بلبل شوق
ای بلبل شوق نغمه ی عشق برآر ای هدهد عشق مژده از یار بیار در قاف وفا محل گزین چون عنقا در روضه ی قلب جز گل عشق مکار دل منزل یار است بغیرش مسپار دنیاست ریا و رنگ هیچش مشمار بگشای دو چشم خویش بر طلعت دوست وز عالم و از عالمیان چشم بدار ای دوست پی فقر، غنا می آید وندر عقب غنا، فنا می آید انوار نهار است پی ظلمت شب رخ داد چو شدتی رخا می آید در قاف وفا محل گزین چون عنقا در روضه ی قلب جز گل عشق مکار ای بنده ی من مرا فراموش مکن لحنم بشنو بغیر من گوش مکن شمع دل تو بدست من روشن شد آن را تو به باد نفس خاموش مکن ای دوست لسان شکرینم در یاب وآن طرفه بیان نازنینم دریاب خواهی که به سر منزل مقصود رسی اندر گذر...