منبع: منتخبات مکاتیب عبدالبهاء جلد 4 صفحه 263 تا 267
سبحان الله ملاحظه فرمائيد که غرض چه ميکند که بکلّی انسان کور ميشود و تمييز ميان صحيح و سقيم و غثّ و ثمين نميدهد . و اين کلمهء کفايت کتاب من دون مبيّن اصلش از عمر است که گفت حسبنا کتاب الله و به چيز ديگر محتاج
يعنی مبيّن نيستيم و اساس نزاع و جدال و خصومت و تشتيت و تفريق را گذاشت و عداوت و بغضاء بين دوستان و اصحاب حضرت انداخت . اين کلمه اساس جميع ظلمها و طغيانها و عصيانها بلکه سبب خونريزيها گشت و چون مطّلع بر حقايق وقايع بعد از حضرت رسول گرديد شهادت ميدهيد که اسّ اساس دين الله ازاين کلمه بر هم خورد و جنود نفس و هوی هجوم آورد و راسخ در علم معزول و مهمول گشت و هر شخص مجهول و مخمول چون ابو هريره و ابو شعيون معزّز و مقبول گرديد . اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه اسير و حقير و خانه نشين شد و لعن الله النّاقة و راکبها و قائدها يار دلنشين گشت . لا فتی الّا عليّ لا سيف الّا ذوالفقار سر گشتهء تلال و قفار شد و الشّجرة الملعونة فی القرآن بر عرش خلافت و سرير سلطنت استقرار يافت . الفاطمة بضعة منّی من آذاها فقد آذانی در بيت الحزن گريست تا هلاک شد و عايشهء بی باک به حرب آن جان پاک با قومی سفّاک و هتّاک شتافت و به تَبَغّلتِ و تَجَمّلْتِ وَ لَو عِشْتِ تَفَيّلْتِ معزّز و مکرّم گشت . اين کلمهء حسبنا کتاب الله تيغ و شمشير شد و بر سر مبارک حضرت امير خورد و سيف صارم ابن آکلة الاکباد گشت . اين کلمه در ليلة الهرير نار سعير برافروخت و چهار هزار نفر حفظهء قرآن اجلّهء اصحاب حضرت امير را هَزَله و رَذَله و خذلهء خوارج کرد . اين کلمه تشتيت شمل احبّا نمود و تفريق جمع اهل ولا کرد . اين کلمه حبّ احبّای جمال محمّدی را به سيف و سنان و حيف و عدوان تبديل نمود . اين کلمه خنجر کين شد و در ارض طفّ حنجر جمال مبين را قطع کرد و خاک
را به خون مطهّرش رنگين نمود . اين کلمه در صحرای کربلاء آن مصيبت کبری و آن فضيحهء عظمی را بر پا نمود . اين کلمه جميع ائمّهء اطهار را اسير و مسجون و مظلوم و محکوم هر غدّار کرد . اين کلمه سبب شد که در بين امّت مرحومه جدال و نزاع و قتال و حرب و ضرب انداخت و خون کرورها از مسلمانان ريخت . اين کلمه کور فرقان را زير و زبر نمود و بوستان الهی و جنّت محمّدی را جنگل سباع و ذئاب تيز چنگ کرد . اين کلمه هزار و دويست سال به خونريزی غبراء را گلگون و حمرآء نمود . اين کلمه صد هزار گلوله گشت و بر سينهء مبارک حضرت اعلی خورد . اين کلمه زنجير شد و در گردن مقدّس جمال قدم افتاد . اين کلمه غربت عراق و کربت بلغار و مصيبت سجن اعظم شد . زيرا خليفهء ثانی چون خواست که مبيّن کتاب حضرت امير را مقهور و در زاويهء نسيان محصور نمايد و راسخ در علم را مبتذل و فاسق پر جهل را معزّز و محترم کند و منصوص من کنت مولاه فهذا عليّ مولاه را محتقر نمايد در مقابل نصّ ، يکفنا کتاب الله و حسبنا القرآن گفت و استدلال به لارَطْبٍ و لا يابِسٍ الّا فی کتاب مبين نمود و تمسّک به اليوم اکملت لکم دينکم جست و تشبّث به او لم يکفهم انّا انزلنا اليک الکتاب کرد و مبيّن کتاب ، راسخ در علم ، حضرت امير را خانه نشين نمود و هر راوی ضعيف را شير گير کرد . يکی لو کان نبيّ من بعدی لکان عمر روايت کرد ، ديگری حديث عشرهء مبشّره قرائت نمود ، ديگری عثمان ذوالنّورين و عثمان رفيقی فیالجنّة تلاوت کرد ، ديگری لَوِ اتَّخَذْتُ غير الله خليلاً لَاتَّخَذْتُ ابابکر خليلاً از قول حضرت حکايت نمود .
خلاصه مجتهد زياد شد و فتاوی بيشمار گشت غبار کذب و اراجيف بلند شد و نور آفتاب صدق مکدّر گشت اختلاف شديد شد و ايتلاف ناپديد گشت آراء مختلفه به ميان آمد و اختلاف کلمه عيان شد شريعت الله متروک شد و مبيّن کتاب الله مخذول گشت ابن عفّان مقتول شد ابن آکلة الاکباد منصوب گشت حرب جمل بر خاست مکر و دغل به ميان آمد حميراء بر ناقهء شهباء سوار شد و جولان در ميدان عصيان نمود و خونخواهی ابن عفّان کرد معاويه سر از زاويه بيرون کرد و در ماتم عثمان از ديده خون بباريد بر سر منبر رفت و اصبع مقطوع حرم داماد پيغمبر بنمود و پيرهن پر خون عثمان نشر کرد و با چشمی گريان آغاز فرياد و فغان نمود که اين قميص پر خون ذوالنّورين است واين اصبع مقطوع نورعين وا ويلا وا دينا وا شريعتا جميع حاضرين گريستند و در مقاومت به حضرت امير زيستند . غبار تيرهء ليلة الهرير به فلک اثير رسيد و هزاران از نخبهء اصحاب رسول در خاک و خون مقتول افتاد و علی هذا المنوال سائر الاحوال . و اگر خليفهء ثانی اطاعت به راسخ در علم و مبيّن کتاب حضرت امير مينمود و حسبنا کتاب الله بر زبان نميراند ابداً اين فتن و فساد رخ نمی نمود و اين فتک و هتک به ميان نمی آمد و سی هزار مجتهد در مقابل راسخ در علم به منازعه و محاججه بر نمی خاست چه که هر يک از اصحاب رسول خويش را مجتهد مستقلّ شمرده از آيات و احاديث استنباط احکام و عبادات و اعتقادات مينمود در اين ميان کسی که مهمول و معزول بود حضرت امير بود . و همچنين ملّا محمّد ممقانی و ساير مجتهدين حسبنا کتاب
الله ميدانستند و از مبيّن کتاب حضرت اعلی روحی له الفداء خويش را مستغنی ميشمردند لهذا به آيهء مبارکهء و لکنّه رسول الله وخاتم النّبيّين تشبّث و تمسّک جسته فتوی بر قتل حضرت اعلی دادند و اگر چنانچه از برای کتاب مبيّنی واجب ميدانستند اعتماد بر فهم خويش نميکردند در حکم قتل تردّد مينمودند . پس معلوم و واضح گشت که جميع اين فساد و فتن وبلايا و محن از عدم اطاعت مبيّن مبين و عبارت حسبنا کتاب الله منبعث گشت .
Comments
مهتاب said:
بسیار جالب بود. نقض عهد و میثاق الهی چه اثرات شدیدی در قرون و اعصار گذاشت. ممنون از ارسال این مطلب در سایت.
آرش راکی said:
درود بر شما.. مدتها بود به دنبال مطلبی در این رابطه در متون امری بودم . متشکر از شما که این مطلب را درج نمودید . بسیار بسیار عالی . امیدوارم در سایه جمال مبارک باشید و بدانید که کارهای شما بسیار ارزشمند و مورد استفاده است و من شخصا زحمات شما را ارج گذاشته و از شما متشکرم.
پرویز said:
اینکه اسلام وامامت (تشیع)توسط باب و بهاءالله وعبدالبهاء تائید شده ودر خصومت از اهل تسنن وسه امیر المومنین اول اسلام وتعریف وتمجید از چهارمین انها سخنها گفته شده، با بررسی بی طرفانه وعلمی ومنطقی و .... به این نتیجه میشه رسید که باب وبهاءالله وعبد البهاءچون در محیط شیعی میزیسته اند، یا در مورد عبدالبها بهاحترام باب وبهاءالله گفته های ایشان راتائید کرده، مجبور به تقیه در اینمورد بوده اندوالا نمیتوانسته اند امر خود را پیش ببرند.برای حفظ حیات خود ومومنینشان و امر الله، مجبور به تقیه بوده اندوالا با بررسی بیوگرافی محمد وچهار امیر المومنین اول، میشه دریافت که واقعیتی در اسلام نبوده وغیر منطقی ترین گروهاسلامی هم همان فرقه ظاله شیعه شنیعه است! این تقیه وسکوت را در ظلم حزب ترک جوان بر ارامنه هم شاهدیم که در تاریخ بهائی سخنی از ان نرفته و به سکوت برگذار شده!
سردبیر replied:
پرویز گرامی
حضرت عبدالبهاء در این لوح عظیم و مهم، اهمیت عهد و میثاق الهی و لزوم تمسک به مبیّن آیات الله بعد از ظهور الهی را یادآوری می فرمایند و اثرات سوء نادیده گرفتن مقام حضرت علی به عنوان مبیّن و مفسر قرآن کریم را می فرمایند. حقیقت آن است که بعد از صعود حضرت رسول اکرم می بایست فردی آیات قرآن را تفسیر و تبیین می فرمودند و آن شخصیت حضرت علی بودند اما این که خلیفه یا سرداران اسلامی چه نفوسی باشند مطلبی نفرموده اند. مقام حضرت علی تبیین قرآن بود و دیگر خلفا خلیفه اسلامی بودند. این تفکر که اسلام فقط به خلیفه نیاز دارد و مبیّن و مفسّر آیات الله ضرورتی ندارد از کلماتی بود که عمر رضی الله عنه بدان تکلم نمود حسبنا کتاب الله یعنی کتاب خداوند برای ما کافی است و مقام تبیین ضرورتی ندارد، منشاء این همه انحراف شد. بدانید امر بهائی هرگز در اختلافات شیعه و سنی وارد نمی شود بلکه قصد تألیف و اتحاد آنان را دارد.
رمزي replied:
حقيقتا به اختلاف بين احزاب نبايد ديگر نگاه كرد بلكه به اتحاد. هرچه گذشت گذشت بايد به آينده نگاه كرد. خود حضرات رسل واوليا يعني مثلا حضرت محمد (ص) و حضرت علي (ع) اگر ميان ما بودند اين اختلافات را قبول نميكردند به نظر قاصر بنده
شریف said:
سلام . خیلی از دیدگاه های حقیر را نشر نمی دهید . لابد صلاح نیست !!!
به هر حال : هر چه قلم جناب عبدالبها شیوا و دوست داشتنی است و بسیار پخته گی دارد به همان مقدار جناب باب در نقطه مقابل آن است . هدفم نه تکبیر آن است و نه تحقیر این . ولی چرا جناب باب اینقدر خطای کلامی و قلمی دارند ؟ وقتی ایقان را می خوانیم ویا کتاب صوتی آن را می شنویم واقعا مجذوب می شویم . اعجاز لفظی موج می زند در کلام حضرتشان . ولی آن یکی ابدا .
سردبیر replied:
شریف عزیز ممکنه خواهش کنم نمونه ای از این آثار از حضرت باب اعظم را که خطای کلامی و قلمی یاد کرده اید در اینجا بیاورید؟
ما چند نمونه از آثار ایشان را به زبان فارسی و عربی می آوریم. آیا شما در آن خطای کلامی و قلمی می بیند؟
"فسبحانک سبحانک من ان اکون ذاکرک او مثنيک ولو کان الکلّ يتقرّبون اليک بتوحيدک. فأنّى اتقرّب بک باعترافى بشرکى عندک بأنّ التّوحيدک لايمکن لغيرک لانّ ذکر الغير اعلی دليل بالامتناع و وجود الاثنينيّة اقوى شهيد علی الانقطاع. فسبحانک سبحانک و ان کانالکلّ يتقرّبون بک بثنائهم لديک فأنّى اتقرّب بک بتقديسک عن وصف ما دونک و تنزيهک عن نعت ما سويک اذ وجود الوصف دالّ بالقطع عن الموصوف". (مجموعه مناجات، منتخب از آثار حضرت ربّ اعلی، ص ٣) خلاصه مفاد آيات به فارسى چنين است: خداى را برتر از آنى که به ذکر و ثناى تو پردازم. اگر همه مىکوشند تا از راه توحيدت به تو تقرّب جويند. من خود را از راه اعتراف به شرک خود به تو نزديک مىسازم و بر آنم که توحيد تو براى غير تو ممکن نيست، زيرا همين که ذکر تو را گويم بزرگترين دليل است بر اينکه از تو باز ماندهام و در ميان تو و من جدائى افتادهاست و همين دوگانگى قوىترين شاهد است بر اينکه از تو بريدهام. خدايا اگر همه با ثنائى که از تو مىگويند قصد قربت ترا مىکنند، من قربت خود را در اين مىدانم که ترا از ستايش مادون خود منزّه شمارم، زيرا که وصف ترا گفتن دلالت بر اين دارد که از تو که موصوف منى گسسته و دور افتاده ام ...
وعبادت كن خدا را بشأنى كه اگر جزاى عبادت تو را در نار برد تغييرى در پرستش تو او را بهم نرسد واگر در جنّت برد همچنين زيرا كه اين است شأن استحقاق عبادت مر خدا را وحده واگر از خوف عبادت كنى لایق بساط قدس الهى نبوده ونيست وحكم توحيد نميشود در حق تو وهمچنين اگر نظر در جنت کنی و برجاء آن عبادت کنی شريك گردانيدٔه خلق خدا را با او اگر چه خلق محبوب او است که جنّت باشد زيرا كه نار وجنّت هر دو عابدند خدا را وساجدند از برای او وآنچه سزاوار است ذات او را عبادت او است باستحقاق بلا خوف از نار و رجاء در جنّت اگر چه بعد از تحقّق عبادت عابد محفوظ از نار و در جنّت رضای او بوده و هست ولى سبب نفس عبادت نگردد كه آن در مقام خود از فضل وجود حق بر آنچه حكمت الهّيه مقتضى شده جارى ميگردد و احبّ صلوة صلوتى است كه از روى روح وريحان شود و تطويل محبوب نبوده ونيست وهر چه مجرّد وجوهرتر باشد عند الله محبوبتر بوده وهست... (منتخبات آیات از آثار حضرت باب اعظم)
فریبرز said:
ای بابا ، شما که اینهمه ارج و عزت برای علی قائلید چرا پیشگوئی هایش را نقد نمیکنید که حتی روزگار مارا نیز در بر میگیرد و حتی ظهور مردی از نوادگان خود را همزمان با آمدن عیسی مسیح پیشگوئی میکند
خودم said:
آنچه اساب اختلاف است از میان بر دارید
هر چه به اصل وحدت و صلح خدشه بر داره حتی تفسیر به حق حتی همه چیزهای خوب دنیا باید از میان برود
دین اگر باعث نزاغ و جدال شود بی دینی بهتر است
تاریخ گواه و شاهد رفتار بزرگانی چون حضرت علی ع هست که از حق خودشان برای اداره جامعه جهت مصالح جمع گذشتند
تصور می کنم آنچه در ظاهر کلام بزرگان مشاهده می کنیم بسی عمیق تر از بر داشت های ظاهری ماست
به امید کیفیت
خودم said:
آنچه اساب اختلاف است از میان بر دارید
هر چه به اصل وحدت و صلح خدشه بر داره حتی تفسیر به حق حتی همه چیزهای خوب دنیا باید از میان برود
دین اگر باعث نزاغ و جدال شود بی دینی بهتر است
تاریخ گواه و شاهد رفتار بزرگانی چون حضرت علی ع هست که از حق خودشان برای اداره جامعه جهت مصالح جمع گذشتند
تصور می کنم آنچه در ظاهر کلام بزرگان مشاهده می کنیم بسی عمیق تر از بر داشت های ظاهری ماست
به امید کیفیت
فر. اب said:
ممنون از سایت. اما معنی خیلی کلمه ها رو متوجه نمیشم
Add new comment