پرسشهائي پيرامون خداوند و نقش او در زندگي انسان پرسش : : سوالي داشتم ما وقتي به هستي از کائنات تا يک سلول ساده نگاه ميکنيم به اين نتيجه ميرسيم که هوشي پشت سر اين جهان بوده که انرا با دقتي طراحي کرده که به صورت فعلي باشد و اين هوش قائدتا جزو خود ماده نميتوانسته باشد زيرا اگر جزو ماده بود در انصورت اتمها هم بايد هوش ميداشتند و ذرات ريزتر از انها هم مثل کوارکها و .... و در انصورت يکي از مصاديق هوش را اگر استقلال بگيريم در ان صورت طبيعت ميخواست مستقل از ما رفتار کند و زير سلطه ما در نمي امد يا همانطور که يک انسان در برابر مرگ مقاومت ميکند طبيعت هم اگر هوش داشت در برابر قدرت انسان مقاومت ميکند به هر حال اين هوش بايد امري غير مادي و خارج از ماده و طبيعت باشد تا اينجا مشکلي نيست اگر همينطور پيش برويم به خدا ميرسيم حال سوال من اين است که اين خدا جهان را خلق کرد درست ولي از کجا ميشود فهميد که بعد از خلق اين جهان يک گوشه اي نشسته باشد و استراحت نميکند و کاري به کار جهان نداشته باشد چون شما وقتي دور و ورتان را نگاه ميکنيد پر از بيعدالتي است و از طرفي انگار خدا صداي انسانها و فرياد انها را نميشنود بگذاريد چند نمونه که ذهنم را مشغول کرده بيان کنم چند وقت پيش در ايران افرادي سوار يک هواپيماي توپولف ميشوند مطمئنا خانواده تک تک انها قبل از سفر دعا براي به سلامت رسيدن انها کرده در طول سفر خودشان هم دعا کرده اند مخصوصا وقتي فهميده اند خطري براي هواپيما وجود دارد و انتظار داشته اند خدا به دعاي انها پاسخ دهد و گرنه ديوانه نبوده اند که دعا کنند ولي انچه اتفاق مي افتد اين است که هواپيما سقوط ميکند پس خدا خواب تشريف داشته اند -همين را براي وقتي که يکي از فضا پيماهاي امريکا در برگشت به زمين دچار نقص شد در نظر بگيريد انجا انها دعا کردند ولي مثل اينکه سر خدا شلوغ بوده است و دعاي انها را نشنيده است چند وقت پيش خبر تکاندهنده اي از اتريش شنيديم که پدري به دخترش چندين سال تجاوز ميکرده شايد 20 سال طوري که همسرش هم خبر نداشته و اون دختر در زير زمين انها زنداني بوده و مادرش فکر ميکرده گم شده و بعد از بيست سال تازه فهميدند و پدر را گرفتند و محاکمه کردند حال سوال اين است که اين دختر طي اين مدت مگر دعا نميکرده از اين وضعيت نکبت و سخت رهايي يابد پس چرا خدا کاري نکرده يا راهي برايش باز نکرده تا فرار کند يا مادرش با خبر شود يا يکي از همسايه ها زودتر باخبر شود يا اصلا قبل از اينکه اين تجاوز براي اولين بار صورت ميگرفت پدراين دختر مثلا سکته قلبي ميکرد دقت شود در ايران يک چيزي که در کله ما کردند و به نظر من چندان هم منطقي نيست اين که هر اتفاقي که مي افتد ميگوييم مصلحت است خواست خدا اين بود من نميفهم چرا هميشه خواست خدا بايد به ضرر بشر باشد مثلا اگر شما نگاه کنيد ميبينيد ادمهاي خوب که دور و ور ما هستند زودتر از ادمهاي بد ميميرند بعد و قتي ميپرسي چرا؟؟؟ ميگويند خواست خدا اين بود راضي هستيم به رضاي خدا مصلحت اين بود يا مثلا توجيه ميکنند که خدا افرادي را که پاکند و دوست دارد سريعتر ميبرد و به گنهکاران فرصت ميدهد تا گناه کند و گناهشان زياد شود و بعد ميبرد من نميفهمم اين چه توجيه احمقانه اي است اخر به فرض که درست باشد ولي ايا اين خداي خودخواه ارزش عبادت کردن را دارد که براي انکه به فرض از فلان فرد خير يا کسي که به محرومان کمک ميکند يا .....خوشش مي ايد هزاران نفر را از برکت وي بي نصيب کند و ان فرد گنهکار را اجازه دهد زندگي کند تا جرمش زياد شود و خدا تو ان دنيا بيشتر به حسابش برسد حال اين مردمي که اين وسط زجر ميکشند تکليفشان چه؟؟؟؟ اين چه مصلحتي است؟؟؟؟ حال اين زنده ماندن پدر اين فرد درش چه مصلحتي است ايا اگر دقت کنيم مايي که ادعا ميکنيم کارهاي خدا از روي مصلحت است ايا مصلحت نبود اين پدر اصلا با اين زن ازدواج نميکرد يا مثلا زودتر ميمرد يا مثلا گاهي ميگويند فلاني بچه دارنميشه شايد مصلحت اينه و مثلا اگر بچه دار ميشد ممکن بود بچه اش خلافکار در اينده ميشد يا يکي بچه اش زود ميميره ميگن شايد اگه زنده ميبود گناه ميکرد و مصلحت بود بميرد که همه به نوعي توجيه است حال به فرض صحيح بودن انها ايا مصلحت اين نبود که اين فرد اصلا به دنيا نمي امد يا بچه دار نميشد ايا نميشد خدا شرايطي را فراهم ميکرد که هيتلر به قدرت نميرسيد يا حالا که رسيده خدا شرايط جنگي را طوري پيش ميبرد که فرصت نميکرد يهوديان را بکشد يا وسط جنگ عده اي از افسران هيتلر قصد داشتند او را با بمبي ترور کنند چرا اين اتفاق نيفتاد ايا خدا نميدانست اگر اين اتفاق ميافتاد به نفع ملت المان و جهان بود و حال ممکن است گفته شود که المانيها بايد چشمانشان را باز ميکردند و نميگذاشتند هيتلر به قدرت برسد خوب اين درست است ولي گناه ملتهاي ديگر چيست و دوما حالا که عده اي از افسران چشمشان باز شده چرا خدا به انها کمک نميکند تا در راهشان موفق بوده و هم المان و هم دنيا را از شر هيتلر نجات دهند در انصورت شايد اگر در المان کودتا موفق ميشد و هيتلر کشته ميشد جنگ شايد پايان مي يافت و شايد ژاپن هم کوتاه ميامد و مثلا شايد حتي بمب اتمي روي ژاپن انداخته نميشد اينها به هر حال سوال است ؟؟؟؟؟ همينطور ميشود گفت خدا در اشويتس کجا بود ؟؟؟؟؟؟ در حوادث انتخابات ايران .... سوالم اين است که مطمئنا وقتي لباس شخصي ها به مردم هجوم مي اوردند همه ما ميدانستيم اگر دستگير شويم چه بلايي سرمان ميايد البته فقط حدس ميزديم شکنجهباشد نه تا اين حد پس همه دو کار را کرده ايم دعا و فرار از طرفي افراد لباس شخصي هم دو کار ميکردند هجوم و باتوم زدن و دستگيري سران و احتمالا دعا براي دستگيري حال سوالم اين است چرا افرادي که دستگير شدند خدا صداي انها را نشنيده است و صداي اين لباس شخصي ها و دعايشان را در عوض شنيده است اين چه جور خدايي است که صداي کساني که در طرف حق هستند را در طول تاريخ هيچگاه نشنيده است ايا نبايد اين خدايي که جهان را افريده و بعد هم قوانيني بر اين جهان گذاشته و بعد هم جهان را به حال خودش رها کرده هرچه بادا باد ما هم او را به حال خودش رها کنيم خدايي که در سخترين لحظات صداي مارا نميشنود به چه درد ميخورد مسئله اين است که ايا جواناني در زندان بودند ملحد بودند ايا از خدا نخواسته بودند که شکنجه نشوند يا زير ان دوام بياورند يا نميرند و از زندان خلاص شوند ايا انتظار داشتند نتيجه دعايشان شکنجه و تجاوز و مرگ باشد اگر در اين وسط خدا را حذف کنيم ايا اتفاق خاصي مي افتد ميتوانستيم فرض کنيم اينها به سرشان زده و مثلا با يک تکه سنگ حرف ميزدند چه چيزي تغيير ميکند اگر خدا اين وسط حذف شود هرکه زورش بيشتر است ان يکي را کشته يا شکنجه کرده هر که سريعتر ميدويده در رفته هرکي يواشتر ميدويوه دستگير شده اين وسط خدا چه کاره است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟البته ببخشيد الان فهميدم شما بهايي ها اصولا تو سياست دخالت نميکنيد چون ميگيد ما تعاليم خاص خودمان را داريم و دخالت در سياست بين بهايي ها تفرقه مياندازد و هنوز دنيا کامل در مسير تعاليم حضرت بهااله حرکت نکرده و جمعيت مان کم است و ..... فعلا ترجيح مي دهيم دخالت نکنيم پس اين سوال شما هم پاسخي ندارد چون سياسي است دو توجيه در باب عدالت خدا ميشود در کتابها ي ديني مدارس و دانشگاه هم نوشته که به نظر من حماقت اميز و بي معني است الف== خدا به يک سري امکاناتي را ميدهد چون اگر نميداد انها کافر شده يا گنهکار ميشدند يا .... و به افراد ديگري نميداد چون اگر ميداد انها کافر و گنهکار و .... ميشدند ؟؟؟؟؟؟؟ در جواب بايد گفت در مواردي افراد دارا گنهکار و کافر و در مواردي بسيار افرادي که ندارند گنهکار و کافر و...... شده اند يا هستند ب== خدا به يک نفر سلامتي دارايي زيبايي استعداد قدرت يا ثروت يا مقام يا همه اينها يا بعضي از اينها را ميدهد تا به ياد خدا باشد و از او تشکر کند (چقدر هم بعضي از اينها خدا را قبول دارند و براي اين نعمات خدا را تشکر ميکند؟؟؟؟) و عده اي هم کر وکور و لال و کچل و بي استعداد و بي پول و يتيم ومثلا در خانواده اي طرف بدنيا امده که پدرش بر اثر کارگري از جايي افتاده مثلا مرده مادر بي پول است خرج خانه را در نمي اورد و ..... مجبور به تن فروشي است پسر خانواده از ناراحتي ميخواهد اعضاي بدنش را تک تک بفروشد و اين نمونه ها زيادند و مثلا اين فرد اگر شماره تلفن يا حسابي اعلام کند يا کمک در ازاي همخوابگي عده اي به او پيشنهاد ميدهند و يا کمک با منت و کسي هم دنبال مثلا اينکه کار ابرومندي براي او پيدا کند نيست و خدا هم اين وسط مثل اينکه فصل حج شروع شده و گوشهايش را نزديک حلق حاجي ها کرده که زبانم لال اگر حرف ح يا ع را درست تلفظ نکردند و معني نماز عوض شد زن انها را بر انها حرام کند و يک فرشته هم فرستاده که اگر اين مرد پول نداد به اخوند که اين نماز را به نيابت از او درست بخواند اگر رفت خانه و با زنش خوابيد زنش بر او حرام است و اين را در کاغذ ثبت کرده و با چماق بر سرش بکوبد فعلا سر خدا خيلي شلوغ است فرصت شنيدن نداي ان مادر و پسر و امثال انها را ندارد حال مجموعه اين افراد کر و کچل و کور و بي نوا و ....... براي اين هستند که خدا ميخواهد بندگانش او را بخوانند و اين نياز مايه برکت و نزديکي به خداست حال جاي اين سوال پيش مي ايد مگر خدا ساديسم يا عقده دارد که يکسري را بياد جوري کند تا او را بخوانند و حالا فرض کنيم اورا خواندند و دعا کردند خدايا تو بزرگي وضع ما را تغيير بده ايا وضعشان تغيير ميکند کدام کوري با دعا بينا شده اگر کوري بينا شده يا با عمل جراحي بوده يا با روشهاي جديد و ..... يعني اين وسط اگر خدا را حذف کني و دعا هم نکني مشکل قابل حل است و در نهايت انچيز که مشکلات را حل ميکند هميشه علم بوده و نه دعا و ..... مثلا فردي که دستش را از دست داده يا پايش را اگر هزار سال دعا کند ممکن است مشکلش حل شود ؟؟؟؟؟ يک شنا گر که شنا بلد نيست وسط اقيانوس در حال غرق شدن است خدا را ميخواند اما تاثيري ندارد و غرق ميشود يا يک فرد عادي که هيچ وسيله دفاعي ندارد با کوسه اي روبرو ميشود خدا را ميخواند اما کوسه يا او را ميخورد يا بخشي از دست يا پايش را ميکند اگر به نوعي شانس بياورد و مثلا نجات پيدا کند حال اين وسط او خدا را صدا ميزند اما خدا کجاست در تمام اين موارد ميتوان گفت که بله طرف بايد چه ميدانم ميدانست اينجا کوسه دارد به اب نميپريد اگر ميپريد چه ميدانم وسيله دفاعي داشت و ........ درست اما بحث سر اين است که اگر اينها را داشت و رعايت ميکرد نيازي به خدا نداشت اما حال که اينها را ندارد و نياز به خدا دارد و خدا را صدا ميزند و ميبيند خدا کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين مسئله را در باره توپولوف هم عينا ميتوان مطرح کرد که اقا بله نبايد اين هواپيما خريداري ميشد بايد قبل از پرواز چک ميشد اين کار بايد ميشد و ....... درست اما نشده است حالا در هواييم هواپيما سقوط ميکند ما از خدا کمک ميخواهيم خدا کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا شيري که به يک انسان گردشگر در افريقا مثلا حمله ميکند و اورا تکه پاره ميکند در تمام اين موارد خدا کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تنها توجيه منطقي شايد اين باشد که اگر خدا بخواهد در هر مسئله در زندگي ما دخالت کند اراده ما از ما سلب شده است و خدا به ما اجازه داده که يکسري از اين بلايا را تجربه کرده تا هواپيماي بهتر وسايل ايمنتر در سفر به فضا حکومت بهتر و ........ داشته باشيم اما باز اين توجيه هم مشکلات خاص خودش را دارد الف== چه نيازي به اين کار بوده است ؟؟؟؟ ب== در تمام موارد الزاما اراده ما از ما سلب نميشود مثلا ما داريم با يک کوسه مبارزه ميکنيم يا در حال فرار از دست يک لباس شخصي هستيم در اين موارد چگونه ميخواهد اراده از ما سلب شود در نهايت ميخواهم اينرا بپرسم حضرت بها اله جايي گفتند همه جمع شوند معجزه اي بخواهند و تعهد دهند اگر انرا انجام دادم مرا بپذيرند اين سوال در ذهن من امد فرض کنيم ايشان الان مبعوث شده اند اگر معجزه اي که درخواست ميکنيم طوري باشد که قوانين طبيعي را نقض کند ميتواند يا نه مثلا ديناميت منفجر ميکند حال ما از ايشان بخواهيم به خودشان ديناميت بسته و انرا روشن کنيم ببينيم اگر بعد از منفجر شدن ايشان سالم ماند يا ريختن بنزين و اتش زدن و سالم ماندن پس از ان يا اينکه مثلا در فضا شما براي يک دقيقه هم بدون لباس فضايي نميتوانيد دوام بياوريد حال ايشان را بدون لباس فضايي به فضا بفرستيم يا فضانوردان در فضا از يکسري قلاب استفاده ميکنند تا در فضا رها نشوند حال ما اين قلابها را پاره کنيم و ايشان در فضا رها شود ايا باز ميتواند خود را برخلاف قوانين گيتي به سطح زمين برساند يا اگر روزي انسانها به مريخ پاي گذاشتند با توجه به نبودن اکسيژن ايشان انجا بدون اکسيزن مثلا يکروز را سرکند و....... کلا ايا اگر اين درخواستها ميشد اين فکر چند وقتي است ذهنم را مشغول کرده که ايا ايشان ميتوانست انها را براورده کند يا نه ؟؟؟؟؟ چون براي انسانهاي عادي اگر قرار باشد قوانين فيزيکي بگويد سفينه فضايي بايد منفجر شود ميشود هرچقدر هم دعا کنيم يعني دعاي ما قوانيني را که خدا در گيتي گذاشته حتي بدست خود خدا نقض نميکند حال در باره ي حضرت بها اله را نميدانم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اينها مسائلي بود که چند سالي ذهنم را مشغول کرده بود و متاسفانه چون وقت کم داشتم به صورت اشفته نوشتم . در ايران از اين اخوندهاي بي خاصيت جوابي قانع کننده نگرفتم حال نميدانم شما جوابتان چيست اميدوارم مرا قانع کنيد چون من مطمئن نيستم نظرم درست باشد ولي دليلي هم براي نادرستي ان ندارم ولي هردليلي هم به اساني نميپذيرم ولي اگر معتبر باشد ميپذيرم لطفا مرا راهنمايي کنيد ------------------------------------------------------------------------- فرهام عزيز مثل اينکه از اين خدا دل پري داريد ! البته پيش از شما نيز خيلي از عقل گرايان عالم به همين نتيجه رسيده بودند. اگر شما خدا را خفته انگاشتيد کساني مثل نيچه فرياد ميزدند که خدا مرده است! بنده هم با ايشان موافقم ! آن خدائي که بشريت در دوران کوکي تمدن خود براي خويش ساخته بود حال با گسترش خرد انسان مرده است و سالهاست که از اين خداي دادگر و يا منتقم و يا پدر مهربان اثري مشاهده نشده است و احتمالا پس از اين هم نخواهد شد توجيه مظالم و تيرگيهاي اين جهان با اراده الهي جز تسليم و انفعال حاصلي ببار نمي آورد و نقش ما را در سرنوشت بشريت ناديده ميگيرد بهائيان نيز معتقدند همه چيز به اراده الهي صورت ميگيرد ولي صاحب اراده و اختيار بودن انسان نيز به اراده خداوند حاصل گشته و نبايد اراده خداوند را بگونه اي بپنداريم که اراده انسانها را کان لم يکن ميسازد. وقايع اين جهان حاصل تعامل اراده کليه الهي و انتخابها و اراده بشري است تصوري که از گذشته ها در مورد خدا در ذهن داريم بايد متناسب با فهم امروزين ما ارتقاء يابد آن خدائي که داراي ويژگيهاي کاملا انساني است و مانند ما خشمگين ميشود ، به شوق ميآيد مکر و حيله بکار ميبرد و يا به مخلوقات خويش دشمني ميورزد و هر لحظه بسته به رفتار آنها تصميم خويش را تغيير ميدهد ، بيش از يک پادشاه خودسر با قدرتي بي حد و حصر نيست. و در بهترين وجه حاصل استعلاء صفات نيک و توانائيهاي انساني است. اين خدا خيلي کوچک تر از آن بود که بتواند در جهاني که ساکنين آن وارد مرحله بلوغ ميگرند حکومت کند بنابراين ناچارا مرد ! اما ما که در کودکي توانستيم خدائي بسازيم که به زندگي ما معنا دهد و در مشکلات به ما آرامش ببخشد اکنون که مشکلاتمان چند برابر شده و زندگيمان بي معني تر شده و خدايمان هم مرده يا بقول شما خوابيده چه بايد بکنيم؟ آيا نميتوانيم حال که خود و جهان را بهتر ميشناسيم براي اين دو، جهت و هدفي بيابيم شايد بد نباشد ذهنمان را از تصورات پيشين خالي سازيم و رفتارهاي شبه انساني را از جان جهان انتظار نداشته باشيم ميتوان پذيرفت آن هوش و اراده اي که اين عالم را پديد آورده و همچنان به پيش ميبرد ، براي رخدادهاي اين مجموعه هدف و غايتي مدنظر داشته. اگر سير تکامل موجودات و نوع تعاملات ظريف و هوشمندانه اکوسيستمها را مورد بررسي قرار دهيد خواهيد ديد که هر لحظه جريان خلقت هوشمندانه تغييرات و هماهنگي هاي لازم را برنامه ريزي و هدايت ميکند و لحظه اي آن را رها نميسازد اما موجودي ناپخته که با وجود قلت آگاهي به سبب داشتن اختيار و اراده در اين جريان سهيم گشته گاهي اتفاقاتي را رقم ميزند که مخلوقات زيادي را به دردسر مي اندازد البته خالق براي به کمال رساندن اين موجود پرقابليت نقشه هاي کلاني طراحي نموده و نخواهد گذاشت که حماقتهاي ما همه چيز را برباد دهد شايد اگر از افقي وسيع تر به اطراف خود نگاه کنيم و افت و خيزهاي کوچک را مورد اغماض قرار دهيم بتوانيم مسير کلي تاريخ را در مورد عالم بشر پيش بيني کنيم البته شايد لازم نباشد به اين موضوع رنگ و بوي مذهبي بدهيم و ممکن است با قوانين ديالکتيک هگل و يا جبر تاريخي مارکس هم بتوانيم جهت حرکت را تشخيص دهيم ، ولي همواره نگاه به گذشته و سير تاريخ ميتواند در پيش بيني آينده به ما کمک کند يکي از اموري که خوب است در مورد تحولات آن در تاريخ مطالعه کنيم ، سير جريان اتحاد و ارتباط بين انسانهاست انسان موجودي اجتماعي است و زندگي او بصورت منفرد هيچگونه وجه مميزه اي نسبت به ديگر جانوران ندارد ، نه سخن گفتن ، نه خط ، نه يادگيري و نه پيشرفت هرچه ارتباط و همکاري انسانها به سطح بالاتر ارتقاء يابد جوامع قابليت رشد و پيشرفت و تکامل بالاتري ميابند بنابر اين شايد بتوانيم حدس بزنيم که احتمالا اراده خالق سوق دادن انسانها به مسيري است که بتدريج متحد تر و مرتبط تر گردند. از اتحاد خانواده ها و قبايل و عشاير شروع کنيد تا پديد آمدن شهرها و دولتها و کشورها و امتها و اکنون در دوران بلوغ اتحاد کل جوامع بشري . خداوند هر آنچه را که مخالف اين اراده کلي باشد در زيرگردونه هاي چرخ تاريخ خرد ميکند و بقول دانشمندان خردگرا هيچ چيز نميتواند خلاف جريان تاريخ حرکت کند هرچند درکوتاه مدت ممکن است بيخرداني با ايستادن در مقابل اين جريان گمان کنند که ميتوانند مانع آن گردند ولي قوانين نيوتن و شايد انيشتين به ما مي آموزند که اين عملهاي مذبوحانه موجب عکس العملهاي آگاهانه اي خواهد گرديد و آنچنان انحنائي در فضا پديد خواهد آورد که مرتجعين را به سياه چاله هاي بي بازگشت خواهد افکند و بشريت را براي ابد از شرشان خلاص خواهد کرد خلاصه اينکه بايد خدا را بزرگتر از دوران کودکي و در اندازه اي که بتواند خداي بزرگسالان هم باشد تصور کنيم . گرچه هرآنچه که به تصور آوريم و استدلال کنيم نهايتا آفريده خود ماست و نميتوانيم حکم کنيم که خدا اينگونه است ولي ما انسانهاي خاکي ناگزير از اين کاريم چون بدون او نه زندگي ما معنا دارد و نه ملجاء و مرجعي براي تعالي بخشيدن به خويش و رسيدن به کمال خواهيم داشت درمورد معجزه نيز بعرضتان ميرسد که علم ما تنها بخش کوچکي از قوانين و روابط حاکم بر اين جهان را شناخته و حتي اکنون در مورد ماهيت ماده به ترديد افتاده و فيزيک امروز ما کم کم دارد پا به مرزهاي عرفان ميگذارد. نظريه رشته ها و جهان هاي موازي عوالم ديگري را در کنار همين عالم تصوير ميکند و پديده هائي مثل ورم هول مرزهاي فضا و زمان را درهم ميپيچد. در چنين جهاني که حتي از بعضي انسانهاي مرتاض وقايع خارق قوانين شناخته شده فيزيک نقل ميگردد چگونه ميتوانيم بگوئيم که پيامبران که به عوالم لانهايه علم الهي دسترسي دارند قادر با انجام اقدامي مافوق طبيعي نيستند اما بحث معجزه در ديانت بهائي مفصل تر از اين است و اصولا در اعتقاد بهائي اعتباري براي معجزه بعنوان حجت پيامبري وجود ندارد. اگر مايل باشيد ميتوانيد به مطالبي که در بخش پرسشها و پاسخها در جواب برخي ديگر از دوستان آورده شده مراجعه نمائيد اميدوارم که از اطاله کلام خسته نشده باشيد با آرزوي سلامتي و شادکامي

سایر دسته بندیها

Comments

Anonymous's picture

Anonymous said:

chera yeki bahoosh bedonya miad yeki kodan?yeki darkenare ye khane vade ba farhang zendegi mikone yeki bar ax? chera yeki cheshmesho baz mikone too servatmand tarin khanevadas ghani az poolo manaviat,yeki toofaghir tarin ham az servato ham manaviat? yeki salemo ziba bedonya miad yeki too 2-3salegi az hiv mimire? mage bahai ha be adle khoda eteghad nadaran? chera?

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.