دلا رواست خون شوی به رنگ لاله زارها
ز دیده ها روان کنی ز گریه جویبارها
به سوگ آن شکر دهان سزاست نعره ها زدن
گریستن گریستن چونان که سوگوارها
همان کسان بسوخت جان شان ز داغ انتظار
کُشند آنکه آمده ز بعد انتظارها
دریغ و درد و آه سرد ازین گروه محتجب
به غیب عاشق اند و دشمنان آشکارها
ز هجر شکوه ها کنند و گر نگار در رسد
به جای گل به مقدمش نهند تیربارها
Loading Video...
Download مثنوی مرثیه ای بر انتظار
Add new comment