۱۳ شهرالنّور ۱۶۸
۲۷ خرداد ۱۳۹۰

احبّای عزیز الهی در مهد امر الله ملاحظه فرمایند

ای حبیبان باوفا،

خبر یورش ماٴمورین امنیّتی به منازل بعضی از همکاران مؤسّسۀ علمی آزاد و دست‌گیری جمعی از آن خادمان فداکار موجب نهایت تأثّر گردید امّا گزارشات واصله از عزم راسخ‌ شما عزیزان در استمرار کسب علم و دانش موجب سرور و مباهات این جمع است.

یکی از پیامدهای انقلاب ۱۳۵۷ اخراج اساتید بهائی از دانشگاه‌ها و محرومیّت جوانان بهائی از تحصیل در مؤسّسات آموزش عالی بود. هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مدّعی تساوی حقوق همگان می‌باشد و در قوانین مدنی کشور نیز مجوّزی برای تحمیل این محرومیّت وجود ندارد و اعلامیّۀ جهانی حقوق بشر که ایران نیز از امضاکنندگان آن است صریحاً دسترسی به آموزش عالی را حقّ مسلّم هر انسان می‌شمرد، ولی صاحبان قدرت تحت تاٴثیر تعصّبات جاهلانۀ مذهبی و بر خلاف قوانین ملّی و موازین بین‌المللی این تبعیض را خطّ مشی رسمی دولت قرار داده و با تمام قوا به اجرای آن پرداخته‌اند.

با قید ستون مذهب در تقاضانامۀ امتحانات سراسری، جوانان بهائی نتوانستند به دانشگاه‌های ایران وارد شوند زیرا تنها راه موجود توسّل به دروغ و کتمان عقیده بود. از آنجایی که دادخواهی اساتید و دانشجویان بهائی در دستگاه‌ قضایی مملکت به جایی نرسید، جامعۀ بهائی بر آن شد که امکاناتی فراهم سازد تا اساتید اخراج شده به آموزش جوانان محروم از تحصیل بپردازند. بسیاری از دیگر افراد جامعه نیز به طرق مختلف از این اقدام خیرخواهانه حمایت نمودند. بدین ترتیب این ابتکار آموزشی و این حرکت خودجوش بر اساس فداکاری‌ علاقه‌مندان به کسب علم و دانش بدون تحمیل هیچ‌گونه مشکل و هزینه‌ای به دولت در شرایطی دشوار آغاز گردید و به تدریج توسعه یافت و در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ نام مؤسّسۀ علمی آزاد را به خود گرفت. به مرور اساتید عالی‌قدر دیگری چه در داخل و چه در خارج که برخی حتّی عضو جامعۀ بهائی هم نبودند با این مؤسّسه به همکاری پرداختند.

ممانعت جوانان بهائی از ورود به دانشگاه‌های مملکت ادامه یافت تا اینکه به دنبال اعتراضات شدید و مکرّر از اکناف جهان، در سال ۱۳۸۴ نمایندۀ دولت ایران مزوّرانه به جامعۀ بین‌المللی چنین توضیح داد که ذکر دین در اوراق امتحانات ورودی دانشگاه‌ها به عقاید مذهبی دانشجو ارتباطی ندارد بلکه به رشتۀ مطالعات مذهبی وی اشاره می‌کند. جوانان بهائی با شک و تردید فراوان نسبت به صحّت این‌ توضیح ولی به خاطر ابراز حسن نیّت آن را پذیرفتند و با وجود مشکلات جدیدی که برایشان فراهم شده بود از سال ۱۳۸۵ به بعد عدّه‌ای از آنان توفیق ورود به دانشگاه را یافتند. امّا به زودی روشن شد که اظهارات نمایندۀ دولت به جامعۀ بین‌المللی کذب محض بوده است زیرا در سال ۱۳۸۵ مدیر کلّ حراست مرکزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در نامه‌ای محرمانه به مقامات هشتاد و یک دانشگاه کشور دستورالعملی ابلاغ نمود مبنی بر اینکه دانشجویان بهائی باید به محض شناسایی اخراج گردند.

خطّ مشی رسمی دولت ایران برای کاهش توانایی‌ جامعۀ بهائی و سعی در تبدیل آن به جامعه‌ای ناپایدار در سند محرمانه‌ای مندرج است که در سال ۱۳۶۹ از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور به امضای حجّت‌الاسلام سیّد محمّد‌رضا هاشمی گلپایگانی دبیر وقت شورا صادر گردیده و به تصویب رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله سیّد ‌علی خامنه‌ای رسیده است. در این سند از مراجع دولتی خواسته شده که "راه ترقّی و توسعۀ" بهائیان مسدود شود و دستور صریح داده شده است که "در دانشگاه‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی‌‌اند از دانشگاه محروم شوند." در نتیجه در طیّ سی سال گذشته، چه از طریق قید ستون مذهب در تقاضانامه‌ها، چه به بهانۀ "نقص پرونده" از طرف سازمان سنجش آموزش کشور و چه با اخراج به محض شناسایی به نام بهائی - در زمان ثبت نام، در حین تحصیل و حتّی در هفته‌های پایانی تحصیلات - جوانان بهائی از تحصیل در دانشگاه‌های ایران و اخذ مدرک تحصیلی محروم بوده‌اند.

حملۀ اخیر به منازل همکاران مؤسّسۀ علمی آزاد چهارمین کوششی است که برای سرکوبی این فعّالیّت‌ سازنده و خودکفای جامعۀ بهائی به عمل آمده است. اولیای امور در عین حال که با حیل مختلف و با جدّیّت تمام از ورود جوانان بهائی به دانشگاه ممانعت می‌نمایند به هر نیرنگی نیز متوسّل می‌شوند تا این خطّ مشی ننگین خود را از ملّت ایران و از جامعۀ بین‌المللی و از مدافعان حقوق بشر پنهان نگاه دارند. زمانی با دروغ و ریا در مقام انکار آن برمی‌آیند و در مواقعی با تهمت‌هایی که دیرزمانی است در دادگاه وجدان مردم از حیّز اعتبار ساقط شده سعی در توجیه اعمال خود دارند. حال نیز در کمال وقاحت و با تلاشی مذبوحانه به امید جلب پشتیبانی مردم و جامعۀ بین‌المللی از غیر قانونی بودن فعّالیّت‌هایی دم می‌زنند که جامعۀ بهائی برای آموزش جوانان خود مجبور به انجام آن شده است. از ابتدای شروع این ابتکار آموزشی بر همگان روشن بود که صدور هر نوع مدرک رسمی از طرف این مؤسّسه غیر ممکن خواهد بود ولی درس‌های ارائه شده از بالاترین معیارها برخوردار بوده و سعی شده است که فارغ‌التّحصیلان شرایط لازم برای دریافت مدارک تحصیلی عالی بر حسب موازین دانشگاه‌های معتبر جهان ‌را دارا باشند. با توجّه به استعداد و اشتیاق دانشجویان به کسب علم و دانش، شماری از دانشگاه‌های معتبر در اروپا، استرالیا، امریکا، کانادا و هندوستان به قابلیّت و عمق موفّقیّت‌های علمی فارغ‌التّحصیلان این مؤسّسه پی‌برده‌ و آنان را حتّی بدون مدرک رسمی لیسانس برای ادامۀ تحصیلات در سطح فوق لیسانس و دکترا پذیرفته‌اند. اکثر این دانشجویان پس از دریافت مدارک عالی با نهایت فداکاری به ایران بازگشته و به نوبۀ خود به تدریس در مؤسّسه مشغول شده‌اند. در تحت چنین شرایطی و با توجّه به عدم صدور مدرک رسمی از طرف مؤسّسه، غیر قانونی شمردن مجهودات جامعۀ بهائی در جهت آموختن علم و دانش به جوانان خود اظهاری پوچ و بی‌اساس است. این ادّعای باطل به مثابۀ آن است که جمعی از شهروندان از دسترسی به ارزاقِ موجود ممنوع شوند و هر گاه آن محرومان برای سدّ جوع با تحمّل مشقّت فراوان به کشت و زرع در حیاط خانه خویش پردازند، آن را عملی غیر قانونی دانسته به تخریب محصول‌شان اقدام نمایند. تداوم در این اقدامات انسان‌ستیز نشانۀ سماجت غیر معقول مسئولین امور در جلوگیری از پیشرفت اجتماعی بهائیان ایران به خاطر معتقدات دینی آنان می‌باشد.

برای هر ایرانی اصیل و شریف جای بسی تأسّف و تألّم است که در کشور دانش‌پروری که مرامش "ز گهواره تا گور دانش بجوی" بوده است و در نظامی که خود را معرّف و محافظ تعالیم پیامبر اسلام (ص) می‌داند که می‌فرماید "اطلبوا العلم ولو بالصّین"، عدّه‌ای که نه به افتخارات شکوهمند فرهنگی این سرزمین پای‌بند بوده و نه از ارزش‌های اسلامی بهره گرفته‌اند‌، صرفاً تحت تأثیر تعصّبات قشری مذهبی به خود اجازه می‌دهند که بر خلاف همۀ موازین انسانی و حتّی بدون توجّه به قوانین مصوّبۀ کشور خود، جمعی از جوانان هم‌وطن خویش را از تحصیلات عالی محروم نمایند. اکنون با گذشت سی سال ابعاد این نقض فاحش حقوق بشر در ایران آن‌چنان گسترش یافته که طیف وسیع محرومیّت‌های‌ دانشگاهی هزاران دانشجو و استاد دگراندیش را در بر گرفته و کار به جایی رسیده است که صحبت از ایجاد محدودیّت‌های‌ جدیدی در تحصیلات عالی برای نیمی از جمعیّت کشور یعنی زنان باکفایت آن مرز و بوم می‌نمایند.

قبول تعالیم حضرت بهاءالله مستلزم جهد در راه بلوغ روحانی فردی و مشارکت در فعّالیّت‌های اجتماعی به منظور کمک به بنای جامعه‌ای شکوفا و خدمت در جهت رفاه عمومی می‌باشد. علم و دین دو نظام داناییِ مستقلّ امّا مکمّل یکدیگر و محرّک پیشرفت تمدّن می‌باشند. به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء "ترقّی عالم انسانی به دانائیست و تدنّی عالم بشری به نادانی. نوع بشر چون دانایی افزاید رحمانی گردد و چون دانش‌آموزد ربّانی شود." کوشش در راه کسب علم و دانش و تحصیل فنون مفیده از معتقدات اهل بهاء محسوب می‌گردد. بنا بر این راه حلّ درازمدّتی که شما عزیزان برای مقابله با مشکلات تحمیلی در راه تحصیلات عالی انتخاب کرده‌اید، همکاری مثبت با دیگر علاقه‌مندان صلح و آشتی جهت ایجاد جامعه‌ای پیشرفته و قانون‌مند بر اساس ترویج علم و دانش و عدالت اجتماعی می‌باشد. شما اهل وفا و عاشقان جمال کبریا که همواره در طوفان بلایا و تندباد رزایا هم‌چون کوه استوار و پایدار مانده‌اید، با ایمان به بیانات مبارکه هر نقمت را نعمت و هر مشکلی را فرصتی جدید برای خدمت می‌انگارید. از این رو مصمّم هستید تا با پویایی و تمسّک به حبل صبر و بردباری به فعّالیّت‌های آموزشی مؤسّسه ادامه دهید و بپذیرید که حملات اخیر طبیعتاً مشکلاتی موقّت به دنبال داشته احیاناً موجب تعویق و در عین حال تعدیل در بعضی از امور خواهد گشت. به اهمّیّت اتّحاد و اتّفاق جامعه که به خصوص در این دوران پرافتتان حافظ و حامی شما است به خوبی واقفید و در هر حال به تأییدات لاریبیّۀ حضرت پروردگار امیدوار می‌باشید. ملّت هوشیار ایران و دیگر خیرخواهان جهان با شما هستند. این مشتاقان نیز با مراقبت کامل امور را دنبال می‌کنند. مطمئن باشید که تجربیّات ارزندۀ شما در راه ارائۀ تحصیلات عالی به دانشجویان محروم از تحصیل کمکی مؤثّر به توسعۀ علم و دانش در بین جوانان برومند آن ملّت دانش‌پرور خواهد بود و ستم‌دیدگان بی‌شمار جهان از شیوۀ سازنده و صلح‌آمیز شما برای مقابله با ظلم و ستم سرمشق خواهند گرفت.

در اعتاب مقدّسۀ علیا بیاد شما عزیزان دست به دعا برمی‌داریم و با کمال تضرّع و ابتهال از درگاه حضرت ذو الجلال رجا می‌نماییم که ابواب آزادی و رخا بر وجه آن سالکین طریق وفا مفتوح گردد.

[امضا: بیت العدل اعظم]

فایل ضمیمه

AttachmentSize
PDF icon 2011-6-27.pdf150.78 KB

سایر دسته بندیها

Comments

hossein forouhari's picture

hossein forouhari said:

الله ابهی با قلبی سرشار از عشق و محبت تقاضا میکنم دانشگاه بصورت اینترنتی ادامه داشته باشد . ضمنا" شرایط بهتری برای ادامه تحصیل در خارج از طرف دانشگاههای بین المللی فراهم گردد . متشکرم
farkhondeh's picture

farkhondeh said:

laanat bar koordelan zalem hakem iran
Anonymous's picture

Anonymous said:

این نیز بگذرد...
Anonymous's picture

Anonymous said:

با سلام خدمت شما چگونه میشود بهایی شد
ایرانی's picture

ایرانی said:

این که میگید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مدّعی تساوی حقوق همگان می‌باشد و صریحاً دسترسی به آموزش عالی را حقّ مسلّم هر انسان می‌شمرد آیا واقعا خود را انسان می پندارید؟ افرادی که پیرو یک فرقه ضاله هستند و هدفشان جز انحراف نیست ادعای چه دارند؟ کاش اندکی بیندیشیم...
محمدرضا 's picture

محمدرضا said:

می خواستم ببینم در کشور اسرائیل هم در دانشگاههایش اگر شما یک یهودی را به دین بهاییت تبلیغ کنید باز به شما اجازه تحصیل در آن کشور را می دهند ؟؟؟؟؟؟؟ در دانشگاه bihe اجازه تحصیل یک شیعه داده می شود ...؟؟؟ در بیت العدل به یک پروتست بهایی اجازه رای گیری داده می شود ؟؟؟؟ در بیت العدل تا حالا زنی اجازه ورود گرفته است ؟؟؟؟؟ شما در قبل انقلاب و در زمان حال اگر در جلسات و محافل مناجات و یا روحی یک مخالف حضور داشته باشد و بر بهاییت ایراد بگیرد اجازه حضور مجدد می دهید ؟؟؟؟ در دیانت شما که بهاالله هر آنچه غیر بهاییست را بی ارزش می شمرد آیا ذره ای از عدالت دیده می شود ؟؟؟؟!!!! چرا همیشه یک روی سکه را به نمایش می گذارید ؟؟؟؟ شما می خواهید در دانشگاه افراد را به اسلام بدبین کنید و به بهاییت تبلیغ کنید و کوتاه هم نمی آیید و حاضر به تقیه کردن هم نمی باشید بعد توقع دارید که کاری باهاتان نداشته باشند ؟؟؟؟؟ آیا اگر یک دزد به خانه شما بیاید و بخواهد از خانه شما چیزی بدزد و شما اورا بیرون بیاندازید مصداق زیر پا گذاشتن حقوق بشر می شوید ؟؟؟؟؟؟؟؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

محمد رضای عزیز متأسفانه توهمات و اطلاعات نادرست ذهن شما را از قضاوت صحیح بازداشته است دوست گرامی در کشور اسرائیل مانند اغلب کشورهای جهان انتخاب و ابراز و تبلیغ دینی آزاد است چه در دانشگاه و جه در کنیسه و کلیسا و مسجد و این توهم شماست که گمان میکنید همه جا مانند ایران دولت در امور اعتقادی و باورهای دینی افراد تجسس و تفتیش میکند. در آنجا حتی مساجد و مدارس مسلمانان هم آزادانه فعالیت می کنند در دانشگاه بهائی ممنوعیتی برای حضور غیر بهائیان وجود تدارد و تنها برای پیشگیری از اتهام دخالت غیر قانونی در نظام آموزش عالی از سوی حکام این کار فعلا انجام نمیشود و البته برای غیر بهائیان که امکان استفاده از داتشگاههای رسمی را دارند انگیزه ای برای تحصیل در دانشگاهی که امکاناتی بسیار محدود دارد و حتی مدرکی رسمی برای آموزشهای خود ارائه نمیکند وجود ندارد همه بهائیان مادام که عضو این جامعه باشند حق رای دارند و در بین بهائیان لغت پروتست بهائی شناخته شده نیست احتمالا این عبارت را در ردیه ها خوانده اید که محصول توهمات بهائی ستیزان است. مجامع اداری بهائی در همه سطوح محلی و ملی و جهانی با انتخابات آزاد و عمومی برگزیده میشوند و هر سال انتخابات تجدید میشود بنابر این اگر کسی نظر متفاوتی داشته باشد و نظر او در جامعه طرفدارانی داشته باشد به محفل راه خواهد یافت و نظرش در تصمیم گیری ها مورد توجه قرار خواهد گرفت. متأسفانه شما نظام اداری جامعه بهائی را شبیه نظامات قدرت طلبانه و جریانات فاسد سیاسی دانسته اید که ناشی از عدم شناخت شما از جامعه بهائی و نحوه اداره آن است و موضوع معافیت زنان از عضویت در بیت العدل نیز ربطی به حقانیت این آئین ندارد علی الخصوص برای مسلمانان معتقد که حتی زنان را شایسته منصب قضاوت و سرپرستی امور مالی و کارهای ابتدائی دیگر نمیدانند نباید قابل توجه باشد احتمالا تکرار این شبهه در نوشته های بهائی ستیزان ذهن شما را مشوش ساخته در جمعهای بهائی و علی الخصوص دوره های روحی نظرات مخالف مغتنم شمرده میشود زیرا اساس بر یادگیری مشارکتی و تحری حقیقت با استفاده از تقابل افکار است. احتمالا این بیان حضرت عبدالبها را خوانده اید که فرموده اند " بارقه حقیقت شعاع ساطع از تصادم افکار است " مکاتیب جلد 4 صفحه 153 متأسفانه این برداشت جنابعالی نیز ناشی از عدم ارتباط شما با بهائیان و اظهار نظری خلاف واقع است حضرت بهاءالله میفرمایند "هرامر که قلب را راحت نماید و بر بزرگی انسان بیفزاید و ناس را راضی دارد مقبول خواهد بود" دریای دانش صفحه 1 چگونه میفرمائید که ایشان هرآتچه غیر بهائیست را بی ارزش میدانند بهائیان نه میخواهند و نه میتوانند که اعتقادات خود را مخفی نمایند یا بقول شما تنها یک روی سکه را نمایش دهند خوشبختانه دشمنان این آئین آنچنان فراوان و فعالند که هیچ شبهه و نکته قابل سوء استفاده ای را از قلم نینداخته اند و بهمین دلیل بهائیان اکثر زوایای نقد پذیر و غیر شفاف آئین خود را شناخته اند و با آگاهی و روشن بینی این دین را برگزیده اند. همانگونه که میدانید در آئین بهائی دین ارثی نیست و بهائی زادگان تا خود در سن بلوغ ایمانشان را انتخاب و اعلام نکنند بهائی به حساب نمیآیند اگر بهائیان حاضر به دروغ گوئی و پنهان کردن دینشان یا بقول شما تقیه نیستند آیا به حکومت شما این مجوز داده میشود که هرگونه آزاری را بر ایشان روا دارند. اتنخاب و ابراز و تبلیغ اعتقاد دینی از حقوق اولیه ای است که در میثاق جهانی حقوق بشر مورد تاکید قرار گرفته و هیچ دولتی حق ندارد که شهروندان خود را از آن محروم نماید. با این وجود بهائیان تا شخصی را مشتاق شنیدن کلام حق نیابند سخن نمی گویند ولی چنانچه با جوینده حقیقتی روبرو شوند سکوت نخواهند کرد و آنچه میدانند بیان میکنند. بهائیان ساکنین و مالکین این خانه مشاعند نه به زعم شما دزدانی که قصد سرقت دارند. متأسفانه فرهنگ حکومتی شما را به این توهم انداخته که چون جمعیت و قدرت بیشتری دارید مجازید خود را مالک مطلق بدانید و حق دیگران را منکر شوید موید باشید
محمدرضا 's picture

محمدرضا replied:

با تشکر از سردبیر جدید ، با توجه به آنکه مدت کمی است که در تعالیم بهاییت مطالعه میکنم ولی این دلیل نمی شود که هر آنچه را خوانده ام توهم و حاصل نوشته های بهایی ستیزان بدانید . من در سایت ها و وبلاگ ها و حتی صفحات فیس بوک جامعه بهاییت جستجو کردم و کم و بیش در جاهایی صدق گفته بهایی ستیزان ( البته به تعبیر شما ) می بینم . میشه گفت این سایت جزو معدود جاهاییست که نظر مخالف را نمایش می دهد و در جاهای دیگر اصلا نمایش داده نمی شود چه برسد به جواب . در تمامی این پیج ها مطالبی راجع به دعا و نیایش و همدردی و کمک به یکدیگر و مطالب سیاسی و نقد حکومت ایران دیده می شود ولی آنچه دیده نمی شود و یا بسیار کم است پاسخ دادن به ایرادات قوی ایست که از طرف شیعه بر بهاییت وارد می شود . منظور من کامنت های توهین آمیز نیست منظور من کامنت های منطقی و علمی می باشد که بر اصول عقاید بهاییت بر اساس نسخ بهایی ایراد گرفته اند .... میشه گفت که جامعه شما که عمدتا حقانیت بهاییت را به گفته خود شما با مطالعه دریافتند و نباید از گفت و گوی علمی بهراسند شدیدا از این منظر فرار می کند به طور مثال در پیج فیس بوک کتابخانه بهایی اعلام می کند که "فردی با فلان اسم آمده که اکاذیب می نویسد از دوستان می خواهیم که او را بلاک کنند " همچنین در نوع این پیج ها و وبلاگها امکان نظر گذاری را برداشته اند و یا نظر با تایید اعلام میشه که این تایید هیچ وقت صورت نمی گیرد ... آیا این آنسوی سکه بهاییت نیست .؟؟؟ آیا اینکه در کتابخانه بهایی تمام آثار باب و بهاالله نمایش داده نشده نشان از مخفی کردن مدارک نیست ؟؟؟؟ آیا عدم چاپ نسخی که قبل از انقلاب چاپ میشده و حال به خاطر آنکه بهایی ستیزان مدارک ردیه خود را از آنها استخراج می کنند و دیگر چاپ نمی شود و اثری از آن نیست کتمان حقیقت نیست ؟؟ حذف کردن جملات و کتابهای باب تحت عنوان چکیده ای از گفته های او چه معنایی دارد ؟؟؟ بحث دانشگاه هم قبلا گفته ام ، چطور کلیمیان و زردشتیان وارد دانشگاه ها می شوند و مسکلی برای آنها پیش نمی آید ؟؟؟ پس مشکل از خود شماست که تا به محلی وارد می شوید با افراد رفیق می شوید و سخن از خوبی و مهربونی و احیانا مشکلات ایران می کنید و بعد گرم گرفتن با طرف او را به محافل دعوت می کنید و بعد چند جلسه آنقدر از اسلام بد می گویید و به اسلام ایراد می گیرید که بتوانید طرف را به سمت خود بکشانید ( نظیر این داستان را خودم دیدم و در خاطرات افرادی که از بهاییت به اسلام برگشته اند می توان پیدا کرد ) آیا همچنان این آزادی عقیده و آزادی بیان است ؟؟؟ تقابل اسلام و بهاییت به نحویست که شما باید اسلام را تخریب کنید تا بتوانید بهاییت را بر روی آن بنا کنید ، پس تبلیغ و آزادی بیان شما منجر به توهین به مقدسات مسلمانان به خصوص شیعه است ؟؟!!! در مورد آزار و اذیت های حکومت هم باید گفت که اولا بدی گروهی را نباید به بدی اعتقاداتشان چسباند که مدام من در سایت های شما می بینم که یک ایرادی از قانون و عملکرد ایران و دولت می گیرند و سریع می چسبانند به اسلام و شیعه . در ضمن مگر فقط وفقط شما بهاییان هستید که مورد آزار و اذیت حکومت ها به خصوص ایران شده اید . مگر به خود ما شیعیان کم آسیب رسیده ؟؟؟ از شیعیان کسی از تحصیل منع نشده ؟؟؟؟ اگر قرار به میزان اذیت و شکنجه باشد شیعه هزار و جهارصد سالست که زیر پای حکومت ها له شده و دشمنانش از مخالفین بهاییت به مراتب بیشتر و قویتر هستند . پس اگر کسی قرار باشد بنالد ما بر این امر مستحق تر از شماییم . در ضمن بازم صد شرافت به ما که بعضی از ما در کنار آنکه از ظلم به خود می نالند از ظلم به غیر خود و هم نوعان خود منجمله شما بهاییان هم اعلان انزجار می کنند . ولی همچین عملکردی را از شما بهاییان ندیدم . شما که به قول خودتان بیشترین ملیت را دارید و در سازمان بین الملل و حقوق بشر حرفتون برش داره و رئسای آمریکا و انگلیس هم با شما همدردی می کنند و هواتونو دارند آیا تا حالا شده به غیر سخن از نقض حقوق بهاییان از گروه دیگری حرفی بزنید . مثلا از شیعیان تو ایران یا بحرین یا سوریه یا پاکستان حرفی بزنید .... کدام گروه به اخلاق و هم نوع دوستی پایبند ترند ؟؟!! در مورد اعتقاد بهاییان نسبت به مخالفین هم باید گفت : «راجع به احبائی که به واسطه غفلت و نادانی از تشکیلات اداری منفصل شوند سوال نموده بودید که آیا به محافل عمومی دعوت شوند یا خیر؟ فرمودند : دعوت آنان جایز نه و نسبت به کسانی که از جامعه امر منفصل شده اند آیا سلام و کلام با آنها جایز است یا نه؟ فرمودند اگر چنان چه انفصال روحانی است تکلم به هیچ وجه جائز نه.» توقیعات شوقی. سنه 102-109 ص 94 «لعمرالله حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلی در صحیفه حمرا مذکور و مسطور.»رحیق مختوم ص 595 “إعلم بأن الله حرّم على احباء الله لقاء المشرکین و المنافقین، بدان که خدا بر احبایش دیدار با مشرکین و منافقین را حرام کرده است” (مائده آسمانی، ج4، ص 280) «نفوسی که از امر بدیع معرضند از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور» بدیع ص 213 البته این مدارک را از مقاله های شیعی جدا کردم ولی سندیت دو تا از آنها را چک کردم و دیدم . البته کتابی مثل کتاب بدیع از آندسته کتابهاییست که در کتابخانه بهایی دیده نمی شود ؟!! به هر روی بد نیست کمی انصاف به خرج دهید و یک طرفه به قاضی نروید
سردبیر's picture

سردبیر replied:

محمد رضای عزیز برای شناخت حقیقی هر دیانتی باید به منابع و مراحع همان دین رجوع کرد نه بدگوئی ها و افترائات دشمنان آن. شما با خواندن کتب و مقالاتی که در رد اسلام نوشته شده اند هرگز به روح و حقیقت دیانت اسلام دست نخواهید یافت و خواندن چند سطر از آثار بهائی با ارحاعاتی که ردیه نویسان داده اند جز بر توهم و خطای در قضاوت نخواهد افزود در سایتهای بهائی هیچگاه بدگوئی از دیانت اسلام انجام نمیشود و بهائیان اعتقاد به آئینشان را نتیجه شناخت حقیقت اسلام میدانند دشمنی با دیانتی آگاهی بخش برای کسانی که قدرت و ثروت خود را در اغقال و سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم میدانند امری طبیعی است و اگر با پیروان ادیان دیگر کمتر دشمنی میکنند به این علت است که احساس خطر کمنری میکنند نه اینکه در اصول اعتقادی اختلاف کمتری دارند چون غیر از بهائیان هیچیک از ادیان دیگر اصولا حقانیتی برای اسلام قائل نیستند موضوعی که در مورد تغییر متون کتب بهائی در چاپهای مختلف نوشتید از افترائات ردیه نویسان است تا بی پایه بودن تهمتهایشان را مخفی کنند . هر گاه شما سندی در تأیید این مطلب یافتید بخود اجازه دهید که آن را مطرح نمائید آثار بهائی بسیار زیاد و متنوعند و تنها بخشی از این آثار در سایت کتابخانه بهائی قرار دارند و لزوما همه کتابها را نمیتوانید در آن بیابید . آثار حضرت باب چون مربوط به دبانت ماقبل است و تعالیم و احکام حضرت بهاءالله ناسخ آن به حساب میآید مرجع شناخت اصول دیانت بهائی نیست و تنها به جهت آشنا شدن با آثار حضرت باب منتشر میشود همانگونه که تورات و قرآن و انجیل در سایت کتابخانه بهائی نیست مطلبی که در مورد حق رأی افراد منفصل از این آئین از آثار حضرت ولی امراالله نقل کردید مربوط به نفوسی است که بواسطه ارتکاب خطاهای مشخصی با رأی محفل از جامعه بهائی اخراج شده اند خطاهائی مثل مصرف مواد مخدر و یا شهرت به فساد اخلاقی چند همسری و امثال این خطاها. عدم ارتباط و مراوده نیز به کسانی مربوط میشود که در ادیان دیگر مرتد و واجب القتل محسوب میشوند ولی تنها مجازات ایشان در دیانت بهائی عدم مراوده و معاشرت با این افراد است مشرک قلمداد شدن شیعه ها بواسطه رفتار ناشایست ایشان در زمان ظهور است نه بخاطر اعتقاد مذهبی شان بهائیان در هر عرصه ای امکان تأثیرگذاری داشته باشند در راه رفع تبعیض و ظلم تلاش میکنند مانند کمک به ارتقاء اجتماعی و فرهنگی زنان و فعالیتهای توسعه اقتصادی و اجتماعی . آموزش مهارتهای زندگی و کمک به ریشه کن شدن فقر و بیسوادی . اگر انسانها از آفت جهل و تعصب رهائی یابند ریشه ظلم و تبعیض نیز برکنده خواهد شد. جامعه بهائی بیش از یک و نیم قرن است که در معرض ظلم و ستم قرار دارد و هیچگاه در تاریخ خود از مسیر صداقت و روشهای مسالمت آمیز برای احقاق حقوق خارج نشده ایراد شما برای اینکه چرا از دیگر مظلومان دفاع نمیکنند کاملا بی مورد است زیرا اولا چنین نبوده و تلاش بهائیان برای برکندن ریشه مصائب برای همه جهانیان است و ثانیا در مواردی بصورت مستقیم به دفاع از مظلومان غیر بهائی نیز پرداخته اند. کافیست بر بیامهای اخیر بیت العدل اعظم مروری نمائید بهائیان در دانشگاه تبلیغ نمیکنند و این توجیه وقیحانه حاکمان برای رفتار بیشرمانه شان است و بسیاری از دانشجویانی که اخراج شده اند حتی در بین همکلاسیهایشان بعنوان بهائی شناخته نمیشدند . از این گدشته حتی اگر بهائیان از دینشان با دوستانشان صحبت کنند کار خلافی نکرده اند و این از حقوق اولیه انسانی ایشان است منتهی شما در محیطی که ظلم در آن نهادینه شده گمان میکنید که دوستی و مصاحبت و تبادل افکار با بهائیان ممنوع و مصداق جرم است در این ملک قاضی و شاکی یکی هستند و تنها هم که به قاضی روید محکوم و محروم باز میگردید پس نگران تنها به قاضی رفتن ما نباشید در پایان ضمن تشکر از اظهار لطف شما بعرض میرسد که بنده سالهاست که افتخار سردبیری این سایت را دارم و همواره نظرات مخالفان اگر کلمات رکیک بکار نبرده باشند در سابت آئین بهائی منتشر شده است . کافیست کامنتهای قدیمی و یا مندرجات قسمت پرسشها و پاسخها را مطالعه نمائید موفق باشید
محمدرضا 's picture

محمدرضا replied:

با تشکر از شما . علی رغم آنکه هنوز می بینم که صرف آنکه من در ایران زندگی می کنم مرا در تفکرات همانند تفکرات حکومتی می پندارید و می گویید چون در ایران فلان شما هم فلان متاسفم . به هر روی برای آنکه دوباره به اینکه دچار توهم شده ام و طوطی وار حرف های بی پایه ردیه نویسان را تکرار می کنم ، متهم نشوم دوست دارم از زبان خودتان جواب چند سوال رابگیرم . 1/ از لحاظ شما دین اسلام(شیعه) حق است یا باطل ( یا مثلا آیا تحریف شده یا دارای ایرادات است یا خیر و یا آنچه را که من از اسلام شناختم به نظر شما درست است یا غلط )؟؟ 2/ آیا از نظر شما در زمان حال آیا می شود دو دین هر دو حق باشند و پیروانشان هر دو رستگارند؟؟؟ 3/ امام زمان و بقیة الله در دیانت شما کیست و چه ویژگی هایی دارد و چه اشتراکاتی با امام زمان و بقیةالله ما شیعیان دارد ؟؟؟ 4/ آیا تا به حال به جمکران رفته اید ؟؟؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

محمد رضای عزیز 1- در آثار بهائی به کرات از منقبت ائمه اطهار تمجید شده علی الخصوص امام حسین علیه السلام که حتی زیارتنامه ای بقلم حضرت بهاءالله برای یوم شهادت ایشان نازل گردیده ولی این به معنای آن نیست که افرادی که خود را شیعیان ایشان میدانند به راه صحیح رفته اند علی الخصوص در جریان افسانه سازی و خرافه پردازیهای تولد و غیبت فرزند نداشته امام حسن عسکری شیعیان در سراشیب سقوط اخلاقی و اعتقادی قرار گرفتند و پس از انحطاط دوران صفوی به جائی رسیدند که مقارن ظهور در خور صفت شرک و نفاق گشتند و به شیعه شنیعه تبدیل شدند 2- حقانیت نسبی است و آنچه در دوران خود حق بوده ممکن است اکنون از حقیقت خالی باشد . هدایت الهی که توسط پیامبران در هر دوران صورت میگیرد ملاک تعیین حق و باطل است و هر آنچه در تضاد با این هدایات قرار گیرد باطل است موعود دیانت اسلام که شیعیان آن را قائم مینامند وظهورش را با مسیح مقارن میدانند و نیز موعود همه ادیان دیگر در ظهور حضرت باب و حضرت بهاءالله متحقق شده و اگر خرافاتی که گرد این باورها را گرفته کنار زده شود خواهیم دید که همه نشانه های ظهور موعود که در متون مقدسه آمده ظاهر گردیده و مومنین راستین به اسلام و ادیان دیگر اگر به حقیقت دین خود پی برند به دیانت بهائی مومن میگردند کما اینکه بسیاری از بزرگان ایشان چنین کرده اند 3- چاه جمکران چاه جهل و خرافه است و لایق ذکر نیست محمد رضای عزیز اگر مایل باشید میتوانید بجای نوشتن مطالب در قسمت نظرات مستقیما با آدرس ایمیل ما مکاتبه کنید info@aeenebahai.org موفق باشید
محمدرضا 's picture

محمدرضا replied:

با تشکر از این که آدرس ایمیل را نوشتید ، اتفاقا من هم می خواستم از شما درباره ادامه نظر دهی در این بخش اجازه بگیرم . همچنین می خواستم اجازه بگیرم کما فی السابق در قسمت نظرات پست های شما البته مربوط نظر بذارم . ولی در مورد گفت و گوی خودمان می خواستم اگر ممکنه یه بخش یا یه سایت و محلی را معرفی کنید که بتوانم نظرات دیگر بهاییان هم ببینم . هرچند از این آدرس ایمیل هم با شما تماس می گیرم. منجمله از جواب شما آنچه را فهمیدم می نویسم . 1/ شما اعتقاد دارید که تشیع دینی است که اولش آسمانی بوده و در حال حاضر تحریف شده و سرشار از خرافات است . 2/ شما نیز اعتقاد دارید در حال حاضر جز بهاییان سایر ادیان و پیروانشان گمراهند و باطل ( عقیده ای که ماهم نسبت به تشیع داریم ) 3/ شما بهاییان امروزی برخلاف باب و بهاالله امام زمان وبقیةالله را خرافه می دانید و صرفا به یک شخص موعود که همان باب باشد اعتقاد دارید . البته این سوال را از این جهت پرسیدم که در کتاب مقاله شخصی سیاح که از کتابخانه بهایی دانلود کردم در صفحه 2 آمده : ""آغاز گفتار نمود و مقام بابيّت اظهار و از کلمه بابيّت مراد او چنان بود که من واسطه فيوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پردهء عزّت است و دارندهء کمالات بی حصر و حدّ، به اراده او متحرّکم و به حبل ولايش متمسّک . و در نخستين کتابی که در تفسير سورهء يوسف مرقوم نموده، در جميع مواضع آن خطابهائی به آن شخص غايب که از او مستفيد و مستفيض بوده، نموده و استمداد در تمهيد مبادی خويش جسته و تمنّای فدای جان در سبيل محبّتش نموده، از جمله اين عبارت است : "يا بقيّة اللّه قد فديت بکلّی لک و رضيت السّبّ فی سبيلک و ما تمنّيت الّا القتل فی محبّتک و کفی باللّه العليّ معتصماً قديماً." "" و فکر می کردم رهبرانتان که به امام زمانی که ما اعتقاد داریم به طور کامل اعتقاد دارند و آن را خرافه نمی دانند آنچنان که جناب باب خود را فدایی بقیةالله می خواند و خود مستحضرید که در این زمان که باب این جمله را فرمودند همه ایران بقیةالله را همان امام زمان ما می دانستند یعنی محمد بن الحسن و نمی توانید این لفظ را به بهاالله تعبیر کنید . حال می بینم که شما رهبرانتان را همچون ما شیعیان اسیر خرافات و شرک و کفر می دانید در حالیکه در عقایدتان آنها را معصوم از خطا می دانید . این نکته و اختلاف در گفتار شما بهاییان بزرگترین ایرادیست که به زعم من بهاییت دارد و حال برایم ثابت است که ردیه نویسان چندان بیراه نمی گفتند . 4/ منظور من مسجد جمکران بود نه چاه جمکران که آن را خرافه خواندید و فکر می کنم تا به حال به آنجا نرفتید . پیشنهاد می کنم یکی دو هفته مخصوصا شب چهارشنبه و مخصوصا در این ما رمضان یه سری به آنجا بزنید . میبینید که چقدر افراد مریض های جواب کرده اشان را به آنجا میاورند و بعضا جواب هم می گیرند من جمله دایی خود بنده . ( تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها) و به قول معروف اگر جایی بود که الکی بود و خرافه و ساخته دست صفویه مثل بعضی از این امام زاده ها که مردم خود روستا ساختند نباید اینقدر طرفدار پیدا می کرد و اینقدر شلوغ می شد . شاید بتونید بگید مهدی وجود ندارد و افسانه است ولی آیا توجیهی برای شفایافتن این مریض ها دارید . می تونید به دفتر شفایافتگان جمکران مراجعه کنید و داستان شفا یافتن هر کدام را بخونید که توی همه اونها نشان از حضور مهدی می دهد . 5 / در انتها نیز باید بگویم بر خلاف آنچه شما گفتید که نشانه های منجی در ادیان گذشته منجمله اسلام بر جناب باب و بهاالله انطباق دارد !اگر خرافات را حذف کنید ! بایستی همه ادیان گذشته را خرافه بپنداریم تا بلکه بشود این لباس منجی بودن را بر قامت این دو نفر بپوشانیم . از آنجاییکه می خواهم جواب پرسشهای نانوشته در نوشته هایم را از زبان بهاییان بگیرم دوست داشتم که در این بخش نمایش داده شود تا علاوه بر نظر سردبیر محترم نظر سایر بهاییان را ببینم . با تشکر
سردبیر's picture

سردبیر replied:

محمد رضای عزیز قسمت نظرات فضای مناسبی برای سوال و جواب و مناظره نیست. در سایت ٱئین بهائی بخشی تحت عنوان پرسشها و پاسخها وجود دارد که برای همین نوع مکاتبات ایجاد شده. لطفا من بعد سوالات خود را با ایمیل برایمان بفرستید تا اگر مایل بودید مجموعه سوالها و جوابها یکجا منتشر شود در مورد مطلبی که مرقوم نمودید بعرض میرسد که بهائیان نیز به قائم و بقیةالله معتقدند ولی آنچه شیعیان به آن یاور دارند آلوده به خرافات بی اندازه است. قائم مانند همه مقدسین و پیامبران پیشین انسانی بوده است که در زمانی که خداوند اراده فرمود دعوت الهی خویش را اعلام نمود و پیام و هدایت پروردگار را به اطلاع بندگانش رساند نه اینکه به شکلی عجیب و غریب متولد شود و با آنهمه توانائیهائی که به او نسبت میدهند آنگاه که زائرین بردیدارش اصرار میورزند به چاه پناه ببرد و بقول خرافه سازان غیبت صغری یا کبری اختیار کند اعتقاد بهائیان با آنچه که در آثار حضرت بهاءالله مندرج است تفاوتی ندارد . آنچه در آثار حضرت اعلی مبنی بر بابیت ایشان آمده مربوط به ابتدای دعوت ایشان است که همانطور که خود بیان فرموده اند به جهت رحمت بر شیعیان و اینکه بواسطه استغراق در باورهای غلط از شناخت مظهر الهی محروم نمانند اظهار شده: "ونظر كن در فضل حضرت منتظر كه چقدر رحمت خود را در حق مسلمين واسع فرموده تا آنكه آنها را نجات دهد. مقامى كه اوّل خلق است ومظهر ظهور آيهء انى انا الله چگونه خود را باسم بابيت قائم آل محمّد ظاهر فرمود وباحكام قرآن در كتاب اوّل حكم فرمود تا آنكه مردم مضطرب نشوند از كتاب جديد وامر جديد وببينند اين مشابه است با خود ايشان لعلّ محتجب نشوند وبآنچه از براى آن خلق شده اند غافل نمانند" منتخبات ٱثار حضرت نقطه اولی ص 84 امیدوارم که ابهام شما درباره آراء مختلف بهائیان رفع شده باشد و من بعد پیش از آگاهی از همه جوانب قضاوت نکنید درخصوص شفا دادن چاه و مسجد یا امامزاده نظر بنده این است که جسم انسان بسیار بیش از ٱنچه تصور میشود تحت تأثیر روح قرار دارد و شفا جویانی که در محلهای مختلف با کمال باور و ایمان قلبی متوسل میشوند تاثیراتی شگفت انگیز تجربه میکنند . این نوع تأثیرات را در رقصهای جادوگران سرخ پوست و قبایل افریقائی و معابد هندوان و بودائیان و ٱئینهای دیگر نیز میتوان مشاهده کرد. اگر بخواهید همه این تجربیات را دلیل بر درستی باورهایشان بدانید دچار تعارض خواهید شد برای ٱنکه تطابق بشارات کتب مقدسه قبل در مورد موعود را مشاهده نمائید به قسمت "بشارات کتب آسمانی گذشته " مراجعه کنید و تا با ٱگاهی کامل اظهار نظر فرمائید موید باشید
Anonymous's picture

Anonymous said:

مایلم بیشتر آشنا بشم
كامران's picture

كامران said:

با سلام /از مظلوميت بي حد آيين بهائيت ميتوان ژرفاي پاك آن پي برد // متشكر ميشم اگر بيشتر منو با اين آيين اشنا كنيد // سپاسگزارم

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.