ارائه می‌دهند، درک انسان تقویت می‌گردد.

همانطور که اشاره شد، دوره‌های متسلسل اصلی مؤسّسه بر اساس یک رشته از موضوع‌ها با هدف خاصّ افزایش دانشِ افراد تنظیم نشده است. بلکه محتوا و ترتیب بر اساس یک سلسله از خدمات می‌باشد که انجام آنها در فرد توانمندی ایجاد می‌کند تا بتواند پاسخگوی نیازهای جوامع پویا و در حال توسعه باشد. و همانطور که در بالا نیز ذکر شد، افزایش این توانمندی بر حسب "حرکت در یک مسیر خدمت" مشاهده می‌گردد. در چنین مسیری ابتدا در انجام وظائف نسبتاً ساده و سپس در خدمات پیچیده‌تر و مشکل‌تر به افراد کمک می‌شود. ماهیّت ایجاد توانمندی چنین است: در حالیکه می‌آموزید خودتان مسیر را طی نمایید، شخصی شما را همراهی می‌کند. اگر زمین بخورید، کسی نزدیکتان هست که به شما کمک کند. اشتباهات پذیرفته می‌شوند و اطمینان بتدریج ایجاد می‌گردد. از تعیین اهداف بلند پروازانه و برانگیختن احساسات از طریق انتظارات پر شور اجتناب می‌شود .

بنا بر این منظور از خدماتی که در دوره‌های متسلسل اصلی مؤسّسه مطرح می‌شود تأسیس یک الگوی پویای عمل است که به توسعۀ صحیح جوامع محلّی خواهد انجامید. این الگوی عمل شامل تأسیس جلسات دعا و نیایش، برنامه‌ای برای ملاقات در منازل، کلاس‌های کودکان، گروه‌های نوجوانان و حلقه‌های مطالعه می‌باشد که با کوشش‌های فردی و جمعی در جهت ابلاغ تعالیم حضرت بهاءالله در محیط‌های متعدّد و گوناگون تقویت می‌گردد. 

مطالب سایت

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.