اوائل که با دیانت بهائی آشنا شده بودم هر مطلب جدید و عجیبی در دیانت بهائی می دیدم در قرآن و روایات دنبال ریشه ها و اثرهائی از آن می گشتم من یک قرآن پژوه عاشق روایات بودم می دانستم بسیاری از روایات اصیل و دقیق به خاطر جهل و تعصب جمع کننده هایش انگ جعلی و ضعیف و شاذ خورده است یا در کتب قدیمی پنهان مانده (یکتمون).
مثلاً ما تغییر قبله به سمت امام و موعود را در روایات شیعه داریم.
حضور پر رنگ زنان در سپاه مهدی را داریم حلال شدن برخی حرامها را داریم ،
کتاب جدید دین جدید و شریعت جدید را در روایات داریم ولی اینها را کمتر بیان و تحلیل می کنند سنت کتمان در همه ادیان قدیم هست.
هر پیامبری یا هر ظهوری برای تسهیل کار و پذیرش پیامبر بعدی مهمات رسالت بعدی را به صورت اشاره و تلویحی و نطفه وار ذکر می کند تا مومنان به خودش راحت تر به ایمان به پیامبر جدید برسند.
مثلاً موضوع عدل را در عقاید تشیع ببینید ، امامان شیعه عدل را به صورت کلید واژه ای وارد اصول عقاید و اصول الدین شیعه کردند ولی در میدان کاربرد و عمل تجلی این عقیده در احکام و سنت سخت و غیر ممکن برایشان بود .
حضرت اعلی و حضرت بهاالله این اصل اساسی را شکافتند و توسعه عملی و کاربردی بخشیدند .
تساوی حقوق زن و مردم ، مدیریت شوراها و محافل ، نگاه برابر به همه انسانها با هر دین و آئین و قومیت و نژاد و ... همه و همه شکوفا شدن یک جوهر یا هسته به نام عدل در اصول اعتقادات شیعیان بود .
یک شیعه واقعی و مومن واقعی که ایمانش موروثی نباشد ، تحقیقی باشد ، هر حکم عادلانه تری در احکام بهائی می بیند می داند ائمه شیعه عدالت را اضافه به اصول اعتقادات مسلمانان برای تاکید و اصالت بخشیدن بیشتر کرده اند ، حضرت علی بر خلاف همه مسلمان اولیه می فرمود عدل برتر از دین هست....
شما به تفاوت حجاب در شیعیان و اهل تسنن نگاه کنید یا ممنوعیت جهاد ابتدائی در شیعیان و اهل تسنن.
شیعه حقیقی یا شیعه کامل در واقع امروز به شکل یک بهائی معروف گشته است .
چرا که جوهره های اعتقادی شیعیان که مغفول و مطرود و کم رنگ و بی توجه مانده است اینجا به روز گشته و مطابق با زمان و شرایط امروزه گسترده و پیاده شده است.
اساسا امر الهی و دین الهی یکی بیشتر نیست جوهری یگانه دارد ولی براساس موقعیت زمانی و مکانی شکوفایی جدید و متناسب با زمان می گیرد .
جوهر عدالت ، رحمت، گذشت ، فیض همیشه در ادیان بوده است .
متاسفانه اینقدر دینداران از جوهر و اصالت دین دور می گردند که وقتی میگوئی خدا دیگر نخواسته سنگسار کنی شلاق بزنی بکشی و جهاد کنی به جای آنکه بگویند چه خوب این با رحمت الهی سازگاری بیشتر دارد می گویند با دین اجدادی ما اختلاف دارد.
بگوئی زنان با مردان برابرند کفار و مشرکین و مسیحی و یهودی و بودائی و مسلمان برابرند به جای آنکه دیندارند بگویند چقدر این دین کامل تر و جامع تر و خدائی تر هست .
می گویند اینهمه حکم تفکیک پیامبر ما چه می شود . دیگر نمی فهمند آن تفکیکها ضرورت زمان برای حفظ و مدیریت بوده است و جزو جوهر دین نبوده است جوهر دین عدل هست و رحمت. نه تفرقه و انشقاق و شکنجه و آزار.
تمام رهبران و مومنان اولیه دیانت جدید شیعیان پاک و درستکاری بودند که با دنبال کردن تک تک آیات و بشارات و علائم موعود به حضرت باب رسیده بودند .
در واقع یک بهائی یک شیعه کامل بود که نه تنها در یازده امام با شیعیان مشترک بودند بلکه امام دوازدهم را هم پذیرفته بودند که تمام انحرافات و خرافات و احادیث و روایات مجعول را با قدرت علم الهیش دور می ریخت و جوهر دین الهی را پاک و زلال و جذاب برای ذائقه مردمان می نمود .
تمام سفارشات امامان گذشته بالاخص جستن منجی و دنبال کردن علایم و شواهدش را جامه عمل پوشانده بودند.شیعه تحقیقی بودند نه تقلیدی....
امامان می گفتند ما هریک پرتوئی از ظهور الهی هستیم و مهدی موعود ظهور کامل الهی.
اما شناخت این ظهور کامل در علمائی که در ارادت با معرفت همان پرتوها مانده بودند کار سختی بود به خاطر شدت انحرافات.
همانطور که کمال یهودیت در ظهور مسیحیت بود و کمال اسلام در ظهور تشیع (اکملت لکم دینکم) کمال تشیع هم آئین جهانی بهائی بود .
قرآن می گه دین همه پیامبران پیشین اسلام بوده در واقع ما یک دین بیشتر نداریم اسلام ،
هر پیامبری آن را آپدیت به زمان می کند
یک فرد شیعه به راحتی میتواند بهائیان را از خانواده خود بداند همانطور که بزرگترین فرقه شیعه در تاریخ ، اسماعیلیان فقط شش امام را قبول داشتند و مهدی موعود را محمد پسر اسماعیل فرزند امام صادق می دانستند و آنها بزرگترین و طولانی ترین تمدنهای شیعی را بنا نهادند قبل از صفویه.
یا همانطور که ما زیدیان را شیعه می دانیم با اینکه فقط سه امام را قبول دارند و عصمت ائمه را قبول نداشته و هر فرد صالحی از اولاد فاطمه که قیام کند را موعود میشمارند .
بهائیان یازده امام شیعیان را قبول داشته و بزرگ می شمارند اما شدت شرارت فقها آخرالزمان و علمای عصر هست که چنین دشمنی و بیگانگی بین شیعیان و بهائیان ایجاد کرده و امروز این نفرت به خودشان بازگشته است.
Add new comment