" قل یا قوم
ان تکفروا
بهذه الآیات
فبأی حجة آمنتم
بالله من قبل،
مضمون
بیان مبارک:
بگو ای قوم،
اگر به این
آیات کافر
شوید،
پس
بکدامین حجت
در گذشته به خداوند
ایمان
آوردید؟ "
(لوح
احمد از آثار
حضرت
بهاءالله)
نزول
وحی و آیات
الهی
به
شهادت کلام
الله مجید،
اگر شخصی به
دروغ ادعای
وحی و نزول
آیات از جانب
خداوند کند،
شخصی ستمکار
است:" وَ مَنْ
أَظْلَمُ
مِمَّنِ
افْتَرى
عَلَى اللَّهِ
كَذِباً أَوْ
قالَ أُوحِيَ
إِلَيَّ وَ
لَمْ يُوحَ
إِلَيْهِ
شَيْء،
یعنی و کیست
ستمکار تر از
آن که بر خدا
دروغی بندد و یا
وحی به او
نرسیده گوید:
به من وحی می
رسد (انعام، 93)"؛
و وعده الهی
در این خصوص
صریح و قاطع
میباشد که شخص
کاذب را امان
نمی دهد. آیه 43-46
سوره حاقه خطاب
به حضرت رسول،
حجت را در
مورد فرد
مفتری تمام میکند:
" تَنزِيلٌ
مِّن رَّبِّ
الْعَالَمِينَ
(43) وَلَوْ
تَقَوَّلَ
عَلَيْنَا
بَعْضَ
الْأَقَاوِيلِ
(44)
لَأَخَذْنَا
مِنْهُ
بِالْيَمِينِ
(45) ثُمَّ
لَقَطَعْنَا
مِنْهُ
الْوَتِينَ، یعنی
این قرآن
تنزیل خدای
عالمیان است.
و اگر محمد (ص) از
دروغ به ما
برخی سخنان را
می بست محققا
ما او را (به
قهر و انتقام)
از دست راستش
(قدرتش) میگرفتیم
و رگ گردنش را
قطع میکردیم و
شما هیچ یک بر دفاع
از او قادر
نبودید". همچنین،
در آیه 21 سوره
انعام
میفرماید: " وَ
مَنْ أَظْلَمُ
مِمَّنِ افْتَرى
عَلَى اللَّهِ
كَذِباً أَوْ كَذَّبَ
بِآياتِهِ إِنَّهُ
لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ،
یعنی چه كسى ستمكارتر
است از آن كس كه
بر خدا دروغ بسته،
و يا آيات او را
تكذيب كرده است؟!
مسلماً ظالمان،
رستگار نخواهند
شد!". به
استناد قرآن
شریف، ادعای
وحی و نزول
آیات بی اذن
خداوند امری
محال میباشد،
چنانچه در آیه
38 سوره رعد
آمده است: ومَا
كَانَ
لِرَسُولٍ
أَن يَأْتِيَ
بِآيَةٍ
إِلاَّ
بِإِذْنِ
اللّهِ ( و هیچ
پیغمبری را
نرسد که بی
اذن خدا آیتی
آورد).
همچنین،
همانطور که
خداوند راجع
به حضرت رسول
(ص) در آیه 3-4 سوره
نجم شهادت می
دهد: وَمَا
يَنطِقُ عَنِ
الْهَوَى. إِنْ هُوَ
إِلَّا
وَحْيٌ
يُوحَى (و
هرگز به هوای
نفس سخن
نمیگوید. سخن
او هیچ غیر
وحی خدا
نیست)، در
آثار دیانت
بهائی،
دقیقا، آیات
فوق در مورد
حضرت
بهاءالله نیز
نازل شده است: تالله
ان البهاء ما
ینطق عن الهوی
ان هو الا وحی
یوحی. حضرت
بهاءالله
مکرراً آیات
الهی نازله بر
ایشان را وحی
الهی خوانده و
اظهار داشته
اند که
کلامشان از
جانب خداست،
چنانچه در لوح
مبارک سلطان
ایران
میفرمایند: "
آنچه میگویم
از خداست از
من نیست...
خداوند جمیع
علوم الهیه را
بمن آموخت و
مرا به اراده
خود به قیام و
ندا و دعوت
مامور فرمود".
در جایی دیگر
از آثار مقدسه
دیانت بهائی
میخوانیم: یا
قوم ما انطق
عن الهوی بل
بما یعلمنی
شدید القوی من
جبروت الله
العلی
الاعلی...اتعجبون
بان جائکم
غلام الله علی
هیکل بشر
مثلکم و یلقیکم
من آیات ربکم
و یعلمکم سبل
العلم و
العرفان لیقربکم
الی جمال الله
المشعشع
المقدس
المنیر...(مضمون
فارسی: ای
مردمان، از
هوای نفس سخن
نگویم. به
آنچه از ملکوت
خدا آمده
ناطقم...از
اینکه بنده
یزدان به هیکل
انسان بین شما
آمده متعجب اید؟
کسی که آیات
الهی را بر
شما می خواند
و راه علم و
عرفان به شما
می آموزد تا
به خالق بی مثال
تقرب جوئید...)[i].
و در مقام
دیگر
میفرمایند: قد
جئت عن منبع
العظمة و
الجلال و مخزن
الرفعة و
الاجلال
بآیات التی ما
ظهرت حرف منها
فی الملک و
هذااللوح
برهانی بینکم
و لکم و علیکم
ان انتم
تعقلون (مضمون
فارسی: من از
منبع عظمت و
جلال و مخزن
رفعت و اجلال
آمده ام، با
آیاتی که چشم
عالم شبهش را
ندیده. این
لوح برهان من
است اگر تعقل
کنید)[ii].
حضرت
بهاءالله،
زمانیکه به
جرم تجدید دین
الهی، از
ادرنه به عکا
در مملکت
عثمانی،
تبعید و محبوس
شدند، در لوح
سلطان ایران،
ناصرالدین شاه
میفرمایند: اذا
قیل بای جرم
حبسوا قالوا
انهم ارادوا
ان یجددوا
الدین. لو
کان القدیم هو
المختار
عندکم. لم
ترکتم ما شرع
فی التورات و
الانجیل؟
بینوا یا قوم
لعمری لیس لکم
الیوم محیص.
ان کان هذا
جرمی قد سبقنی
فی ذلک محمد
رسول الله و
من قبله الروح
و من قبله
الکلیم. و ان
کان ذنبی
اعلاء کلمة
الله و اظهار
امره فانا اول
المذنبین، لا
ابدل هذا
الدنب بملکوت
ملک السموات
والارضین...کلما
ازداد البلاء
زاد البهاء فی
حب الله و
امره بحیث ما
منعنی ما ورد
علی من جنود الغافلین.
لو یستروننی
فی اطباق
التراب یجدوننی
راکبا علی
السحاب و
داعیا الی
الله المقتدر
القدیر. انی
فدیت بنفسی فی
سبیل الله و
اشتاق
البلایا فی
حبه و رضائه
یشهد بذلک ما انا
فیه من
البلایاء
التی ما حملها
احد من العالمین
(مضمون فارسی:
وقتی گفته شد
ایشان به چه
جرمی محبوس
شدند، گفتند
چون ایشان
خواستند دین
را تجدید
کنند. اگر
خداوند قدیم نزد
شما صاحب
اختيار است پس
چرا ترك كرديد
آنچه را كه در
تورات و انجيل
حكم شده؟
تبيين كنيد اي
قوم. قسم به
جانم امروز
براي شما
گريزگاهي نيست.
اگر جرم من
اين است، محمد
رسول الله و
قبل از او
حضرت مسیح و
قبل از او
كليم در آن بر
من سبقت گرفته
اند . و
اگر گناه من
اِعلاء كلمه
خدا و اظهار
امر اوست در
اين صورت من
اول
گناهكارانم،
اين گناه را
به ملكوت ملك
آسمانها و
زمينها تبديل
نمي كنم ... هر چه
بلا زياد شود
حبّ و عشق
بهاء به خدا و
امر او زياد
مي شود، به
طوري كه منع
نمي كند مرا آنچه
ازجنود
غافلان بر من
وارد شد.
اگردر اَطباق
زمين پنهانم
سازند سوار بر
ابرم
بيابند، درحالي
كه به سوي
خداي مقتدر
قدير دعوت مي
كنم. همانا من
خود را درراه
خدا فدا نمودم
و در حبّ و رضاي
او مشتاق
بلايا هستم.
شهادت مي دهد
به اين،
بلايايي كه من
در آن قرار
دارم كه احدي
از عالميان
چنين بلايايي
را حمل
نكردند). و در
جایی دیگر از
همین لوح
میفرمایند: "... لیس
هذا من عندی
بل من لدن
عزیز علیم... هل
یقدر احد ان
یتکلم من تلقا
نفسه بما
یعترض به علیه
العباد من کل
وضیع و شریف..."
(مضمون فارسی:
این کلمات از
من نیست بلکه
از خداوند
عزیز است. و
کسی را
توانائی آن
نیست که از
طرف خود به
کلماتی ناطق
شود که همه
مردمان بر او
اعتراض
نمایند). و در
مقامی دیگر
اینچنین با
خداوند یگانه
و معبود خویش
مناجات
میفرمایند: " فیا
الهی و سیدی و
محبوبی! انت
تعلم بانی ما
قصرت فی تبلیغ
امرک و اظهرت
لعبادک اعظم
ما عندهم امرا
من عندک"
(مضمون فارسی:
پس ای خدای من
و سید من و
محبوب من! تو
میدانی که من
کوتاهی نکردم
در ابلاغ امر
تو. و ظاهر کردم
آیات ربانیه
را برای عباد
تو بیشتر از
آنچه نزد
ایشان است)[iii].
در
یکی دیگر از
آثار دیانت
بهائی، لوح
مبارک خطاب به
شیخ محمد تقی
مجتهد
اصفهانی، این
آیات بینات
نازل شده است:
" آنانکه مومن
نیستند حجت
خدا را
منکرند، در
حالیکه ظاهر
شده است و
ملکوت آیات را
در اختیار
دارد... آنان در
پی هوی و
هوسند و از
خدا بی خبر
مانده اند.
آیات را می
خوانند و به
صاحب آیات
کافرند...". در
جائی دیگر به
زیبائی تمام
اینچنین حجت
را بر همگی
تمام میکنند: "
هل بقی لاحد
فی هذا الظهور
من عذر؟ لا و
رب العرش
العظیم – قد
احاطت الایات
کل الجهات و
القدرة کل
البریة. و لکن
الناس فی رقد
عجیب" ( مضمون
فارسی: سوگند
به خداوند که
در این ظهور برای
کسی عذری باقی
نیست. آیات
الهیه از همه
جهت ظاهر است
و قدرت ربانیه
باهر. و لکن
واحسرتا که
انسانها در
خواب سنگین و
غفلت دردناک
مانده اند!) [iv]
انتهی.
از
سوی دیگر،
همانطور که در
قرآن شریف،
آیات الهی
نازله بر
پیامبران را
دلیل
حقانیتشان قرار
داده اند: " أَوَلَمْ
يَكْفِهِمْ
أَنَّا
أَنزَلْنَا عَلَيْكَ
الْكِتَابَ (عنکبوت،
51)، یعنی آیا
کافی نیست که
ما بر تو کتاب
(آیات الهی)
نازل فرموده
ایم"، آیات
وحیانی دیانت
بهائی و ظهور
حضرت بهاءالله
بنفسه، خود
دلیل حقانیت
این آئین
آسمانی می
باشد و به
فرموده حضرت
بهاءالله: " این
ظهور اعظم به
نفس خود ظاهر
بوده و هست، در
اثبات امرش
محتاج به احدی
نبوده و نیست"[v].
آیات دیانت
بهائی که به
وحی الهی نازل
شده به جهت
دارا بودن لحن
الوهیت، پر
هیمنه، جذاب و
نافذ در قلوب
است -- سبب
هدایت نفوس
انسانی است و
حاوی تعالیم و
احکامی است که
اجرایش مسیر
عالم انسانی
را تغییر خواهد
داد. در کتاب
مستطاب اقدس،
ام الکتاب
دیانت بهائی،
آمده است: قد
اضطرب النظم
من هذا النظم
الاعظم و
اختلف
الترتیب بهذا
البدیع الذی
ما شدت عین
الابداع شبهه
اغتمسوا فی
بحر بیانی لعل
تطلعون بما
فیه من لئالی
الحکمة و
الاسرار ایاکم
ان توفقوا فی
هذا الامر
الذی به ظهرت
سلطنة الله و
اقتداره
اسرعوا الیه
بوجوه بیضا
هذا دین الله
من قبل و من
بعد من اراد
فلیقبل و من
لم یرد فان
الله لغنی عن
العالمین. قل
هذا لقسطاس
الهدی لمن فی
السموات و
الارض و البرهان
الاعظم لو
انتم تعرفون.
قل به ثبت کل
حجة فی الاعصار
لو انتم
توقنون. قل به
استغنی کل
فقیر و تعلم
کل عالم و عرج
من اراد
الصعود الی
الله ایاکم ان
تختلفوا فیه
کونوا کالجبال
الرواسخ فی
امر ربکم
العزیز
الودود...(مضمون
فارسی: همانا
نظم (جهان) از
این نظم بزرگتر
آشفته شد و
ترتیب از این
ترتیب نوین که
دیده آفرینش
مانند آنرا
ندیده است،
دگرگون شد. در
دریای گفتار
من شناور
گردید تا شاید
به مرواریدهای
دانایی و
اسراری که در
آن است آگاهی
یابید. مبادا
از این فرمان
که با آن
پادشاهی
یزدان و
توانایی او
چهره گشوده
است باز ایستید.
با چهره های
روشن به سوی
او بشتابید.
این دین
پروردگار در
گذشته و آینده
است. هر که
خواست بدان
روی آورد و هر
که نخواست،
البته پروردگار
بی نیاز از
جهانیان است.
بگو این دین
برای مردمان
زمین و آسمان
ترازوی
راهنمایی و
بزرگترین
حجتهاست، اگر
شما از آگاهان
باشید. بگو که
همه حجت ها در
روزگاران قبل
با این دین
ثابت گردید،
اگر شما از
یقین کنندگان
باشید. بگو با
این دین هر
نیازمندی بی
نیاز می شود و
هر دانایی
دانش می آموزد
و هر که صعود
به نزد
پروردگار را
خواست، عروج
خواهد کرد. بر
حذر باشید از
اینکه در دین
اختلاف اندازید.
در امر خداوند
عزیز مهربان
چون کوه
استوار باشید)[vi].
همچنین،
تنوع بیشمار
آثار دیانت
بهائی که بوحی
الهی نازل
شده، ذکرشان
از عهده این
مقاله خارج
است که هر
کدام بنفسه تقلیب
کننده قلوب
مخلصین درگاه
احدیت است.
هذا
ما نزّل من
جبروت العزّة
بلسان القدرة
و القوّة علی
النّبیینّ من
قبل و انّا
اخذنا جواهره
و اقمصناه
قمیص
الاختصار
فضلاً علی
الاحبار
لیوفوا
بعهدالله و
یودوا
اماناته فی
انفسهم و
لیکوننّ
بجوهر التّقی
فی ارض الرّوح
من الفائزین
(مضمون فارسی:
این است آنچه
از جبروت عزت
به زبان قدرت
و توانایی بر
پیامبران پیش
از این نازل
شده است و ما
چکیده آن را
بر گرفتیم و
جامه اختصار
بر آن
پوشاندیم
همچون فضلی از
برای نیکان،
تا آنان به
پیمان الهی
وفا نمایند و
امانت های
خداوندی را در
هستی خویش ادا
نمایند و به
گوهر
پرهیزکاری در
عالم روح فائز
شوند).
یا
ملاء الارض
اعملوا انّ
اوامری سرج
عنایتی بین
عبادی و
مفاتیح رحمتی
لبریتی کذلک
نزل الامر من
سماء مشیة
ربکم مالک
الادیان
(مضمون فارسی:
ای مردم روی
زمین، بدانید
که اوامر من
چراغهای
عنایت و کلید
های رحمت من
در بین
بندگانم
میباشد.
اینچنین امر
از آسمان مشیت
پروردگار شما
مالک ادیان
نازل شده است)[vii].
نماز،
یکی از اصول
دیانت بهائی،
که به رابطه انسان
با خداوند
اختصاص دارد و
روح را از
قیود این جهان
محدود آزاد می
سازد و به
فرموده حضرت
عبدالبهاء:"
صلوة اس اساس
امر الهی است
و سبب روح و
حیات قلوب
رحمانی ... نماز
فرض و واجب بر
کلّ، البته
جميع را بصيام
و صلوة دعوت
نمائيد چه که
معراج ارواح
است و مفتاح
قلوب ابرار.
آب حيوان جنّت
رضوان است و
تکليف منصوص
از حضرت رحمن".
برخی از آیات
نماز جهت استحضار
خوانندگان
گرامی ذکر می شود:
" اشهد یا
الهی بانّک
خلقتنی
لعرفانک و
عبادتک. اشهد
فی هذا الحین
بعجزی و قوتک
و ضعفی و اقتدارک
و فقری و
غنائک. لا اله
الا انت
المهیمن القیوم"
(مضمون فارسی:
ای پروردگار
من! گواهی می
دهم به این که
مرا برای
شناسایی و
پرستش خود
آفریدی. در
این لحظه
گواهی می دهم
به ناتوانی
خویش و
توانایی تو و
ضعف خود و اقتدار
تو و نیازمندی
خویش و بی
نیازی تو. نیست
خدایی جز تو
که نگهدارنده
و استوار است). "
اشهد
بوحدانیّتک و
فردانیّتک و
بانّک انت الله
لا اله الاّ
انت قد اظهرت
امرک و وفیت
یعهدک و فتحت
باب فضلک علی
من فی
السّموات و
الارضین و
الصّلوة و
السّلام و
التّکبیر و البهآء
علی اولیائک
الّذین ما
منعتهم شئونات
الخلق عن
الاقبال الیک
و انفقو ما
عندهم رجاء ما
عندک انّک انت
الغفور
الکریم" (مضمون
فارسی: به
يكتايي و
يگانگي تو و
به اينكه تو
خدايي و خدايي
جز تو نيست
شهادت ميدهم.
امرت را ظاهر
كردهاي و به
عهدت وفا كردهاي
و باب فضلت را
بر اهل
آسمانها و
زمينها گشودهاي.
درود وسلام و
تكبير و جلال
بر دوستان تو
باد، كساني كه
امور خلق آنان
را از روي
آوردن به سوي
تو بازنداشت و
آنچه را
داشتند در
آرزوي آنچه
نزد توست
انفاق كردند.
به راستي كه
تو آمرزنده و
بخشندهاي). "
الهی الهی لا
تنظر الی
آمالی و
اعمالی بل الی
ارادتک التی
احاطت
السموات و
الارض. و اسمک
الاعظم یا
مالک الامم ما
اردت الا ما
اردته و لا
احب الا ما
تحب" (مضمون
فارسی: خدای
من خدای من،
به آرزوها و
اعمال من منگر
بلکه به اراده
خود که بر زمین
و آسمان احاطه
دارد نظر نما.
قسم به اسم اعظم
تو، اراده ای
جز اراده تو
ندارم و جز
آنچه تو دوست
داری دوست
ندارم). " شهد
الله انّه لا
الله الاّ هو
له الامر و الخلق
قد اظهر مشرق
الظّهور و
مکلّم الطّور
الّذی به انار
الافق الاعلی
و نطقت سدرة
المنتهی و
ارتفع النّدآء
بین الارض و
السّمآء قد
اتی المالک و
الملک و
الملکوت و
العزّة و
الجبروت لله
مولی الوری و
مالک العرش و
الثری"
(مضمون فارسی:
خداوند شهادت
ميدهد كه
خدايي جز خود
او نيست. امر و
خلق متعلق به
اوست. مشرق
ظهور و مكلم
طور را ظاهر
كرده است، كسي
كه افق اعلي
به آن روشن شد
و سدرةالمنتهي
به نطق آمد و
ندا بين زمين
و آسمان بلند
شد. مالك آمده
است. ملك و
ملكوت و عزت و جبروت
از آن خداست
كه مولاي مردم
و مالك زمين و
آسمان است).
همچنین،
دعا و نیایش
در دیانت
بهائی از
اهمیت خاصی
برخوردار است
و به فرموده
حضرت عبدالبهاء:
"قلب انسان جز
به عبادت رحمن
مطمئن نگردد و
روح انسان جز
به ذکر يزدان
مستبشر نشود.
قوّت عبادت
بمنزله جناح
است، روح
انسانی را از
حضيض ادنی
بملکوت ابهی
عروج دهد و
کينونات
بشريّه را صفا
و لطافت بخشد
و مقصود جز به
اين وسيله حاصل
نشود". فی
المثل، در
دعایی برای طفل
تازه متولد
شده میخوانیم:
قد جئت بامره
و ظهرت لذکره
و خلقت لخدمته
العزیز
المحبوب
(مضمون فارسی:
بدرستیکه من
به امر خداوند
آمده ام و
برای ستایش او
ظاهر شده ام و
برای خدمت به
او که ارجمند
و محبوب است،
آفریده شده
ام). همچنین،
در دعای وقت
خواب آمده
است: هوالمهمین
علی الاسماء.
الهی الهی کیف
اختار النوم و
عیون مشتاقیک
ساهرة فی
فراقک و کیف
استریح علی
الفراش و
افئدة عاشقیک
مضطربة من
هجرک. ای ربّ
اودعت روحی و
ذاتی فی یمین
اقتدارک و
امانک. و اضع
راسی علی
الفراش بحولک
و ارفع عنه
بمشیّتک و
ارادتک. انّک
انت الحافظ
الحارس
المقتدر
القدیر. و
عزّتک لا ارید
من النّوم و
لا من الیقظة
الاّ ما انت
ترید. انا
عبدک و فی قبضتک
ایّدنی علی ما
یتضرّع به عرف
رضائک. هذا
املی و امل
المقرّبین.
الحمد لک یا
اله العالمین (مضمون
فارسی: اوست
مسلط بر
نامها. ای
خدای من ای
خدای من.
چگونه به خواب
روم در حالیکه
چشمان
مشتاقان از
دوریت باز و
بیدارند و
چگونه در بستر
استراحت
نمایم در
حالیکه دلهای
عاشقان از هجر
تو در
اضطرابند. بار
خدایا! روح و
جسم خود را در
دست راست
اقتدار و پناه
تو می سپارم. و
سرم را با
نیرو و خواست
و اراده تو بر
بستر می نهم و
بر می دارم زیرا
تو حافظ و
نگهبان و
مقتدر و
توانائی. به بزرگی
ات سوگند که
من در خواب و
بیداری چیزی
نمی خواهم مگر
آنچه که تو
میخواهی. بنده
ای هستم در
دستان تو. مرا
یاری ده که
موفق به رضای
تو شوم. این
آرزوی من و
آرزوی مقربان
درگاهت است.
ستایش ترا
سزاست ای
خداوند
عالمیان). و یا
در دعای شفا
چنین
میفرمایند: یا
الهی اسمک
شفائی و ذکرک
دوائی و قربک
رجائی و حبک
مونسی و رحمتک
طبیبی و معینی
فی الدنیا و
الاخره و انک
انت المعطی
العلیم
الحکیم
(مضمون فارسی:
ای خدای من،
نام تو درمان
من، یاد تو
داروی من،
نزدیکی به تو
آرزوی من، و
دوستی تو همدم
من، و مهربانی
تو پزشک من و
یاور من در این
جهان و جهان
پسین، و به
درستی که تو
بخشنده آگاه و
خردمندی).
ادعیه
حضرت محبوب،
بیاناتی است
جهت تربیت اخلاقی
و روحانی
افراد که
نمونه هایی از
آن ذکر می شود:
(ای
بیگانه با
یگانه)
شمع
دلت بر
افروخته دست
قدرت من است.
آنرا ببادهای
مخالف نفس و
هوی خاموش مکن
و طبیب جمیع
علتهای تو ذکر
من است فراموشش
منما. حب مرا
سرمایه خود کن
و چون بصر و
جان عزیزش
دار.
(ای
برادران)
با
یکدیگر مدارا
نمائید و از
دنیا دل
بردارید. بعزت
افتخار
منمائید و از
ذلت ننگ
مدارید. قسم بجمالم
که کل را از
تراب خلق
نمودم و البته
بخاک راجع
فرمایم.
(ای پسر
روح)
قفس
بشکن و چون
همای عشق
بهوای قدس
پرواز کن و از
نفس بگذر و با
نفس رحمانی در
فضای قدس ربانی
بیارام.
از
دیگر آثار
دیانت بهائی،
مناجاتهایی
است که
بهائیان جهت
تقویت قوای
روحانی خویش
هر صبح و شام
موظف به تلاوت
آنها میباشند
(علاوه بر نماز
روزانه) و
بدین وسیله با
خداوند یکتا
راز و نیاز
میکنند. به
فرموده حضرت
عبدالبهاء:"
آیات غذای روح
است، روح قوی
میشود و بدون
آن از کار می
افتد...
همچنانکه غذا
از برای اجساد
لازمست، همين
قِسم از برای
ارواح واجب. غذای
روح مائده
منيعه لطيفه
طُرّيه است که
از سماء عنايت
الهی نازل
شده. اگر غذای
روح بآن نرسد
البتّه ضعيف
شود " انتهی.
یک نمونه
مناجات به
استحضار
خوانندگان
عزیز می رسد:
هوالله
خداوند
مهربانا
کریما رحیما،
ما بندگان آستان
توئیم و جمیع
در ظل وحدانیت
تو. آفتاب
رحمتت بر کل
مشرق و ابر
عنایتت بر کل
می بارد. الطافت
شامل کل است و
فضلت رازق کل.
جمیع را محافظه
فرمائی و کل
را بنظر مکرمت
منظور داری. ای
پروردگار،
الطاف بی
پایان شامل
کن، نور هدایت
برافروز، چشم
ها را روشن
کن، دلها را
سرور ابدی
بخش، نفوس را
روح تازه ده و
حیات ابدیه
احسان فرما.
ابواب عرفان
بگشا، نور ایمان
تابان نما. در
ظل عنایتت کل
را متحد کن و جمیع
را متفق فرما
تا جمیع انوار
یک شمس شوند،
امواج یک دریا
گردند، اثمار
یک شجر شوند.
از یک چشمه
نوشند از یک
نسیم به
اهتزاز آیند
از یک انوار
اقتباس
نمایند. توئی
دهنده و
بخشنده و
توانا.
(حضرت
عبدالبهاء)
حضرت
عبدالبهاء
میفرمایند:
عشق الهی و
محبت روحانی
انسان را طیب
و طاهر نماید
و به ردای تقدیس
و تنزیه مزین
کند و چون
انسان بکلی به
حق دل بندد و
به جمال مطلق
تعلق یابد فیض
ربانی جلوه
نماید... نفوسی
که ضمیرشان به
نور محبت الله
روشن، آنان
مانند انوار
ساطعند و بمثابه
نجوم تقدیس در
افق تنزیه
لامع. عشق
حقیقی صمیمی
محبت الله است
و آن مقدس از
اوهام و افکار
ناس.
و در
خاتمه این
مبحث، بیانی
از حضرت
بهاءالله را
زینت بخش این گفتار
می کنیم که می
فرمایند: "... به
ذکر الله
مأنوس شو و از
دونش غافل. چه
که ذکرش انیسی
است بی نفاق و مونسی
است با کمال
وفاق،
میهمانی است
بی خیانت و
همدمی است بی
ضرر و جنایت،
مجالسی است
امین و مصاحبی
است با ثبات و
تمکین، رفیقی
است با وفا به
شأنی که هر
کجا روی با تو
آید و هرگز از
تو نگسلد، غم
را به سرور
تبدیل نماید و
زنگ غفلت
بزداید"[viii].
[i] آثار
قلم اعلی، جلد
4، ص 337- 338
[ii] آثار
قلم اعلی، جلد
7، ص 65 - 66
[iii] کتاب
قرن بدیع،
صفحه 440
[iv] کتاب
قرن بدیع،
صفحه 440
[v] آیات
الهی، جلد
دوم، صفحه 204
[vi] کتاب
مستطاب اقدس،
بند 181 - 183
[vii] کتاب
مستطاب اقدس،
بند 3
[viii] حضرت
بهاءالله،
دریای دانش، ص
129
Comments
eghbali said:
nader said:
Add new comment