دلیل بی اعتباری توبه نامه حضرت باب چیست

  salam: chand so'al: bab peyambar bood ya faghat beshartdahndeh baraye baha? 2.sanade marboot be tobeh nameye bab dar majlese shora be khatte khode ishan ba an kalamate ajib ra che gooneh tojh mikonid? peyambare khoda bayad bishtar az in harfha ghodrate tahamolle shekanjeh ra dashteh bashad.migooyam shekanjeh choon dar hozoor naseroddin shah ishan ra be falak bastand, va ishan ba alfaze na mohtaram bar kezbe khod sehheh migozasht. sanade an be khatte khode ishan dar ketabkhaneye majlis mojood ast 3.chera hazrate baha peyambar ast? che mo'jezeyi? darad? girim farde moslehi boodeh?dalil nemishavad? mosleh besiyar dashte'im 4.so;ale kheyli mohem:ensan dar 100 sale akhir besiyar taraghi kardeh, donya avaz shodeh, masayele jadid aamadeh. chera khod peyambare jadidi nemiferstad. ba tavajjoh be inke nazaretoon ra dar rabeteh be khatamiyat mantteghi midan. kheyli mamnon
مهرداد عزیزاز اینکه سؤالات خود را با ما مطرح فرمودید خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم به رفع ابهامات شما کمک نمائیمبه اعتقاد ما حضرت باب هم پیامبر الهی بودند و هم بشارت دهنده ظهور حضرت بهاءاللهمطالبی که در مورد توبه نامه ایشان فرمودید از جعلیاتی است که سالها بعد از شهادت ایشان به بازار آمد و هیچگونه نشانی از سندیت ندارد . اگر از لحاظ متن آنرا بررسی نمائید نه نام و نشانی از ایشان در آن موجود است و نه ذکری از نوع چیزی که از ان توبه مینمایند و صرفا بیان اینکه من در درگاه الهی استغفار مینمایم دلیل بر توبه نمودن از چیزی نیست بعلاوه اینکه این برگه نه دارای تاریخ است و نه مهر و نه امضاء و نه خط آن با خط حضرت باب مطابقت دارد. و اگر از لحاظ منطقی آنرا بسنجید خواهید دید که اگر چنین امری با اطلاع ناصرالدین شاه اتفاق افتاده بود چرا از چنین سند مهمی برای مجاب  و ساکت کردن بابیان که در دوران حکومت او در نقاط مختلف ایران درگیر جنگ با نیروهای دولتی بودند استفاده نشد و چرا پس از گذشت بیش از نیم قرن ناگهان سر از مجلس شورا بدر آورد و از این گذشته اگر باب در مجلس ولیعهد توبه کرد چرا او را دوباره در قلعه چهریق  زندانی کردند و چگونه با وجود توبه در زندان به دعوت خود ادامه داد. از این گذشته در اسنادی که بدست دشمنان امر از جمله ناسخ التواریخ  از شرح شهادت حضرت باب  گفته اند که ایشان را برای گرفتن فتوای قتل بردر خانه علما بردند و یکی از ایشان پرسید آیا هنوز برآن دعوی صاحب الامری هستی ؟ اگر توبه کنی چون من توبه مرتد فطری را جائز میدانم تو را نجات خواهم داد و ایشان فرمودند: " حاشا و کلا حرف همان است که گفتم" پس او حکمی را که از قبل نوشته بود بدست فراشان داد. از این قبیل جعلیات متأسفانه در تاریخ ما بسیار دیده میشود که محققین منصف غیر بهائی هم بی اساس بودن آنرا اعلام نموده اند فی المثل چند دهه پیش یکی از ملایان وقیح مطلبی تحت عنوان یادداشتهای کینیاز دالگورکی  نوشت و انجمن حجتیه آنرا در سطحی وسیع منتشر ساخت . در اِین نوشته به ظاهر سفیر وقت روس اقرار مینمود که من باب را وادار به ادعای پیامبری کردم واین آشوب را در ایران براه انداختم و بسیار سخنان ناشایسته دیگر تنها برای مردم بیسواد قابل باوربود. بنابر این به هر مطلب به صرف اینکه نام سند بر آن می نهند اعتماد ننمائیداما در خصوص دلیل پیامبر بودن حضرت بهاءالله  ، کمی با خود بیاندیشید که به چه دلیل به پیامبر اسلام اعتقاد دارید و آیا اگر در یک خانواده مسلمان بدنیا نمی آمدید ممکن بود به حقانیت ایشان پی برید ؟ ایا شما از ایشان معجزه دیده اید ؟ آیا نقل افسانه هائی در خصوص معجزه برای شما حجت کافی برای پیامبر بودن بدست میدهد ؟ از این گذشته در این عالم بسیار کسان بوده اند که توانائیهای عجیب و غریب داشته و دارند آیا اگر هر کسی بگوید من پیامبرم چون فلان کار عجیب را میکنم قابل پیروی است؟ آیا اگر کسی بگوید من پزشکم چون میتوانم روی آب راه بروم دلیل و مدعایش مطابقت دارند؟ از این گذشته بدانید که پیامبر اسلام هیچگاه ادعای معجزه ای غیر از هدایت الهی از طریق قرآن ننموده اند و در جواب معجزه خواهان گفته اند: من بشری مثل شما هستم  و به برخی که با اصرار معجزه پیامبران قبل را میخواستند گفتند که " بقول شما پیامبرانی با آنچه گفتید آمدند پس چرا آنان را کشتید" و در هیچ جا نفرمودند به من ایمان آورید چون فلان معجزه را برایتان آوردم . اصولا معجزه اگر هم رخ دهد تنها برای کسانی حجت است که از نزدیک شاهد آن بوده اند و برای بقیه با افسانه های سایر ملل تفاوتی ندارد  . اما حضرت مسیح ملاکی به ما داده اند که در هر زمان قابل بکار گیری است  ایشان فرموده اند شما همانگونه که هر درختی را از میوه هایش میشناسید پیامبران راستین را نیز از تعالیمشان خواهید شناخت.با این وجود از حضرت باب و حضرت بهاءالله  امور خارق العاده زیادی ظاهر گشته ولی ایشان اجازه گردآوری و نقل آن را نفرموده اند زیرا نشر این قبیل امور را موجب آلوده شدن دین به خرافات میدانستند. ویکبار هم بعنوان اتمام حجت به نماینده علما فرمودند دین الهی بازیچه شما نیست که هر آن درخواست کار عجیب و غریبی بنمائید ، بروید و بر سر یک معجزه توافق کنید وبنویسید  اگر ظاهر شد دست از مخالفت بردارید ولی علماء از ترس اینکه مبادا سحری در کار باشد و ما مجبور به اطاعت شویم حاضر به تعهد نشدند ولی آن نماینده این ضعف ایشان را در همه جا نقل نمود و بر عظمت حضرت بهاءالله شهادت داددلیل حقانیت ایشان تعالیمشان و تقلیبی است که در قلوب مومنین ایجاد نموده اند و هزاران نفر حاضر به گذشتن از جان  مال خویش در راه امرشان گشته اند به همان میزانی که قرآن مقررنموده " فتمنوا الموت ان کنتم صادقین " و نیز تحقق بشاراتی که انبیای گذشته به ظهورشان داده اند و اینکه هیچ عامل و انگیزه مادی دیگری نمیتواند کسی را وادار کند که از ناز و نعمت و شهرت و مقام ثروت بگذرد و خود را به حبس و رنج و تبعید و  تکفیر اندازد. آیا مصلحین بدون تأیید الهی میتوانند تقلیب روحانی بوجود آورند و برای خود هیچ نخواهند وآنچه دارند نیز رها کنندو اما سؤال مهم شما ، بشریت در زمان ظهور حضرت بهاءالله مرحله انتقال از دوران طفولیت به دوران بلوغ را تجربه مینمود بنا براین تعالیم الهی به زبان بالغین به انسان عرضه گردید و به صرف رشد تکنولوژی لزومی ندارد که کلیات بینشهائی که از سوی خداوند تعلیم داده شده در فواصل زمانی کوتاه ارتقاء یابد زیرا هنوز به مرحله متفاوتی از ادراک وارد نشده ، اما لزوم وضع بعضی قوانین که متکی به الهامات الهی و مبتنی بر نیازها و مسائل روز باشد محسوس است بنا بر این بیت العدل اعظم که مجمعی جهانی، منتخب از بین همه مونین است چنین وظیفه ای را به عهده دارد و حضرت بهاءالله آنرا ملهم به الهامات الهی دانسته اند.به باور ما این نهاد آن نیازی را مد نظر شما برآورده مینمایدامیدوارم که کمکی به حل مسائل ذهنی شما نموده باشمموید باشید

 

 


many thanks 4 your very kind letter,tobehnameye hazarate bab  be emzaye vali'ahd naserodiin va khatab be shah, mohamammad shah mibishad. ps jaye enkar nabayad dasshteteh bashad. bavar konid man na  ghasde enkar na ghasde esbat daram !!!!!!!!!!!!!!!!!! faghat mikham ageh beshavad rowshan beshavam. faghat  esbate haghayet.so;oaalate digar ham daram. !!!!!!!!!!!!!!baraaye ba'ddar zemn man ma;bade lotous dar delhi ri didiam, va'ghe'an zibast/mehrdad
   مهرداد عزیزاگر کسی متن توبه نامه ای را بنویسد باید خود آنرا امضا کند نه آنان که آرزومند شنیدن توبه او هستند. بنابر این ناصرالدین شانزده ساله  که هیچ، اگر همه آخوندهای قد ونیم قد حاضر در مجلس امضاء میکردند و قسم هم میخوردند که باب توبه کرده سندیتی به این ورقه نمیداد . گذشته از این با تعارض عقلی این توبه با عملکرد بعدی دشمنان چگونه کنار میایید ؟جهت اطلاع شما عرض میگردد که ناصرالدین بسیار مورد کم توجهی و بی مهری محمد شاه بود و او به خیال خود با این ادعا ( اگر فرض بر اصالت امضاء ناصرالدین باشد) خواسته توجه شاه را به توانائی خود در مغلوب کردن باب جلب نماید و در این کاراز غلو و دروغ نیز بهره برده است و شاهد بربی اعتباری آن اینست که او در دوره سلطنت خود از چنین سندی در منکوب نمودن بابیان هیچ استفاده ای ننمود . نکته دیگر اینکه در مکتوبات حضرت باب همواره امضاء و مهر ایشان با نقش "یا علی یامحمد" به چشم میخورد و جای این مهر در این برگه خالیست و با هیچ نقل قول دیگری هم نمیتوان جای خالی آنرا پر کرد مؤید باشید

 

سایر دسته بندیها

Comments

فاطمه's picture

فاطمه said:

توبه نامه را شما مدعی هستید جعلیست در خصوص سایر مطالب چه میگویید آیا در همان جلسه کذایی آقای باب تقریبا تمام سوالات را با نمیدانم جواب نداده ؟ آیا واقعا سخیف حرف نزده؟ آیا آنقدر در نحو ضعیف نبوده که موجب تمسخر حضار شود؟ آیا خداوندی که به وی الهام میکرده حتی عربی صحیح را نمیدانسته ؟ خدایی که هزار و سیصد سال پیشش به مردی امی آنچنان بلیغ و سلیس قران را عرضه کرد که هنوز که هنوزست علما اسرار آنرا می کاوند ؟ واقعا همین خدا به باب وحی میکرده؟ علم خدا بازی با اعداد و حروف ابجد است ؟؟!! همان چیزی که فالگیران و جادو و جمبل نویسان ایندوره به آن متوسل میشوند؟ این علم لدنی!!! است؟ نامه ولیعهد به شاه که تاریخش مربوط به پنجاه سال بعد از موضوع نیست... مسلما با حساسیتی که موضوع باب در جامعه بوجود آورده بود نمی توانسته ولیعهد در تنظیم نامه بی دقتی کرده باشد مطالب آن نامه را هم تکذیب می کنید؟؟؟
سردبیر's picture

سردبیر said:

فاطمه عزیز این مطالب که میفرمائید از کجا نقل شده ؟ آیا بغیر ازنقل قولهای دشمنان و همان ملایان وقیحی که در مجلس به آزار و تحقیر قائم آل محمد همت گماشته بودند از جای دیگری هم در باره وقایع آنروز خوانده اید؟ آیا از کسی که اظهار امر عظیم قائمیت میکند سؤال از ضیغۀ "اشترتن" پرسیدن، شایسته سکوتی که جواب ابلهان است نمیباشد؟ آیا پاسخی که به درخواست معجزه دادند با پاسخ پیامبر اسلام متفاوت بود که فرمودند "هل کنت الا بشر رسولا" ؟ آیا کسی از هدف و یا حجت ایشان سوال نمود ؟ آیا کسی پرسید که شما چه رسالتی دارید و مردم را به چه چیز دعوت میکنید؟ آیا کسی در آن جمع بدنبال حقیقت بود یا میخواستند که شناعت خود را نزد ولیعهد به نمایش بگذارند؟ اگر ولی عهد شانزده ساله که مورد بی مهری پدر بود، برای عزیز کردن خود همه مسائل را بگونه ای که دوست داشته گزارش نموده که بگوید من مشکل را حل کردم و فیصله دادم، آیا میتوان آنرا سندی مبتنی بر واقعیت انگاشت؟ اگر چنین بود آیا در دوران پر تلاطم اوایل سلطنتش نمیتوانست به آنچه در مجلس گذشت استناد کند و آشوبها را بخواباند؟ آیا اعراب جاهلی پیغمبر را شاعر مجنون نمیخواندند ؟ آیا محتوای شاهنامه ایرانیان را برتر از قرآن نمیدانستند؟ آیا نمیگفتند که این همان اساطیر اولین است ؟ یا حسرة علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن نور هدایت الهی فرا راهتان باد
فاطمه's picture

فاطمه said:

سلام آیا شما منابعی دارید که کل وقایع اون جلسه را ذکر کرده باشه (تاکید می کنم: ریز وقایع اون جلسه) اگر دارید که لطفا اعلام کنید خوشحال می شم موضوع رو از دیدگاه موافقین باب هم ببینم اگه هم ندارید خودتون قضاوت کنید: وقتی درجلسه ای به این اهمیت که مشروعیت باب رو بررسی می کنه اگه موافقین باب وقایع رو نگارش نکرده باشند چیزی جز قبول کامل شکست در جلسه معنی میده ؟؟
سردبیر's picture

سردبیر said:

فاطمه عزیز وقایع مجلس ولیعهد در منابع بهائی زیادی ذکر گردیده از جمله کتاب حضرت نقطه اولی صفحات 287 تا 300 این کتاب را در لینک کتابخانه مراجع و آثار بهائی خواهید یافت http://reference.persian-bahai.org/fa/t/o/HNU/ موید باشید
yek bahaie ashegh's picture

yek bahaie ashegh said:

bahmane aziz....be in fekr kon ke age bahaian be farz aghayede kezbi dashte bashand aya khodavand va hazrate mohamad farmoodeand ke mardoman ra bokoshid??hame bandegane khodaiand ba har dino mazhabo rango nejado salighe...انشا الله که در پناه حق و جمال مبارک پیروز و موفق باشید.
مهبد's picture

مهبد said:

آقا بهمن شما حالا تو ایران هستی و فکر میکنی که بهائی واجب القتل است ولی اگر در یکی از کشورهای اروپایی بودی و فقط 10 نفر تو اون شهر مسلمان بودن و بقیه مسیحی و وقتی یه مسیحی می گفت مسلمان واجب القتل هست چی بهش می گفتی؟؟ حالا همون را به خودت بگو
بهمن عنایتی's picture

بهمن عنایتی said:

بهایی واجب القتل است. نابود باد فرقه ضاله بهاییت. مردان بهایی را باید لینچ کرد و زنانشان را کنیز نمود .
حسین's picture

حسین said:

حضرت باب در جلسه هرگز کلمه نمی دانم به کار نبردند فقط به سوالات بی ربط پاسخ ندادند از کجا اورداند؟نمی دانم!
سردبیر's picture

سردبیر said:

بهمن عزیز آیا در دل خود به دلیل این کینه ای که به نسبت به عده ای از هموطنانتان دارید فکر کرده اید؟ آیا تاکنون از یک بهائی آزاری به شما رسیده است ؟ آیا به مقدسات شما توهین کرده اند ؟ آیا حقی از شما ضایع نموده اند ؟ آیا رفتار ناشایستی از ایشان سرزده؟ آیا در مورد اصول اعتقادات بهائی اطلاعات موثق دارید یا شنیده ها شما را چنین به خشم آورده؟ آیا تاکنون از یک بهائی در مورد اعتقاداتش سوال کرده اید یا به آنچه دشمنان در باره ایشان میگویند بسنده کرده اید ؟ و نهایتا حتی اگر به فرض محال بهائیان عقایدی کاملا متضاد شما داشته باشند به صرف اندیشه متفاوت واجب القتلند؟ آیا در جوامعی که مسلمانان در اقلیتند چنین رفتارهائی بر علیه ایشان پسندیده است؟ کمی با خود بیاندیشید و اگر دلیل اینهمه بی مهری را در دل خود یافتید برای ما هم بنویسید در پناه حق باشید
سبحان's picture

سبحان said:

من فقط 1 سوال دارم ازتون به قول شما مردان ما رو لینچ بکنن زن های ما رو هم کنیز بکنن به نظرت خدا میگه من دیگه قبولتون نمیکنم؟ خدا بزرگه سخت نگیر در ضمن عزیزم از نظر ما رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
سید محمد's picture

سید محمد said:

جمال مبارک نگهدارتان ممنونم
حسین's picture

حسین said:

ارزو دارم خداوند قلب بهمن عنایتی و دیگر متعصبین را از کینه و نفرت پاک نماید حضرت رب اعلی پشت و پناهتان
حسین's picture

حسین said:

فقط نمیدونم چراروی توبه نامه ای که بطلانش بارها ثابت شده انقدر اصرار دارند؟جرا اینقدر تعصب دارند؟؟؟
Thomas's picture

Thomas replied:

دوست عزیز چیزیکه وجههٔ نظر دارد این است که حضرت باب در شب اظهار امر خود در حضور ملا حسین بشرویه‌ای تمام ادله را تمام می‌کند و حقانیتش را به اثبات می‌‌رساند، چه از لحاظ صفات ظاهری و مشخصات جسمانی و چه از لحاظ معلومات دینی که در کتاب قرآن به آن اشاره شده است، تفسیر سوره یوسف به عنوان مثل. و از لحاظ تاریخ ظهور هم مطابقت دارد با آنچه در قرآن به آن اشاره شده که الان جای بحث در این موضوع نیست چون که مطلبیست مجزا. پس بنابرین مطالبی که شما اشاره می‌کنید راجع به جلسهٔ اثبات حقانیت آن حضرت صرفاً مطالبیست که معاندین و مخالفین به سمع شما رسانده اند. به این مناسبت که اینها هم هراس دارند که جامعه و ملت هوشیار بشوند و مطلبی به آنها روشن بشود که مبادا از کسب و روزی‌ای که از طریق دین بدست آورده اند بیفتند و مردم علیه آنها قیام کنند. دقیقا مثل علمای آن زمان که هراسی اینچنین داشتند و در جهت مخالفت با آن حضرت بر آمدند و با تمام وجود ایشان را در عین حقانیت انکار کردند. و الا مطلب کذب محض است و صرف از این جهت مطلب روشن خواهد شد برای نفوسی که شبهه دارند که با دیدهٔ بصیرت و با چشمه دلم به تحقیق و تفحص بپردازند و خودشان را عاری از هرگونه تعصب بکنند.
Anonymous's picture

Anonymous replied:

Nemoneye barez az yek mosalmane moghrez va moteaseb va koor del.
Anonymous's picture

Anonymous said:

من از خون سردی شما واقعا تشکر میکنم ولی خون سردی شما دلیل بر درستگویی شما نیست 1. سوال کردی آیا ما به دین اسلام ضربه وارد کرده ایم؟ می گویم بلی احکام غیر معقول شما در خصوص ازدواج با نوامیس درجه یک مثل خواهر :عمه : خاله و.........که حتی سرخ پوستهای شهر ندیده آنرا انجام نمیدهند باعث تخریب هویت واقعی مصلح جهان در بین فرق مختلف اسلام شده است چه آسیبی واهانتی ازاین بزرگتر؟ 2.پیامبر اسلام را ما ندیده ایم به گفته شما دعوتش ومعجزاتش مخصوص زمان خاص خودش است پس با این حساب پس چرا شما اصرار دارید مردم به شخصی که در مقابل چند روحانی به قول شما ... از جواب دادن خودداری می کند !!! انشا الله شما درست می گویید تبعیت کنند ما که نه معجزه دیده ایم ونه حتی شنیده ایم حداقل از باب لیطمئن قلبی همانند پیامبر اسلام که متعددو مکرر معجزه داشته اند (مراجعه کنید به کتب افسانه ای تاریخ بقول شما !!!!؟)حداقل یک کتاب بدون غلط برای مومنین بهاین بزرگوار!!!! می آوردندتا معجزه کوچکی از ایشان دیده می شد. 3.راستی جمع<قرن> در ادبیات دین شما چه می شود ؟؟؟ امیدوارم درست جواب بدهید!!!
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزيز عجيب است كه اين تهمت بچه گانه و بي پايه را بعنوان دليل لطمه زدن به ديانت اسلام گرفته ايد. دوست عزيز در ديانت بهائي حتي ازدواج با بستگان نزديك مثل پسر عمو و دختر عمو هم نكوهش شده نا چه رسد به اقاربي مثل آنچه اشاره كرديد. اگر اين موضوع واقعيت داشت حكومت اسلامي شما لااقل تاكنون يك مورد از اين ازدواجها را جهت اطلاع هموطنان در روزنامه هاي پركين خود معرفي ميكرد و آبروي مرتكبين آنرا ميبرد ولي افسوس كه اين مفتريان بي آبرو تنها به هتك حيثيت ديگران بدون ارائه مستند و مدرك مشغولند و حتي جرأت درج يك سطر از جوابيه هاي مفترياتشان را ندارند حضرت محمد به نص صريح قرآن از آوردن هرگونه معجزه اي سرباز زدند و در پاسخ معجزه خواهان فرمودند " سبحان الله هل كنت الا بشر رسولا" و در پاسخ افرادي كه از ايشان سوالات علمي و فلسفس ميكردند پاسخهائي ميدادند كه مورد تمسخر اعراب قرار ميگرفت . آنگاه كه از روح از ايشان سوال كردند ، فرمودند قل الروح من امر رب" وقتي از علت هلال شدن ماه پرسيدند پاسخ دادند " هي مواقيت للناس" و بسيار پاسخهاي امثال اين فرمودند تا حدي كه اعراب ميگفتند آيا ما خدايانمان را بخاطر يك " شاعر مجنون" رها كنيم؟ چگونه است كه پاسخ ندادن حضرت با به سوالات بي سروته و نامربوط ملايان متكبر بر شما گران مي آيد اگر ادعاي منكرين مبني بر وجود غلط در آثار بهائي مورد باور شما قرار گرفته بد نيست مروري هم بر ششصد مورد غلطي كه منكران اسلام در قرآن يافته اند بنمائيد تا ببينيد كه تعصب و بي انصافي ميتواند هر حقيقتي را وارونه جلوه دهد منظور شما را از جمع قرن نفهميدم اما اگر بمعني يكصد سال باشد رايج ترين جمع آن قرون است مويد باشيد
Anonymous's picture

Anonymous said:

aghaye bahman alhagh ke neshoon dadi peyrooe dine mobine eslam hasti ,,,arabe badiye neshine tamadon nadide taalimati joz in nemitoonan dashte bashand
khashayar's picture

khashayar said:

ای مسلمان با ایمان , مسلمان با خدا یکی از مناجات حضرت باب کفایت میکنه اگه دنباله حقیقتی فقط بخون اگه بخای دعوا کنی هیچکس پیروز نیست چون اومدی متقاعد کنی مثل اونایی که معجزه رو دیدند و ایمان نیاوردند ما ز قرآن مغز را برداشتیم و پوست را بهر خران بگزشتیم اینو که دیگه بهائیها نمیگن که ی شاعره مسلمان میگه که قرآن هم حفظ بوده
Reza's picture

Reza said:

من واقعا متاسفم که می بینم برخی از ما انسانها بدون مطالعه و تحقیق، فقط به صرف شنیده ها و تعصبات بی پایه برخی افراد متعصب اکتفا کرده و نتیجه گیری میکنیم. من یک مسلمان شیعه هستم و مدت 4 ماه است که درحال تحقیق راجع به دیانت بهایی و حضرت بهاءالله هستم. اگرچه در برخی موارد شبهاتی برایم ایجاد شده که پاسخ آنرا از طریق همین سایت و سایر مطالعات و تحقیقات جنبی گرفته ام، ولی تاکنون به هیچ موردی که نشانگر عناد این دین با اسلام باشد و هیچگونه مورد غیر منطقی که بتوان از طریق آن به غیر الهی بودن این دین استناد نمود، نیافتم. البته این کاملا طبیعی است که برخی احکام در دین جدید جایگزین احکام دین قبل باشد(همانطور که شراب در دین مسیح حرام نیست ولی در اسلام حرام است). این موارد دلیل بر نقض یک دین نمیتواند باشد. فکر میکنم اینگونه مسلمانان متعصب بهتر است حداقل به کتاب مقدس خود احترام بگذارند و به آیه "لا اکراه فی الدین قد تبین رشد من الغی" توجه نمایند. نتایجی که تاکنون برای خود من حاصل شده این است که به قول نجاشی پادشاه حبشه در زمان شروع اسلام که فرمود فاصله دین من با دین شما از یک خط کمتر است، فاصله اسلام هم با بهائیت از یک خط کمتر است و چه بسا اگر بیشتر تحقیق کنیم بتوانیم بهتر و معقولانه تر نظر بدهیم. من بعنوان یک مسلمان و محقق ، شخصا به دیانت بهایی و حضرت بهاءالله احترام میگذارم و مسلما به تحقیقات خود ادامه میدهم تا مانند دیگران کورکورانه قضاوت نکنم. امیدوارم روزی فرا رسد که همه با دید باز به عقاید دیگران احترام بگذارند و تعصب را از خود دور کنند. اسفند 90
Anonymous's picture

Anonymous said:

يا ايها الملأ البهاء اسمعوا نداء الرشد و البقاء متن توبه نامه ي اقاي باب درکتاب «کشف الغطاء» اثر ابوالفضل گلپایگانی و مهدی گلپایگانی (دو تن از مبلغان مشهور بهایی)امده است يعني اين دو جناب هم انكار نمي كنند اما نمي دانم جرا سايت ايين بهايي انكار مي كند؟
Anonymous's picture

Anonymous replied:

دوست عزیز صرف نقل یک مطلب در کتاب به معنای تأیید صحت آن از سوی نویسنده نیست. آیا در این کتاب مطلبی که دال بر تأیید سندیت این ورقه باشد خوانده اید؟ زمانی که در تبریز حضرت باب را برای گرفتن فتوای قتل نزد علما میبردند از ایشان پرسیدند آیا از آن سخنان که در مجلس ولیعهد گفتی ... توبه میکنی ؟ پاسخ ایشان که در کتب دشمنان دیانت بهائی مانند ناسخ التواریخ آمده هرگونه ابهامی را در این مورد رفع میکند. فرمودند: " حاشا و کلا حرف همان است که گفتم " آیا با خود نیاندیشیده اید که اگر حضرت باب توبه کردند پس چرا ایشان را به شهادت رساندند؟ پیروز باشید
زال's picture

زال said:

با سلام بسیار جالب بود که جناب سردبیر هم مانند دیگران جناب باب را به عنوان قائم آل محمد (عج) معرفی کرده بودند. ولی متاسفانه کسانی که ادعای تحری حقیقت را دارند آن قدر از قائم آل محمد (عج) کم اطلاعند که فکر می کنند جناب باب همان موعود اسلام است. دوستان عزیز اگر هنوز این صفحه را مطالعه می کنید به شما پیشنهاد کنم که به مطالعه آن چه شیعیان و مسلمانان در مورد مهدی موعود (عج) ذکر کرده اند, بپردازید. در احادیث بیشماری از شیعه و سنی نقل شده است که او فرزند نهم از نسل امام حسین (ع) و همچنین فرزند امام حسن عسکری (ع) است. ما فعلا به سایر مطالب کاری نداریم. آیا همین یک مطلب کافی نیست تا بفمیم که ادعای شخصی مثل جناب باب که یک جوان شیرازی بوده به عنوان مهدی موعود دروغی بیش نیست؟
سردبیر's picture

سردبیر replied:

جناب زال متأسفانه آنقدر روایات مجعول و خرافات عجیب و غریب اذهان شیعیان را منحرف و مغشوش ساخته که قوه تشخیص حقیقت را از دست داده اند. قائم آل محمد از سلاله پیامبر است نه فرزند حسن عسکری. تمامی روایاتی که فرزند نداشته امام حسن عسکری را توصیف کرده اند ساخته خیالپردازان و جاعلینی است که با سوء نیت یا به قصد روحیه دادن به شیعیان بی امام مانده این داستانهای بچه گانه را سر هم کرده اند قدری دقت و تفکر بی حقیقت بودن این اباطیل را بر شما آشکار میکند
زال's picture

زال replied:

با سلام دوباره، بسیار متاسف شدم که می بینم واقعا برخی افراد حتی کوچکترین و ابتدایی ترین مسائل تاریخی را که بر هر شخصی که کمی مطالعه دینی دارد، آشکار است و بارها و بارها در کتب روایی, تاریخی و سایر کتب به طرق گوناگون و باا اسناد محکم از نظر علم رجال مشخص است به طوری که از خورشید آشکارتر و از ماه تابنده تر است را مجعول و بی اساس می داند. مثلا ما حضرت عیسی (ع) را ندیده ایم. از کجا می فهمیم که ایشان اصلا وجود داشته اند، چه صحبت هایی فرموده اند و ... جز این است که به منابع معتبر باید رجوع کرد. حالا چه اتفاقی افتاده است که منابعی که نسب امام عصر (عج) را مشخص کرده اند مجعول هستند و منابعی که گفته اند امام حسن عسکری (ع) بی فرزند هستند معتبرند؟ آیا شما سردبیر محترم ملاک درست یا غلط بودن کتب شیعه و اهل سنت را مشخص می کنید؟ ثانیا این که چگونه می شود امامان همه تا امام حسن عسکری (ع) از عرب و از امام حسین (ع) به بعد همه فرزند یکدیگر باشند و امام آخر که همه انتظار او را می کشند ناگهان یک فرد فارس باشد که تازه جملات و بیانات خود را بعضا به عربی مطرح می کند و آن هم از شهر شیراز؟؟!!! جهت اطلاع بیشتر سردبیر محترم و مراجعین گرامی به نقل از سایت تبیان مطالب زیر عنوان می کنم: 1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یك حدیث طولانی كه صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل كرده است كه: «حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. كه نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می‌كند...(1) هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان كرده است. و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده كه آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می‌باشد كه از آن جمله می‌توان به روایتی اشاره كرد كه عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل كرده كه امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.(2) 2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است كه از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان می‌كند كه حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یك روز، خداوند در آن روز مردی را بر می‌انگیزد كه اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین ركن و مقام با او بیعت كنند... جناب سلمان (ره) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل كدام یكی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ كرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می‌باشد.»(3) 1 . ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدین، وتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363. 2 . همان، ج 2، باب 30، ص 328. 3 . محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مۆسسه اعلمی مطبوعات، بیروت، 1977 م. البته این روایات فقط مشتی است از خروار. چه رسد به این که کسانی که قدری اهل مطالعه و تحقیق هستند کتابهای فراوانی را در این زمینه برای دقت بیشتر خواهند یافت.
سردبیر's picture

سردبیر replied:

جناب زال تاریخ با قصه و روایت بسیار تفاوت دارد بصرف اینکه روایتی در کتابی معتبر نقل شده دلیل بر صحت آن نیست الحمدلله که با علم رجال آشنائی دارید و میدانید که برای سندیت دادن به روایات چه ملاکهائی لازم است حتما میدانید که روایت منفرد کاملا بی اعتبار است و تا مطلبی را چندین راوی حکایت نکنند قابل استناد نیست قطعا میدانید که راویان زن در علم رجال معتبر نیستند و اگر مردی این روایات را تأیید نکند اعتباری ندارند همانگونه که شهادت ایشان معتبر نیست واضح است که تا مرجع روایتی به معصوم ختم نشود ولو اینکه سلسله راویان معتبر و موثق باشند محتوای خبر لزوما حقیقت نیست حال با علم به این مبانی روایاتی را که به تولد ازدواج امام حسن عسکری با نرجس برمیگردد مرور کنید (راوی منفرد - برده قروشی بنام بشر ابن سلیمان) خبر بارداری و تولد فرزند امام حسن عسکری ( راوی منفرد - زنی بنام حکیمه یا حلیمه ) محتوای خبر هردو روایت مملو از تناقض و خطاهای تاریخی و منطقی پس از امام حسن عسکری هم به اعتقاد شیعیان هیچ معصومی وجود نداشته که بتوان روایتی را به او نسبت داد بنابر این بقیه قصه های بعد از وفات امام حسن عسکری قابل طرح نیستند و اغلب از ساخته های تخیلی کسانی هستند که یا براثر توهم و یا به قصد سوء استفاده افسانه پردازی کرده اند خاطرنشان میگردد که حضرت باب سید بودند و اولاد پیامبر و امام حسین به حساب میامدند و در هیچ روایت معتبری هم به بلافصل بودن رابطه نسبی قائم با آخرین امام شیعه اشاره نشده روایات بسیاری هم وجود دارد که به ظهور قائم در دیار عجم اشاره نموده و وقایع تبریز و شیراز را پیش بینی میکند پس قبل از این که ما را نادان و بیسواد بخوانید کمی در اعتبار باورهای بظاهر قطعی خود تحقیق کنید تا دچار انحراف و محرومیت از هدایت الهی نشوید موفق باشید
زال's picture

زال replied:

جناب سردبیر با سلام، باید عرض کنم که: اولا این روایتی که شما فرمودید، داستان یا قصه نیست. باید بدانیم که روایات هم بخشی از تاریخ هستند و باید بین آنها و قصه و تخیل که شما می فرمائید زاییده ذهن کسی است، تفاوت قائل شد. روایات معتبر، حقیقی هستند و بخشی از تاریخ. در ثانی ظاهرا شما روایتهایی را که قبلا به آنها اشاره شد (یکی از شیعه و یکی از اهل سنت) و منابع آنها را بدقت ملاحظه نکرده اید. در کدامیک از این روایات اشاره به ماجرای حضرت نرجس خاتون و ازدواج ایشان با امام حسن عسکری (ع) شده بود؟ هر دو روایت از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. در مورد بلافصل بودن نسب حضرت مهدی (عج) هم اگر با دقت در روایت اول که از شیخ صدوق (ره) نقل شده است دقت می کردید پیامبر فرموده بودند حضرت مهدی نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) هستند که به بلافصل بودن رابطه نسبی حضرت مهدی (عج) با امام حسن عسکری (ع) اشاره دارد. ثالثا ما روایات فراوان دیگری هم در این باره داریم، ولی شما یک روایت بیاورید که در آن گفته شده باشد حضرت مهدی (عج) ابتدا می آید و می گوید من باب (یا همان در) به سوی امام زمان (عج) هستم و بعد بگوید من خود امام زمان (ع) هستم. بعد هم نشانه هایی را که حضرت مهدی (عج) دارد مانند این که وقتی می آیند زمانه پر از عدل و داد می شود و زمین ذخایر خود را بیرون می ریزد در مورد او دروغ از آب دربیاید!!!!
سردبیر's picture

سردبیر replied:

زال عزیز روایات هم ممکن است منبع استخراج تاریخ به حساب آیند ولی پیشگوئی آینده قطعا تاریخ به شمار نمیآید .با توجه به جعل گسترده (بیش از سی هزار حدیث فقط توسط یک نفر جعل شده) بسختی میتوانیم از صحت انتساب روایات مطمئن گردیم و در روایات بظاهر معتبر بعضا مطالبی نقل میگردد که با عقل منطق سازگاری ندارد. پس بهتر است تنها روایاتی را بپذیریم که با عقل و قرآن تضاد نداشته باشد اگر روایات مورد اشاره شما بفرض صحیح هم باشد از آن میتوان برداشت کرد که نهمین امام از نسل امام حسین، قائم است ولی لزوما نهمین امام فرزند بلافصل هشتمین نیست. گذشته از این که برداشت شما مستلزم قبول تولد فرزند افسانه ای از همسر خیالی امام است که وجود هیچکدام سند معتبری ندارد و تازه باید قبول کنید که این فرزند چند قرن است در چاه مخفی شده. آیا خدا نمیتوانسته در آینده کسی را برگزیند که مجبور باشد کسی را بدنیا آورد و در چاه نگه دارد تا در زمانی نامعلوم اور را بیرون بکشد؟ آیا شیعیان جائی بهتر از چاه برای مخفی کردن امامشان نمیشناتختند؟ اما در مورد مقامات مختلفی که حضرت باب بخود نسبت دادند از قضا مستند روائی هم دارد. هم ذکر ترویج دین اسلام به موعود نسبت داده شده هم ظهور قائم به امر جدید و کتاب جدید ذکر شده. هم امامت درباره ایشان آورده شده و هم شراکت در قرآن و آوردن شرع جدید که جایگاه پیامبران است. درعین اینکه زندانی شدن و شهادت ایشان هم در روایات نقل گردیده. برقراری عدل و داد نیز بمرور زمان با عالم گیر شدن تعالیمشان و تغییر در دیدگاهها و رفتارهای انسانها رخ خواهد داد. اگر منصفانه و عاقلانه به موضوع بنگرید متوجه میشوید که چنین تغییر اجتماعی عظیم و عالمگیری نه به سرعت قابل رخ دادن است و نه با زور و جبر میتوان آن را عملی کرد و نه کاری است که یک نفر یا حتی یکصد میلیون نفر بتواتند بدون مشارکت بقیه انسانها آن را عملی کنند امیدوارم که با افزایش سطح آگاهیها بزودی کشورمان از اسارت درخرافات نجات یابد موفق باشید
سینا's picture

سینا replied:

باز هم دروغ برای اثبات بهاییت شما چه کتابی را باور دارید و مطالعه کردید چه به زبان فارسی باشد چه عربی و چه لاتینی؟ و میخواهید با انکار یک مطلب که نیازی به اثبات ندارد و کتب زیادی چه عرب و عجم آن را روایت کرده اند موجود است و چشم بینا میخواهد اول خودتان را اثبات کنید بعد دیگران را انکار و با تشویش اذهان بدون هیچ مدرکی فقط میگوید تفکر کنید تفکر چه را بکنیم کتاب معرفی کنید به غیر از کتب خودتان از بیان بگویید که آقای بهای شما از شرم آن را پنهان میکردچ حتما دروغ است و اینها آب در هاون کوبیدن است آقای سردبیر شما قدری تفکر بکنید و دل بر این اباطیل ندهید
سردبیر's picture

سردبیر replied:

آقای سینا بهتر است بجای قضاوت زود هنگام و بکاربردن عبارات تند و توهین آمیز ایرادات خود را صریح و یک به یک مطرح کنید و پاسخ بگیرید حضرت بهاءالله چه موقع و چگونه کتاب بیان را مخفی کردند؟ این سخن مهمل را حتی ردیه ها هم ننوشته اند! شما به چه استنادی چنین ادعائی را مطرح مینمائید؟ مطالبی که در تأیید دیانت بهائی به رشته تحریر آمده بی شمار است کافی است چشمتان را باز کنید و در همین سایت آئین بهائی جستحوئی سریع بنمائید تا نمونه های آن را ببینید http://www.aeenebahai.org/node/530
Anonymous's picture

Anonymous replied:

با نظر شما موافقم...........بنده از مدیر سایت خواستم که بخشی از سایت را به بیزاری وبرایت بهاییان از رژیم غاصب اسراییل قرار بدهد ولی طفره میرود
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزیز دیانت بهائی گروه سیاسی نیست که از این و آن اعلام حمایت یا برائت کند. راه و روش و تعالیم و اهداف دیانت بهائی مشخص است و هیچ تجانسی با خشونت گرائی ، نژاد پرستی و جنبشهای افراط گرایانه مذهبی یا سیاسی ندارد. چه این نهضتها یهودی باشند چه مسلمان چه مسیحی.

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.