بازنشر مقاله از وب سایت ایران وایر
مسئولان وزارت بهداشت در چند سال گذشته بارها به کمبود جدی پزشک و پرستار در ایران اشاره کردهاند. این موضوع در روزهای شیوع کرونا با فراخوانها و اطلاعیههای سازمان نظام پزشکی برای داوطلب شدن پزشکان و پرستاران در بخشهای خدمت به بیماران کرونایی در شهرهای مختلف بیش از پیش مشخص شد اما این مسئله زمانی تلختر میشود که بدانیم از اول انقلاب تا کنون تعدادی از پزشکان بهایی فقط به خاطر اعتقادشان اعدام شدهاند. مابقی آنها نیز از کار بی کار شدهاند. در طی سالهای ۵۸ تا ۶۰ خورشیدی، حکومت نوپا در ایران همه بهائیان شاغل در بخش خدمات درمانی را بدون در نظرگرفتن تجربه و تخصص آنها از خدمت در بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی اخراج کرد. از سوی دیگر جوانان بهایی داوطلب به شرکت در آزمونهای پزشکی از حق تحصیل در دانشگاهها محروم شدهاند و ناچار تن به مهاجرت دادهاند از قضا بسیاری از آنها در کشورهای دیگر موفق شدهاند و حالا عضوی از کادر درمان مبارزه با کرونا هستند اما نه در کشور خودشان بلکه در کشورهایی که درهای دانشگاه به رویشان باز بوده است.
در این سلسله گزارش به آنچه از اوایل انقلاب بر سر پزشکان و پرستاران بهایی آمده، پرداختهایم
روز دوشنبه ٢٢ دی ماه ۱۳۵۹ حدود ساعت پنج و سی دقیقه بعد از ظهر، پروفسور منوچهر حکیم در مطب خود با گلولهای که به سرش شلیک شد به قتل رسید. این پزشک بهائی در زمان مرگ هفتاد ساله بود. مقامات حکومت ایران تأکید کردند که در این قتل دست نداشتند؛ اما تنها سه روز بعد از قتل دکتر حکیم، دستور دادند منزل مسکونی و تمامی داراییهای او مصادره شود. پروفسور منوچهر حکیم، عضو شورای ملی اداره کننده جامعه بهائی ایران موسوم به محفل ملی بود که تعداد زیادی از اعضایش به همین اتهام، دستگیر و اعدام شدند.
پروفسور منوچهر حکیم
پروفسور منوچهر حکیم،استاد آناتومی و کالبد شناسی و مؤسس و رئیس کرسی آناتومی دانشگاه تهران، متخصص علم تشریح از کشور فرانسه و دارای نشان افتخار لژیون دونور، از مؤسسین بیمارستان میثاقیه (مصطفی خمینی) و خانه سالمندان تهران و نویسنده چند کتاب تحقیقی- دانشگاهی به نامهای «کالبد شناسی بالینی»، «کالبد شناسی انسانی»، «کالبد شناسی دستگاه گوارش» بود. او بیش از چهل سال به طبابت و مطبداری مشغول بود و در نامهای که همسرش به مقامات حکومت ایران جهت پیگیری ترور او فرستاد، نوشته شده است: «قتل طبیبی رادمرد، منزه، خلیق، پر مهر و عطوفت که بیش از مدت ۴۰ سال در کمال علاقه به درمان بیماران از هر صنف و طبقه مشغول بود و به مداوای فقرا به رایگان میپرداخت ...»
mrsm_tshyy_prwfswr_mnwchhr_hkhym__01.jpg
مراسم تشیع پیکر پروفسور حکیم
دکتر حکیم، یکی از صدها پزشک بهائی است که در دهه اول بعد از انقلاب اسلامی در ایران به دلیل اعتقادات مذهبی از کار در مراکز درمانی دولتی اخراج، دستگیر و اعدام شدند. طبق آمار منتشره، در طی پنج سال اول استقرار جمهوری اسلامی ایران، حداقل ۱۶ پزشک و داروساز بهائی به اتهام پیروی از آیین بهائی اعدام شدند.
فرامرز سمندری که در ۲۲ تیر ماه ۱۳۵۹ در سن ۴۸ سالگی به همراه یک بهائی دیگر در تبریز اعدام شد. دکتر سمندری، پزشکی شهیر در جامعه پزشکی، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز و مبتکر روشی نوین در جراحی گوش برای درمان ناشنوایان بود.
در ۳۰ مرداد ۱۳۵۹، یک گروه مسلح به نام «گروه ضربت ویژه» با دستور بازداشت کتبی،نه عضو محفل ملی بهائیان و دو نفر بهائی دیگر را در جلسهای مشورتی در یک منزل شخصی ربودند و هیچ وقت اثری از آنها پیدا نشد. در بین این افراد چهار پزشک بودند: حسین نجی (متخصص بیماریهای قلبی و فارغ التحصیل از دانشگاه ملی، انگلیس و امریکا)، کامبیز صادق زاده میلانی (روانپزشک، فارغ التحصیل دانشکده پزشکی تهران و امریکا)، حشمت الله روحانی (فارغ التحصیل پزشکی از دانشگاه اصفهان و در جنوب شهر تهران مطب خصوصی داشت و بیماران تهیدست را درمان میکرد) و یوسف عباسیان (فارغ التحصیل دانشکده دندانپزشکی تهران و تخصص از امریکا)
دکتر کامبیز صادقزاده میلانی (سمت راست)
در ۲۴ خرداد ۱۳۶۰، هفت شهروند بهائی در همدان تیرباران شدند که در بین آنها دو پزشک به نامهای فیروز نعیمی و ناصر وفائی دیده میشد. این هفت شهروند بهائی پیش از اعدام به شدت شکنجه شده بودند به طوری که در گزارشهای منتشر شده پس از دریافت اجساد آمده که کمر دکتر نعیمی شکسته و ران دکتر وفائی پاره شده بوده. به دلیل خوشنامی این دو پزشک در همدان، اعدام آنها با اعتراض بسیاری از اهالی همدان مواجه شد به طوری که حاکم شرع همدان در یک مصاحبه تلویزیونی میگوید: «چرا این همه میگویید چرا دکتر وفائی را کشتید؟ چرا دکترها را کشتید؟ چرا هفت بهائی را کشتید؟ آنها جاسوس بودند؟...اگر دکتر وفائی به مردم و پیرزنها خدمت میکرد مقصدش تبلیغ بوده چرا اینقدر نامه مینویسید و تلفن میکنید؟»
پزشک دیگر، دکتر مسیح فرهنگی است که در خانوادهای مسلمان با پدری معمم متولد شد. او در جوانی به آیین بهائی اعتقاد پیدا میکند. دکتر فرهنگی فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه تهران است. او در اسفند ۵۸، بازداشت و پس از یک سال و نیم حبس در سوم تیر ماه ۱۳۶۰ در سن ۶۹ سالگی در زندان اوین به اتهام پیروی از آیین بهائی به دار آویخته میشود.
ماموران حکومتی پس از اعدام دکتر مسیح فرهنگی بر روی جسد او شعار نوشتند
دکتر عزتالله فروهی
در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ده شهروند بهائی به اتهام پیروی از آیین بهائی در زندان تبریز اعدام شدند. در بین اعدام شدگان، نام دکتر اسماعیل زهتاب و دکتر مسرور دخیلی (پزشک) ودکتر پرویز فیروزی (داروساز) دیده میشود.
- در ۲۲ آذر ۱۳۶۰، هشت عضو شورای مدیریتی جامعه بهائی ایران بازداشت شدند و پس از دو هفته، همگی بدون حق اختیار وکیل در ۶ دی ماه اعدام می شوند. اجساد آنها به خانوادههایشان تحویل داده نشد و احتمالاً مأمورین دولتی آنها را به خاک سپردند. دو پزشک بهائی به نامهای دکتر سیروس روشنی (۵۶ ساله) و دکتر عزت الله فروهی (۴۷ ساله) در بین این هشت شهروند بهائی حضور داشتند.
دکتر ضیاءالله احراری
دکتر ضیاءالله احراری، دارای دکترای داروسازی از کشور ایتالیا در روز ٣١ فروردین ۱۳۶۱ به دادگاه انقلاب شیراز احضار شد و از آنجا، او را به زندان عادلآباد فرستادند. دکتر احراری در روز ٣٠ آبان ۱۳۶۱ در شیراز به دار آویخته شد. دکتر احراری، چند ماه پیش از بازداشت از سوی بخش اعصاب و روان بیمارستان حافظ مورد تقدیر قرار گرفته بود. در متن این تقدیر آمده : «محترما چون آقای دکتر احراری رئیس داروخانه حافظ در تهیه و ساخت قرص کربنات لیتیوم که مورد نیاز شدید گروهی از بیماران روانپزشکی است نهایت کوشش را مبذول داشتهاند و نیازمندیهای این بخش را مرتفع نمودهاند بهر نحو مقتضی میدانید از ایشان تشویق و قدردانی لازم بعمل آید.»
دکتر فرهاد اصدقی، جوانترین پزشک اعدامشده بهائی است. او در هنگام اعدام، ۳۱ ساله بود. فرهاد اصدقی در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه ملی فارغ التحصیل شد و برای خدمت سربازی عازم بیرجند میشود. خدمات درمانی و پزشکی رایگان دکتر اصدقی برای افراد بیبضاعت و روستائیان بیرجند موجب شهرت و محبوبیت او به عنوان پزشک بهائی شهر شد که همین شهرت، دلیل دستگیری او در شهریور ماه ۶۰ شد. دکتر اصدقی پس از سه ماه آزاد و به تهران رفت. در تهران، او به دلیل فعال بودن در تشکیلات مذهبی بهائی تحت تعقیب قرار گرفت. او در این دوران، در یک کلینیک شبانه مشغول کار بود. فرهاد اصدقی در روز ۵ تیر ۱۳۶۳ بار دیگر بازداشت و در کمتر از پنج ماه، در روز ۲۶ آبان ۱۳۶۳ به دار آویخته شد. جسد این شهروند بهائی به خانوادهاش تحویل داده نشد و احتمالا در گورستان خاوران در کنار بهائیان معدومشده دیگر بدون آداب و مراسم مذهبی دفن شده است.
- در ١٨ آذر۱۳۶۴ دکتر روح الله تعلیم،متخصص بیماریهای زنان به همراه پنج بهائی دیگر در سن ۴۸ سالگی در زندان اوین به دار آویخته شد. خانوادههای آنها تا ۸ روز از اعدام این افراد بیخبر بودند و از سرنوشت اجساد، هیچ گاه اطلاعی به دست نیامد. روح الله تعلیم در کرمانشاه، دستگیر و پس از چند روز از آنجا به تهران منتقل شد. دکتر تعلیم مؤسس بیمارستان آریا در کرمانشاه است.
Comments
کورش said:
بهاییان عاشق ایرانند . لازم نیست مملکت را کامل دستشان بدهند که توان آباد کردنش را داشته باشند آنگونه که ملایان شیعه سالهای طولانی بود که ادعایش را داشتند و نتیجه اش را دیدیم . کافیست با عدالت و مواسات برخورد شود آنگاه بهاییان خوب میدانند چگونه در کنار خواهران و برادرانشان از کیشهای عزیز دیگر ایران را آباد کنند .
Add new comment