به قلم: سید عبدالحسین صاحب الزمانی
انسانها موجودات عجیبی هستند! آنچنان به جسم شان وابسته اند، گویا این جسم قرار است الی الابد آنها را همراهی کند. با شیوع بیماری، قحطی و سایر بحران های اجتماعی، برخی انسانها، اگر بتوانند، جان و مال دیگران را و حتی طبیعت را، برای حفظ خودشان و منافعشان فدا می کنند. اما هیچوقت به فکر بیماری های روح شان نیستند. گویا قرار نیست الی الابد با این روح زندگی کنند. یا شاید نمی دانند که بیماری های روح، تا مدتهای طولانی بعد از مرگ -که درحقیقت صعود و پرواز از این دنیای خاکیست-، آنها را همراهی خواهد کرد.
امنیت حقیقی انسانها، امنیت روح است و امنیت جسم در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارد. البته نگرانی از بیماری جسم و رعایت بهداشت و بهره مندی از درمان، کاملا عقلانی است. به شرطی که روح ما در شرایط ایده آل و آرامش و امنیت و سرشار از عظمت و محبت و رحمت باشد. و الّا روح، مانند تکسواری است که بر روی جسم سوار است؛ مَرکبِ سالم چه نفع و ارزشی دارد، وقتی سوارش بیمار است؟ سلامت مَرکَب، درصورت سلامتی سوارکارش ارزشمند است؛ تا او را به مقصد برساند.
مقصد ما انسانها، وطن اصلی ماست. این خاکِ تیره، مَسکن ما نبوده و نیست. ما از این خاک برنیامده ایم که به این خاک برگردیم. ما اهلِ جهانِ ملکوتیم. جهانی که پر است از شادی و شور و خالی از درد و رنج. ما قرار است با بهره مندی از جسم و نعمتها و لذتهای مشروعِ این دنیا، روح مان را تربیت کنیم و پرورش دهیم؛ و در حیاتی جاودانه، همچون سیمرغی، در بلندای آرامش و مسرت پرواز کنیم. درست است که پشه و مگس و خفاش هم پرواز میکنند. اما مقام سیمرغ کجا و مرتبه پشه کجا؟ کدام انسان عاقل، به پشه بودن قناعت میکند؟
اگر درصدی از دغدغه های جسمی مان در خوردن و خوابیدن و لذتها و خوشی ها و کسب مقامها و منصب ها و درجات دانشگاهی و افتخارات هنری، نسبت به روح انسانی مان وجود داشت، این نگرانی های جسمانی هم به دنبالِ آن حل می شد. زیرا تمام اتفاقات بدِ دنیا، بازتاب بیماری های روح ما انسانهاست. حسد، بخل، کینه، پلیدی، تجاوز به حقوق دیگران، کینه، تکبر، تعصب، خود برتر بینی، کشور گشایی، جنگ طلبی، شهوتِ اندوختن ثروت و کسب مقام و قدرت، و غیره، این طبیعت زیبا را آلوده کرده و این جهان پاک را پر از درد و رنج و بیماری و مرگ و قتل و کشتار کرده است. هرچه ارواح انسانی، پاکیزه تر باشد، دنیایشان نیز زیباتر خواهد بود.
و اما فهم این نکته ضروری است که: در همین دنیای پر از درد و رنج نیز، تنها انسانهایی که بر شناخت خود و دلیل آفرینش خود تمرکز کرده و دریچه روح خود را به سوی آفریننده خود گشوده اند، دنیایشان پر از خوشی ها و شادی های حقیقی خواهد بود.
Comments
Ahmad said:
گویا شما هم مانند آخوندها در وراجی و همه چیز را به عالم ملکوت متصل کردن استاد هستید.
به نظر من دیگر امور دنیوی از کنترل ادیان و سیاسیون کثیف خارج شده است.مردم کشورهای فقیر هر روز با یک بلا و مصیبت دست به گریبان هستند . آن وعده پوچ در ادعیه حضرت محبوب که:قسم یاد نموده ام از ظلم احدی نمی گذرم. نیز هر روز به پوچ بودن و دروغین بودن نزدیک تر میشود.
مردم در ایران کم از فقر و ظلم نکشیدن اند حال ترس و وحشت کرونا هم به آن اضافه شده و شما از روح و بیماری روحی حرف میزنید.روح مردم دربند ایران سالهاست که بیمار است
عارف حدادیان said:
وحدت عالم انسانی را هیچ نیروی بشری قادر به توقف نیست.
بیت العدل اعظم در بخشی از پیام 18 ژانویه 2019 بیان می کنند:
... با آغاز قرن حاضر چالشهای جدیدی پدیدار شد که با گذشت زمان شدّت یافت و منجر به عقبنشینی از گامهای نویدبخش پایان قرن گذشته گردید. امروز بسیاری از جریانات غالب در اجتماع، در همه جا، مردم را به جای آنکه به سوی همبستگی بکشاند از هم دور میسازد.
اگرچه فقر مفرط در سطح جهانی کاهش یافته است ولی نظامهای سیاسی و اقتصادی جمع بسیار محدودی را قادر ساخته که ثروت کلان و نامعقولی بدست آورند، شرایطی که بیثباتی بنیادین در امور جهان را تشدید مینماید.
تعاملات بین شهروندان، نهادهای حکومتی و اجتماع اغلب دستخوش پریشانی است چون هر کدام برای برتری بر دیگری در افکار خود اصرار ورزیده، انعطافناپذیری نشان میدهند.
بنیادگرایی مذهبی ماهیّت جوامع و حتّی ملل را منحرف مینماید.
قابل درک است که مشکلات بسیاری از سازمانها و مؤسّسات اجتماعی طبیعتاً منجر به کاهش اعتماد عمومی شده است ولی این وضع به نحوی سیستماتیک مورد سوء استفادۀ کسانی قرار گرفته که برای حفظ منافع خود در صدد بیاعتبارسازی همۀ منابع علم و دانش بشر میباشند.
بعضی از اصول اخلاقی مشترک که در آغاز این قرن غالب به نظر میرسید در حال فرسایش است و توافق نظر رایج در مورد صواب و خطا را که در زمینههای مختلف موفّق به مهار کردن پستترین تمایلات بشری شده بود، مورد تهدید قرار داده است.
همچنین ارادۀ مبادرت به اقدامات جمعی بینالمللی که بیست سال پیش شدیداً نمایانگر رشتهای از تفکّرات رهبران جهان بود با طغیان مجدّد نیروهای نژادپرستی، ملّیّتگرایی و جناحگرایی مورد حمله قرار گرفته و مرعوب گشته است.
بدین ترتیب است که نیروهای مخرّب مجدّداً متشکّل گشته نفوذ مییابند. وحدت عالم انسانی را هیچ نیروی بشری قادر به توقّف نیست، وعود پیامبران پیشین و شارع این امر الهی شاهد این حقیقت است.
امّا مسیری که عالم انسانی برای نیل به سرنوشت خود در پیش میگیرد ممکن است بسیار پر پیچ و خم باشد. آشوبی که از سوی مردمان ستیزهجوی عالم برپا گشته میتواند ندای نفوس خیراندیشی را که در هر اجتماع خواهان پایان اختلاف و منازعه هستند تحت الشّعاع قرار دهد.
مادام که این ندا بیتوجّه ماند، اختلال و سردرگمی عالم بیتردید وخیمتر خواهد شد — شاید با پیامدهایی مصیبتبار — تا آنکه بشریّت متنبّه شده و تشخیص دهد که باید قدم مهمّ دیگری به سوی صلحِ پایدار بردارد، باشد که این بار آن قدم قاطعانه واقع گردد.
کتایون تقی زاده said:
احمد عزیز آیا بهتر نبود حرفت را ملایم تر بیان می کردی؟
دوست من ادیان برای کنترل دنیا نیامده اند، بلکه آنها آمده اند راه درست زندگی در این عالم فانی را به ما یاد بدهند. مطمئن باش اگر بشر تا بحال به تعالیم دیانت بهائی که تعالیمش برای بشر این زمان آمده است، توجه کرده بود دنیا دارای اینهمه مشکل نبود. این بشر غافل بجای توجه به تعالیم آئین بهائی بیش از 170 سال است که هر چه بلا را بیاد داشت سر حضرت بهاءالله و پیروانش آوردند. بشر نیاموخت که باید چطور زندگی کند در نتیجه دنیای ما بیمار شد ولی باز هم مردم پزشک حقیقی را که داروی بیماری امروز بشریت را دارد (آئین بهائی) از دنیای بیمار بازداشته اند و خودشان داروهائی تجویز کرده اند که مناسب این بیماری نیست. این است که بیماری جامعه بشری روزبروز شدیدتر می شود.
حضرت شوقی ربانی ولی امر دیانت بهائی در توقیع هدف نظم جهانی بعد از آنکه می فرمایند (مضمون بیان مبارک): قبل از تشکیل کشور ایالات متحدۀ آمریکا، موانع برای تشکیل یک حکومت فدرال در آن آنقدر زیاد بود که کمتر کسی باور می کرد روزی آن سرزمین دارای یک حکومت فدرال شود.فراموش نکنیم که این مردم به تأکید می گفتند که منافع متضاد و عدم اعتماد متقابل و اختلاف حکومت و عادات و رسوم که آن ایالات را از هم جدا می کند چنان متغایر و متضاد است که هیچ نیروئی چه عرفی و چه روحانی هرگز نمی تواند آنها را با هم متحد سازد. اما وقتی این کشور در آتش جنگ و بلایای بی شمار سوخت این ایالات با هم متحد شدند و تشکیل یک کشور را دادند.
دنیای امروز ما هم دارد در آتش بلایائی می سوزد که برای تشکیل یک حکومت جهانی باید انسان ها را در خود بگدازد تا آنها با هم متحد شوند و برای تشکیل حکومت جهانی آماده شوند. شاید کرونا هم یکی از آن بلایا هست که همه بشر را در بر گرفت و همۀ دنیا را درنوردید تا بشر بفهمد که زمین یک واحد است و هیچ قسمت آن از دیگری جدائی ندارد. باید بشر بیدار شود و بفهمد برای رفع مشکلات جهانی راه حل های جهانی مورد نیاز است و بفهمد که زمین یک وطن و من علی الارض اهل آن هستند در.صفحۀ 62 گتاب نظم جهانی بهائی، حضرت شوقی ربانی می فرمایند: "کافی است به تاریخ خونین بشری بنگریم تا دریابیم که هیچ عاملی جز مصیبت و درد های شدید جسمانی و معنوی سبب ایجاد تحولاتی که مبداء تاریخ بشر در هر عصر و زمانی بوده است نگشته و تغییراتی را که به منزلۀ بزرگترین وقایع تاریخ تمدن بشری است بوجود نیاورده است.".
بله حضرت بهاءالله در ادعیۀ محبوب فرموده اند از ظلم احدی نمی گذرند و از ظلم احدی هم نگذشته اند. شاید نمی دانی علما و روحانیون قبل از انقلاب چه قرب و منزلتی پیش مردم داشتند و نمی دانی که کسی جرأت نمی کرد بگوید بالای چشم فلان آخوند ابروست. فوری رگ گردن ها بالا می زد ولی لزومی ندارد از وضع امروز آنها بگویم. آیا راهی بهتر از این سراغ داری که آنها خود حکومت را بدست بگیرند و بطونشان را آشکار کنند؟ آیا ذلت از این بیشتر؟
Add new comment