با یاد خداوند مشترک همه‌ی انسان‌ها می‌نویسم

این نوشته،  فارغ از هر درخواستی‌ست

جناب...  رئیس محترم ...  

بی‌شک،  

تاریخ،  نتیجه‌ی فراز و فرودهای  نسل بشر است، 

تا امروز ...    و   تا بی‌نهایت ایام ... 

شما   و بنده 

و همه‌ی انسان‌های امروزِ این کره‌ی خاکی در حال ثبت و آفرینش تاریخی عظیم هستیم،  

همان‌طور که سرنوشت امروزِ ما،  وام‌دارِ پیشینیان ماست، 

سرنوشت فرزندانمان در آینده،  وارثِ گام‌های امروز ما خواهد بود. 

شما در آن‌سوی این تاریخ نشسته‌اید و بنده

در این سو

هر آن چه امروز انجام می‌شود...  نظر و تصمیم  است 

و نتیجه‌ی  باقی مانده‌ی آن،  فردا... « تاریخ » لقب می‌گیرد... 

جناب...    پدر و مادرم، هزینه کردند، تحصیل کردند

مشغول به کار شدند 

 در سال پنجاه و هفت، هر دو به خاطر ایمانشان، با داشتن دو کودک، پاکسازی شدند،  پدرم از شرکت و مادرم از دبیرستان. 

 همه‌ی حقوقی که نتیجه‌ی سال‌های خدمتشان بود،  از آنها سلب شد،  پدرم برای امرار معاش،  تلاش‌ها کرد تا این مغازه‌ی مسبوق به سابقه را باز کرد. 

سال شصت و شش،   شش ساله بودم که به خاطر اعتقاد قلبی پدر و مادرم،  کرکره‌ی همین مغازه به مدت نوزده ماه  پایین کشیده شد، 

مغازه‌ای که نانِ سفره‌ی خانواده‌ی پنج نفره‌ی ما و خانواده‌ی پدربزرگ و مادر بزرگم را فراهم می‌کرد، 

پدرم مجدد بی‌کار شد و چون تنها نان آور این دو خانه بود در جاده‌ها از شهری به شهری به پخش لوازم کودک مشغول شد. 

و این داستان البته در چند خانواده‌ی بهائی دیگر هم جریان داشت. 

جناب....  عزیز 

پدر و مادرم از درآمد همین مغازه،  مالیات پرداخته‌اند 

فرزند خودشان را به سربازی فرستاده‌اند

و هر سه فرزندشان از تحصیل  دانشگاهی محروم شدند. 

جناب...  شما و بنده بر سر یک میز تاریخی نشسته‌ایم 

امروز فرزند من شش سال دارد 

و کرکره‌ی این مغازه که هنوز هم سفره‌ی دو خانواده را پهن می‌کند،  برای چندمین بار 

پایین کشیده شد،  

فرمودید  در حق شهروندی خللی وارد نشده‌ است، 

پسرم زمانی چشم به این جهان باز کرده که بنده پشتِ دربِ اتاق‌های مسؤلین ایستاده‌ام تا برای داشتنِ درآمدی شرافتمندانه،  احقاقِ حق کنم. 

جناب... 

در یک کفّه‌ی ترازو نانِ شبِ دختر شش ساله‌ی من

و در کفّه‌ی دیگر،  ایمان من و پدرم را گذاشته‌اند،  

به همان خداوندگارِ مطلق

شما بگویید

کدام کفه سنگین تر است؟ 

ایمان هر انسانی مقدس و عظیم است 

و با لقمه نان قیاس کردنی نیست

در کمال احترام

      نیما نوع خوا

مطالب سایت

Comments

پرویز سهند's picture

پرویز سهند said:

کار ازین حرف ها گذشته! بقول معروف "گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، انجه البته بجانی نرسد فریاد است" از دولتی با نام جمهوری اسلامی، با گردانندگانی اکثرا از گروه حجتیه، چه انتظار دیگری توان داشت؟ایا التماس بره در دل گرگ کوثره؟ ایا التماس امام جسین ئر صحرای کربلا با جمله "هل من ناصر ینصرنی" موثر شد؟ ایا بلند کردن گودک 6 ماها بالای دست که "اگر هم بمن رحم نمی کنید، به این کودک رحم کنید" موثر شد؟ هم برهائیان و هم مسیلمانان میدانند که بهائیت عزرائیل روحانیان اسلام است! جک.متشان کاملا وابسته به بهائی ستیزی است! الا ول کنند؟ ایا ترحم کنند؟ چرا؟

ممد's picture

ممد said:

سلام دورد خدا بر هـر چى مردم بهـايى هـسته مردمان بسيار خوبى دوست داشتنى

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.