" باید هر نفسی امروز در آنچه ظاهر شده تفکر کند و بعقل ودرایت خود تفحص نماید که شاید از اشراقات انوار آفتاب حقیقت محروم نماند. حق لازال از دونش ممتاز بوده و هست. اعراض معرضین و انکار منکرین منوط نبوده و نخواهد بود چه که در هر عصر و قرن که نیر حقیقت (پیامبر الهی) ظاهر شد علما و عرفا و امرا به اعراض قیام نمودند و بر اطفای نور الهی کمال جد و جهد را مبذول داشتند"[i]
(حضرت بهاءالله)
دیانت بهائی
حضرت بهاءالله، پیامبر و شارع دیانت بهائی، در روز دوم محرم 1233 هجری قمری در خانـواده‌اى از نجـباء و اشـراف ايران متولد شدند. اگر چه حضرتشان به مدرسه ای داخل نشدند، ولی از همان اوایل کودکی مراتب علم و دانائی در ایشان نمودار بود. " ... از صغر سن آثار مهربانی و جود و کرمشان مشهور بود. ... قوه جاذبه ای داشتند که هر کس مجذوب می شد و همیشه حولشان جمعیت بود. وزرا و وکلا همیشه حول جمال مبارک(حضرت بهاءالله) بودند و اطفال مفتون آن طلعت و سیما. ... در سن سیزده چهارده مشهور به علم بودند و در هر موضوعی صحبت می کردند و هر مسئله را حل می فرمودند. در محافل بزرگ علما صحبت می کردند، مسائل مشکله علما را حل می فرمودند و جمیع اذعان می نمودند. ... زمانی که نام او را برای یک منصب دولتی عنوان نمودند، صدر اعظم ایران چنین اظهار نظر کرده بود که کاری به ایشان نداشته باشید. این جوان تنزل به وزارت نمی کند. همتش از این بلند تر است. مقصد او را کشف ننمودم ولی می دانم فکر امری عظیم دارد که مشابهتی به افکار ما ندارد. او را به خود واگذارید"[ii]. حضرت بهاءالله یکی از پیروان نخستین حضرت باب بود و از همان آغاز ظهور حضرت باب به تبلیغ و گسترش آئین بابی قیام کرده و بارها بدین خاطر دچار آزار و اذیت شده و حتی دستگیر شدند. در هر صورت، " هر یک از انبیای الهی در وقت معینی از حیات بر ماموریت روحانی خود الهام یافتند. کیفیت این امر (نزول وحی) در هر موردی بزبان تشبیه و استعاره بیان شده و هر یک تصویری از آنچه را که ماورای فهم و ادراک بشری است نشان می دهد. حضرت مسیح در توجیه این کیفیت به باز شدن درهای آسمان هنگام تعمید و نزول روح قدس الهی به هیکل کبوتر بر وجود مبارکش اشاره می کند. حضرت موسی از آن به داستان سدره سینا تمثیل می فرماید و حضرت رسول اکرم از ندای جبرئیل که وی را به خطاب " اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ " مخاطب ساخته بود صحبت می نماید"[iii]. حضرت بهاءالله درباره این کیفیت روحانی و نزول وحی سماوی چنین میفرمایند: " در ایام توقف در سجن ارض طا اگر چه نوم از زحمت سلاسل و روائح منتنه قلیل بود و لکن بعضی اوقات که دست می داد احساس میشد از جهت اعلای رأس چیزی بر صدر میریخت بمثابه رودخانه عظیمی که از قله جبل باذخ رفیعی بر ارض بریزد و به آن جهت از جمیع اعضاء آثار نار ظاهر و در آن حین لسان قرائت مینمود آنچه را که بر اصغاء آن احدی قادر نه"[iv]. و در مقام دیگر میفرمایند: " در شبی از شبها در عالم رویا از جمیع جهات این کلمه علیا اصغا شد: انا ننصرک بک و بقلمک لا تحزن عما ورد علیک و لا تخف انک من الآمنین سوف یبعث الله کنوز الارض و هم رجال ینصرونک بک و باسمک الذی به احی الله افئدة العارفین ( ما تو را به نفس تو و قلمت نصرت می کنیم از آنچه که بر تو وارد می شود محزون مباش و خائف مشو زیرا براستی تو در امان هستی. خداوند بزودی گنجینه های عالم را مبعوث خواهد کرد و آنها رجالی هستند که تو را به نفس تو و بنام تو که بوسیله آن خداوند قلوب مومنین را زنده کرده نصرت خواهند نمود)"[v]. بنابراین، حضرت بهاءالله در سال 1279 هجری قمری، مقام خویش را بعنوان موعود حضرت باب و فرستاده الهی برای هدایت و راهنمائی اهل جهان بسوی صلح و آشتی و وحدت و یگانگی اعلان و آئین بهائی را بنیاد گذارد. دولت ایران به دلیل خطر روز افزون گرویدن مردم ایران به این آئین آسمانی، با توصیه و تاکید علما، حضرت بهاءالله را نخست به بغداد و بعد به قسطنطنیه و سپس به ادرنه و در نهایت به عکا، فلسطین آنروز، تبعید کردند و بدین ترتیب بشارات نقل شده از ائمه اطهار در احادیث مرویه بوقوع پیوست (در کتاب فتوحات مکیه تالیف شیخ ابن العربی، همچنین در صفحه 536 کتاب الیواقیت و الجواهر فی بیان عقائد الاکابر، از احادیث صحیحه نبوی چنین نقل شده است: شهدای او (مهدی) بهترین شهیدانند و امنای او نیکوترین امینان و خداوند برای نصرت آنحضرت قومی را در پرده غیب مکنون و مهیا داشته که ایشان را بر سبیل مکاشفه و شهود بر حقائق و آنچه امر الهی است بر عباد آگاه میفرماید و تمام ایشان از عجم باشند و لکن به غیر لسان عربی تکلم نمی نمایند و آنها را حافظ و نگهبانی است از غیر جنس ایشان که هرگز خداوند را معصیت نکرده و او مخصوص ترین وزرای مهدی است (اشاره به حضرت بهاءالله) و تمام کبار اصحاب آن حضرت کشته میشوند مگر یکی از ایشان که وارد میشود در مرج عکا مهمانخانه ای که خداوند تبارک و تعالی مقرر فرموده محلی برای سباع و طیور و هوام).
روایات و احادیث راجع به عکا بسیار است؛ در کتاب معتبر" فضایل عکا و عسقلان" تالیف ابن ابی الهول از قول حضرت محمد (ص) احادیث بسیاری روایت شده که نمونه هایی از آن، مضمون فارسی، جهت استحضار ذکر می شود: بدرستی که فقراء اهل عکا و عسقلان پادشاهان و بزرگان آخرتند ( عسقلان همان اشقلون است که در مجاورت عکا قرار دارد )؛ همچنین، آمده است: بدرستی که بهترین سواحل عسقلان است و بهتر از آن عکا است و مزیت عکا بر سایر سواحل همانند مزیت من بر سایر انبیاء است؛ و باز مذکور است: شهری که بین دو کوه و مشرف بر دریا و بنام عکا است هر کس با رقبت داخل آن شود گناهان قبل و بعدش بخشیده خواهد شد ... . همچنین، در کتابهای معجم البلدان، اخبار الدول و الاثار الاول، مختار الصحاح و محیط المحیط احادیث ذیل مذکور است: طوبی لمن رای عکا من امتی (خوشا به حال کسی از امت من که عکا را ببیند) و یا طوبی لمن زار عکا (خوشا بحال کسی که عکا را زیارت کند).
باری، تعداد کثیری از علما و روحانیون مسلمان به دیانت بهائی مؤمن گشته اند که شرح ایمان و خدماتی که پس از ایمان در راه اعلاء کلام الهی انجام داده اند از عهده این مقاله خارج است. در این مقام تنها به معرفی تنی چند از این حضرات می پردازیم. ملا محمد قائنی – فاضل قائنی، از محضر بزرگترین علمای زمان خویش همچون شیخ مرتضی انصاری، حاج ملا هادی سبزواری، و شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین) کسب فیض نمود. جناب فاضل قائنی از کبار تلامذه فیلسوف شهیر مشرق حاج ملا هادی سبزواری بود. همچنین، حضرت شیخ مرتضی انصاری از غایت تقوی و احتیاطی که در امور شریعت داشته بکسی اجازه اجتهاد نمیداده است مگر انکه به احاطه او در این علم وقوف حاصل کرده باشد. بهمین جهت در تمام مدت عمر خویش فقط به 3 نفر حق اجتهاد داد که یکی از این 3 نفر جناب فاضل قائنی بود. شیخ علی اکبر قوچانی از مجتهدین قوچان -- ایشان پس از 25 سال تحصیل در فقه و اصول موفق به دریافت رتبه اجتهاد از آخوند ملا کاظم خراسانی گردید. در عتبات عالیات صیت فضلش پیچیده و شاگردان زیادی از محضرش مستفیض گشتند. میرزا حسن ادیب العلمای طالقانی از علمای مشهور دارالخلافه طهران – ایشان در مدرسه دارالفنون که تنها مدرسه عالی آنزمان بود بسمت مدرسی ادبیات و امامت جماعت منصوب و مشغول گشت و فردی مشهور شد و از جانب دولت به لقب ادیب العلماء منصوب گشت. سید مهدی قوام الشریعه که به واسطه انجام امور شرعی و تبحر و توانایی که در انجام امور از خود بروز دادند، از جانب ارباب روستای قزلجه کند در استان کردستان، آصف اعظم، به لقب " قوام الشریعه" ملقب شدند. ملا نصرالله شهمیرزادی که علوم دینیه و حکمت الهی را در سمنان نزد حاج ملا علی عالم مشهور آنجا فرا گرفت و چون از تحصیل فارغ شد حاج ملا علی و حاکم سمنان با او تا شهمیرزاد همراهی کرده و او را بسمت پیشنمازی و حکومت شرع و رتق و فتق امور آنجا گماشتند. میرزا ابوالفضل محمد بن محمد رضای گلپایگانی، پسر میرزا محمد رضا معروف به شریعتمدار که از جمله علمای برجسته شیعه و ملقب به فقیه طایفه بودند. جناب گلپایگانی در نجف اشرف نزد عالم مشهور میرزا حسن تحصیل فقه نمود و پس از آن در کربلا و کاظمین در حوزه علمیه وارد گردید و نهایتا در علم و دانش دینی سر آمد اقران و شهره دوران گشت. چنانچه، کسی چون علامه قزوینی به ستایش وی دست زده می نویسد: " میرزا ابوالفضل گلپایگانی از فضلای معروف بهائیان و مشهور در مصر و آن صفحات بود. در فنون ادب و عربیت بسیار فاضل و مطلع بود ..." -- ایشان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بعنوان استاد در "جامع الازهر" بزرگترین دانشگاه جهان اسلام در مصر به تدریس مشغول شد. سید عباس علوی خراسانی که از محضر علمای بزرگی همچون حاجی آقا حسین قمی و آیت الله زاده خراسانی کسب فیض نمود-- در 18 سالگی در مدرسه نواب، از مدارس دوره صفویه، ضمن ادامه تحصیلات خویش حوزه درسی پر رونق برای جمعی از طلاب که اکثرشان از لحاظ سن از خودش بزرگتر بودند دایر نمود و بتعلیم و تعلم مشغول بود و در خلال آن احوال گاهی به امامت جماعت برقرار میگشت و زمانی هم در امور شرعی سمت قضاوت مییافت. ابو الحسن میرزا ملقب به شیخ الرئیس که از محضر مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن شیرازی مجتهد معروف و مرجع بزرگ شیعه کسب فیض نمود و پس از اکمال معارف دینی از میرزای شیرازی اجازه اجتهاد گرفت. جناب شیخ در فن خطابه و منبر و سخنوری و بدیهه گوئی در عصر خویش کم نظیر بلکه عدیل المثیل بود و احاطه علمیه و تسلطش بر لغات و اصطلاحات و امثال ادبی و عربی و مسائل فقهی و شرعی چنان بود که اهل فضل و کمال منبرش را مجلس درس مینامیدند. ایشان برای مدتی در خراسان، مشهد و قوچان، زمامدار امور شرعیه بودند. ملا زین العابدین نجف آبادی که در سال 1253 در نجف آباد به جای پدر صاحب منبر و پیشوای جماعت شد. مسجدی که در بازار نجف آباد قرار دارد و به "مسجد ملا "معروف است مردم برای او بنا کردند. حاج سید جواد کربلائی از علمای مشهور و از سادات طباطبائی مقیم کربلا و از سلسله مرحوم بحرالعلوم معروف بوده اند. اجدادش در کربلا از کبار علما و فقهاء مذهب شیعه اثنی عشری بودند و... انتهی. شایان ذکر است که بسیاری از این روحانیون، همچون شیخ علی اکبر قوچانی، سید مهدی قوام الشریعه و ملا نصرالله شهمیرزادی، در راه اعلاء کلام الهی از مقام و موقعیت خود گذشته و جانشان را در راه این آئین ربانی فدا نموده و در نهایت انقطاع جام شهادت نوشیدند.
خلاصه کلام آنکه، "حضرت بهاءالله، بر خلاف انتظار سنتی از موعود که ظهور موعود را با خونریزی و خونخواری و قتل و کشتار فراوان تصویر می نمود، حضرتشان از ابتدا در آثارشان ظهور خود را با نفی هر گونه خشونت و قهر، نسخ حکم جهاد و قتال، تاکید موکد بر آزادی عقیده و وجدان، و ضرورت الفت و اتحاد با همه اقوام و ادیان تعریف نمود و نجات عالم انسانی و تحقق اراده الهی را در وحدت و اتحاد ادیان و وداد و صلح در میان همه فرهنگها، قومها و کشورها تصویر فرمود. به همین جهت حضرت بهاءالله از پیروان خود دعوت نمود که بجای کاربرد قهر و تسخیر ممالک خاکی به مدائن دلهای مردمان توجه کنند و با حکمت و اخلاق و بردباری به فتح قلوب پردازند... در اواخر دوران اقامت حضرت بهاءالله در ادرنه و اوائل اقامت ایشان در زندان عکا یعنی در سالهای 1246 و 1247 شمسی بود که حضرتشان با نزول سوره هیکل زمامداران عالم از جمله پاپ، امپراطور روسیه، ناصرالدین شاه، ملکه انگلیس، صدر اعظم عثمانی و سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانی را مخاطب فرموده و همه ایشان را به نفی فرهنگ خشونت، محو بیدادگری اقتصادی و اجتماعی و ایجاد صلح عمومی دعوت فرمودند. آثار حضرت بهاءالله در دوران 24 ساله اقامت ایشان در عکا از جمله کتاب اقدس و لوح شیخ همگی بر لزوم تاسیس نظمی بدیع و جهان شمول و استقرار صلح و وداد در عالم انسانی تاکید میفرمایند. این آثار از ظهور مرحله جدیدی از تحول و تکامل جهان سخن گفته و لزوم ایجاد نهادهای جهان شمول و فرهنگی مبنی بر اصل وحدت عالم انسانی را برای آینده جهان موکد ساختند"[vi]. استانوودکوب ( Stanwood Cobb ) دانشمند آمریکائی و کارشناس تعلیم و تربیت کودکان در کتابی بنام " امنیت دنیای رو به زوال " مینویسد: " حضرت بهاءالله به سال 1867 از زندان عکا الواحی به تمام سلاطین جهان فرستاده و آینده آنها را اخبار کرد که قیام نمایند و صلح بین المللی و تمدن جهانی را تأسیس نمایند. در همین الواح لزوم وجود سازمان ملل را اخبار فرموده اند ... ویلسون رئیس جمهوری آمریکا که مقدر شده بود مؤسس سازمان ملل باشد این الواح را مورد مطالعه قرار داد و برنامه صلحی که پیشنهاد نمود از روی آنها تنظیم شده ... همچنین، ادموند پریوات ( Edmond Privat ) نویسنده فرانسوی و استاد دانشگاه ژنو در کتابی بنام " دانش شرق، La Sagesse De Lorinte "، این موضوع را تصریح میکند که در آن اوان که حضرت بهاءالله این دستورات را که عبارتند از تحریم جنگ – لزوم یک زبان و یک حکومت جهانی به جامعه بشری داد ویلسون رئیس جمهور آمریکا اصول 12 گانه خود را از روی آنها تنظیم و به جامعه ملل آورد ".
در ضمن، شایان ذکر است که برای اولین بار در تاریخ ادیان، به اراده الهی و عهد و میثاق حضرت بهاءالله، وحدت روحانی جامعه بهائی پس از وفات پیامبر و موسس آئینش حفظ گردید و علیرغم کوشش های دشمنان و ناقضین، دیانت بهائی از انشقاق و تفرقه محفوظ ماند. حضرت بهاءالله در وصیت نامه کتبی خود، حضرت عبدالبهاء پسر ارشدشان را، به عنوان یگانه جانشین خود و مبین و مفسر آیات الهی تعیین نمودند. همینطور، حضرت عبدالبهاء در وصیت نامه کتبی خود نوه شان حضرت ولی امرالله (شوقی ربانی) را به عنوان یگانه جانشین خود تعیین نمودند. پس از وفات حضرت ولی امرالله بیت عدل اعظم رهبری جامعه بهائی را بشکل نهادی دموکراتیک و در عین حال روحانی به عهده گرفت. در نتیجه، "دیانت بهائی ورقی نو در دفتر اتحاد و اتفاق دینی باز نموده است"[vii].
آثار حضرت بهاءالله که به وحی الهی نازل شده بالغ بر صد جلد کتاب می باشد که این کلمات الهی شامل آثار عرفانی، اجتماعی، اخلاقی، حدود و احکام میباشد. "همچنانکه جهان مادّی محتاج قوّه خلاّقه اشعه خورشيد است نيروی روح انسان نيز موکول به مقابله‌اش با انوار الهی و قوّه خلاّقه ظهور الهی است و اوست که قوای روحانی و اخلاقی و عقلانی را که در ذات انسان مکنون است بمنصّه ظهور ميکشاند و اگر اين قوّه الهی نبود ذات انسان اسير غرائز جسمانی و معارف شيطانی ميشد. از اين رو حضرت بـهاءالله احکام و تعاليمش را "باده ناب سربمُهری" تشبيه ميفرمايد که "در جميع اشياء سريان يافته حيات جديدی بآنها ميبخشد." آن اوامر "چراغهاى" هدايت کننده به "عنايت الهى" و "کليدهائى" به باب "رحمت" پروردگار است"[viii]. در ضمن شایان ذکر است که ، آثار دیانت بهائی به دو زبان فارسی و عربی نازل شده است. در این مورد در آثار طلعات مقدسه بهائی آمده است: " تازی و پارسی هردو نیکو است چه که آنچه از زبان خواسته اند، پی بردن به گفتار گوینده است و این از هر دو می آید و امروز چون آفتاب دانش از آسمان ایران آشکار و هویدا است، هر چه این زبان را ستایش نمائید سزاوار است... در حلاوت لسان پارسی شک و شبهه ای نیست و لکن بسط عربی را نداشته و ندارد. بسیار چیزها است که در پارسی تعبیر از آن نشده یعنی لفظی که مدل بر او باشد وضع نشده و لکن از برای هر شیء در لسان عربی اسماء متعدده وضع شده..."[ix] انتهی.
سرانجام حضرت بهاءالله در سال 1892 میلادی، پس از چهل سال حبس و تبعید دار فانی را وداع گفتند و " امروزه میلیونها نفر از مردم سراسر جهان آن ذات مقدّس را مظهر ظهور الهى و معلم ملکوتى در اين عصر و زمان ميشناسند"[x].
درنتیجه، " امر بـهائی جوانترين دين از اديان مستقلّ جهان است و تجديد دين از اصول اين آئين است، زيرا در هر زمان مقتضيّات جامعه بشری تغيير ميپذيرد و در هر عصری دينی جديد موافق با مقتضيّات جهان و نيازمندی جهانيان ظاهر ميگردد. بـهائيان معتقدند که حضرت بـهاءالله، بنيانگذار امر بـهائی (۱۸۱۷- ۱۸۹۲) جديدترين فرستاده الهی در سلسله پيامبران پيشين چون حضرت ابراهيم، موسی و بودا و زردشت و مسيح و بالاخره حضرت محمّد است و رسالتش برای ايجاد تمدّنی جديد و جهانی است که بشر در اين زمان بدان نيازمند است"[xi].
همچنین، دیانت بهائی " در دوره کوتاه تاریخ 150 ساله خود به سرعت از از مجهولیت خارج شده و از یک نهضت گمنام مذهبی خاورمیانه ای به یک دیانت جهانی با رشد سریع تحول یافته "[xii] و به عنوان جوانترین دیانت جهانی، اینک در تمام کشورهای جهان استقرار یافته و بنا به گواهی دائرة المعارف بریتانیکا، دیانت بهائی بعد از مسیحیت بیشترین گسترش را در نقاط مختلف عالم دارد.
Encyclopaedia Britanica – World wide Adherents of All Religion))

ذکر حکایتی در این مقام خالی از لطف نیست: وقتي كارواني از مكه وارد شام شد. پادشاه، دستور داد رئيس كاروان را كه ابوسفيان نام داشت، نزد او ببرند.
سلطان از ابوسفيان پرسيد: در حجاز چه خبر شده است؟ برخي خبرها به ما رسيده ولي از موضوع به درستي اطلاعي نداريم.
سلطان گفت : من سؤالاتي از تو مي كنم و مي خواهم حقيقت را بگویي...
اين محمّد قبل از اينكه ادّعاي پيغمبري كند، ديوانه بود؟
ابوسفيان گفت: خير ديوانه نبود.
سلطان پرسيد: آيا محمّد، ثروتمند است؟
ابوسفيان گفت: خير ثروتي ندارد.
سلطان پرسيد: بعد از ادّعاي پيغمبري، آيا وضع او بهتر شد و زندگيش آسوده تر گشت؟
ابوسفيان گفت: خير نه تنها وضعش بدتر شده بلكه در بيابان هم سرگردان و آواره شده است.
سلطان گفت: آيا با همه اين مشكلات، از كارش پشيمان شده و از ادّعايش دست كشيده؟
ابوسفيان گفت: خير بلكه در كارش جدي تر هم شده.
سلطان گفت : آيا مردم به سوي او مي گروند يا آنكه آنان هم از او فراري هستند؟
ابوسفيان گفت: مردم روزبه روز بيشتر دور او جمع مي شوند و تا آنجا كه مي توانند به او كمك مي كنند....
سلطان پرسيد: آيا كساني كه به او مي گروند داراي زندگي بهتر و راحت تر مي شوند؟
ابوسفيان گفت: خير بلكه آنچه را هم كه دارند از دست مي دهند.
سلطان گفت: سوال آخرم اين است: آيا مؤمنان محمّد در اثر اذيت و آزار، در ايمان خود سست مي شوند و از او دست برمي دارند؟
ابوسفيان گفت: ابداً، بلكه جدي تر هم مي شوند.
بعد سلطان گفت: اي ابوسفيان به زودي همه ما بايد تسليم او شويم.
ابوسفيان گفت: چنين نيست چون محمّد آدم مهمي نيست كه ما مجبور به تسليم در برابر او شويم.
سلطان گفت: اي مرد تو نمي فهمي. اگر سؤالات مرا درست جواب داده باشي؛ به زودي نه تنها تو و قوم تو، بلكه تمام عربستان و مصر و قيصر روم هم تسليم او خواهند شد... .

باری، " یکی از معدود غربیانی که به ملاقات حضرت بهاء الله موفق شد ، شرق شناسی از دانشگاه کمبریج به نام پروفسور ادوارد براون بود . او گزارش زیر را در خصوص ملاقاتش با حضرت بهاء الله از خود به جای گذاشته است: ... هیکلی جلیل در کمال عظمت و وقار بر نیمکت جالس و بر سرش آنچه را که درویش ها تاج می نامند ( اما رفیع تر از آن ) قرار داشت که دور آن دستار سفید کوچکی پیچیده شده بود. دو چشمم به جمالی افتاد که هرگز فراموش نکنم، از وصفش عاجزم. آن چشمان نافذ به نظر می رسید که درون روحم را می کاود و می خواند. قدرت و عظمت از آن پیشانی نورانی و وسیع آشکار بود. اگر چه چینهای عمیق در صورت و پیشانی از سالخوردگی حکایت می کرد، اما گیسوان و محاسن سیاه که به نحوی زیبا و با شکوه که تا میانه آن هیکل می رسید، سالخوردگی اش را رد می کرد. مپرس در حضور چه شخصی ایستاده ام و به چه کسی تعظیم کردم که تاجداران عالم غبطه خورند و امپراطورهای امم حسرت برند. صدای لطیف و مهیمن فرمود که بنشینم و بعد ادامه داد، " الحمدالله فائز شدی، به ملاقات این زندانی تبعیدی آمدی ... جز اصلاح عالم و آسایش امم مقصدی نداریم، اما ما را از اهل نزاع و فساد شمرده اند و مستحق زندان و تبعید دانسته اند. آیا اگر تمامی ملتها در سایه یک آئین جمع شوند و متحد گردند و فرزندان انسان چون برادر مهرپرور شوند و روابط محبت و یگانگی بین نوع انسان استحکام یابد و اختلافات مذهبی و نژادی از میان برود، چه عیبی و چه ضرری دارد. بلی همین طور خواهد شد. جنگهای بی ثمر و مرگبار از میان برود و صلح اعظم تحقق یابد... آیا شما در کشورهای اروپایی به همین نیاز ندارید؟ آیا همین نیست که حضرت مسیح خبر داده است؟ با وجود این مشاهده می شود که پادشاهان و زمامداران کشورهای شما گنجینه های ثروت و خزانه ها را به جای آن که در راه آسایش و خوشبختی نوع انسان خرج کنند در کمال خودسری در راه هلاکت اهل عالم صرف میکنند. نزاع و جدال و خونریزی باید پایان گیرد و تمام بشر یک خانواده گردند. محبت وطن چه افتخاری دارد، باید به محبت به تمام عالم افتخار نمود." تا آنجا که به خاطر می آورم اینها کلمات و عباراتی بودند که از بهاء شنیدم، باشد که خوانندگان آنها را به دقت بخوانند و با خود بیندیشند که آیا چنین تعالیمی مستحق مرگ و زنجیر است و آیا اگر در جهان انتشار یابند آن را زندگی تازه خواهند بخشید یا خیر"[xiii].



[i] اصول عقاید بهائیان، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، صفحه 2
[ii] خلق جدید و صنع بدیع، جان فرابی، صفحه 249
[iii] خلق جدید و صنع بدیع، جان فرابی، صفحه 254
[iv] کتاب قرن بدیع، سال 1992، صفحه 219
[v] کتاب قرن بدیع، سال 1992، صفحه 218
[vi] مقاله آئین جهانی بهائی، نادر سعیدی
[vii] مقاله آئین جهانی بهائی، نادر سعیدی
[viii] سایت جهانی بهائی
[ix] مجموعه الواح مبارکه جمال اقدس ابهی و حضرت عبدالبهاء به افتخار بهائیان پارسی، موسسه مطبوعات امری آلمان، ص44
[x] سایت جهانی بهائی
[xi] سایت جهانی بهائی
[xii] گفتاری کوتاه درباره امر بهائی، موژان مومن، صفحه 7
[xiii] اصل این عبارت در مقدمه مقاله شیخصی سیاح نوشته شده است. با استفاده از کتاب " حضرت بهاءالله" تألیف محمد علی فیضی، صفحه 240

سایر دسته بندیها

Comments

ABTIN's picture

ABTIN said:

الله ابهی آیین بهایی دقیقا همون چیزیه که من توی زندگیم دنبالش بودم حتی فراتر از او چیزی بود که فکرش رو نمیکردم. نمیدونم که آیا اعمرم توی این دنیا جواب میده که بتونم این آیین رو اوجوری که شایسته است درک بکنم یا نه ولی تمام تلاشم رو خواهم کرد تا بتونم خواسته های خضرت بهاءالله رو انجام بدم. خیلی سپاس گزارم که این مقاله ها رو توی سایت گذاشتین. این مقاله ها برای من خیلی با ارزش اند. و هین طور بی مانند. با سپاس فراوان
ضیاء جابری 's picture

ضیاء جابری said:

ممنونم از این مقاله بسیار زیبا که باعث راهنمائی جویندگان حقیقت است .

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.