دلیل بی اعتباری توبه نامه حضرت باب چیست
salam: chand so'al: bab peyambar bood ya faghat beshartdahndeh baraye baha? 2.sanade marboot be tobeh nameye bab dar majlese shora be khatte khode ishan ba an kalamate ajib ra che gooneh tojh mikonid? peyambare khoda bayad bishtar az in harfha ghodrate tahamolle shekanjeh ra dashteh bashad.migooyam shekanjeh choon dar hozoor naseroddin shah ishan ra be falak bastand, va ishan ba alfaze na mohtaram bar kezbe khod sehheh migozasht. sanade an be khatte khode ishan dar ketabkhaneye majlis mojood ast 3.chera hazrate baha peyambar ast? che mo'jezeyi? darad? girim farde moslehi boodeh?dalil nemishavad? mosleh besiyar dashte'im 4.so;ale kheyli mohem:ensan dar 100 sale akhir besiyar taraghi kardeh, donya avaz shodeh, masayele jadid aamadeh. chera khod peyambare jadidi nemiferstad. ba tavajjoh be inke nazaretoon ra dar rabeteh be khatamiyat mantteghi midan. kheyli mamnonمهرداد عزیزاز اینکه سؤالات خود را با ما مطرح فرمودید خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم به رفع ابهامات شما کمک نمائیمبه اعتقاد ما حضرت باب هم پیامبر الهی بودند و هم بشارت دهنده ظهور حضرت بهاءاللهمطالبی که در مورد توبه نامه ایشان فرمودید از جعلیاتی است که سالها بعد از شهادت ایشان به بازار آمد و هیچگونه نشانی از سندیت ندارد . اگر از لحاظ متن آنرا بررسی نمائید نه نام و نشانی از ایشان در آن موجود است و نه ذکری از نوع چیزی که از ان توبه مینمایند و صرفا بیان اینکه من در درگاه الهی استغفار مینمایم دلیل بر توبه نمودن از چیزی نیست بعلاوه اینکه این برگه نه دارای تاریخ است و نه مهر و نه امضاء و نه خط آن با خط حضرت باب مطابقت دارد. و اگر از لحاظ منطقی آنرا بسنجید خواهید دید که اگر چنین امری با اطلاع ناصرالدین شاه اتفاق افتاده بود چرا از چنین سند مهمی برای مجاب و ساکت کردن بابیان که در دوران حکومت او در نقاط مختلف ایران درگیر جنگ با نیروهای دولتی بودند استفاده نشد و چرا پس از گذشت بیش از نیم قرن ناگهان سر از مجلس شورا بدر آورد و از این گذشته اگر باب در مجلس ولیعهد توبه کرد چرا او را دوباره در قلعه چهریق زندانی کردند و چگونه با وجود توبه در زندان به دعوت خود ادامه داد. از این گذشته در اسنادی که بدست دشمنان امر از جمله ناسخ التواریخ از شرح شهادت حضرت باب گفته اند که ایشان را برای گرفتن فتوای قتل بردر خانه علما بردند و یکی از ایشان پرسید آیا هنوز برآن دعوی صاحب الامری هستی ؟ اگر توبه کنی چون من توبه مرتد فطری را جائز میدانم تو را نجات خواهم داد و ایشان فرمودند: " حاشا و کلا حرف همان است که گفتم" پس او حکمی را که از قبل نوشته بود بدست فراشان داد. از این قبیل جعلیات متأسفانه در تاریخ ما بسیار دیده میشود که محققین منصف غیر بهائی هم بی اساس بودن آنرا اعلام نموده اند فی المثل چند دهه پیش یکی از ملایان وقیح مطلبی تحت عنوان یادداشتهای کینیاز دالگورکی نوشت و انجمن حجتیه آنرا در سطحی وسیع منتشر ساخت . در اِین نوشته به ظاهر سفیر وقت روس اقرار مینمود که من باب را وادار به ادعای پیامبری کردم واین آشوب را در ایران براه انداختم و بسیار سخنان ناشایسته دیگر تنها برای مردم بیسواد قابل باوربود. بنابر این به هر مطلب به صرف اینکه نام سند بر آن می نهند اعتماد ننمائیداما در خصوص دلیل پیامبر بودن حضرت بهاءالله ، کمی با خود بیاندیشید که به چه دلیل به پیامبر اسلام اعتقاد دارید و آیا اگر در یک خانواده مسلمان بدنیا نمی آمدید ممکن بود به حقانیت ایشان پی برید ؟ ایا شما از ایشان معجزه دیده اید ؟ آیا نقل افسانه هائی در خصوص معجزه برای شما حجت کافی برای پیامبر بودن بدست میدهد ؟ از این گذشته در این عالم بسیار کسان بوده اند که توانائیهای عجیب و غریب داشته و دارند آیا اگر هر کسی بگوید من پیامبرم چون فلان کار عجیب را میکنم قابل پیروی است؟ آیا اگر کسی بگوید من پزشکم چون میتوانم روی آب راه بروم دلیل و مدعایش مطابقت دارند؟ از این گذشته بدانید که پیامبر اسلام هیچگاه ادعای معجزه ای غیر از هدایت الهی از طریق قرآن ننموده اند و در جواب معجزه خواهان گفته اند: من بشری مثل شما هستم و به برخی که با اصرار معجزه پیامبران قبل را میخواستند گفتند که " بقول شما پیامبرانی با آنچه گفتید آمدند پس چرا آنان را کشتید" و در هیچ جا نفرمودند به من ایمان آورید چون فلان معجزه را برایتان آوردم . اصولا معجزه اگر هم رخ دهد تنها برای کسانی حجت است که از نزدیک شاهد آن بوده اند و برای بقیه با افسانه های سایر ملل تفاوتی ندارد . اما حضرت مسیح ملاکی به ما داده اند که در هر زمان قابل بکار گیری است ایشان فرموده اند شما همانگونه که هر درختی را از میوه هایش میشناسید پیامبران راستین را نیز از تعالیمشان خواهید شناخت.با این وجود از حضرت باب و حضرت بهاءالله امور خارق العاده زیادی ظاهر گشته ولی ایشان اجازه گردآوری و نقل آن را نفرموده اند زیرا نشر این قبیل امور را موجب آلوده شدن دین به خرافات میدانستند. ویکبار هم بعنوان اتمام حجت به نماینده علما فرمودند دین الهی بازیچه شما نیست که هر آن درخواست کار عجیب و غریبی بنمائید ، بروید و بر سر یک معجزه توافق کنید وبنویسید اگر ظاهر شد دست از مخالفت بردارید ولی علماء از ترس اینکه مبادا سحری در کار باشد و ما مجبور به اطاعت شویم حاضر به تعهد نشدند ولی آن نماینده این ضعف ایشان را در همه جا نقل نمود و بر عظمت حضرت بهاءالله شهادت داددلیل حقانیت ایشان تعالیمشان و تقلیبی است که در قلوب مومنین ایجاد نموده اند و هزاران نفر حاضر به گذشتن از جان مال خویش در راه امرشان گشته اند به همان میزانی که قرآن مقررنموده " فتمنوا الموت ان کنتم صادقین " و نیز تحقق بشاراتی که انبیای گذشته به ظهورشان داده اند و اینکه هیچ عامل و انگیزه مادی دیگری نمیتواند کسی را وادار کند که از ناز و نعمت و شهرت و مقام ثروت بگذرد و خود را به حبس و رنج و تبعید و تکفیر اندازد. آیا مصلحین بدون تأیید الهی میتوانند تقلیب روحانی بوجود آورند و برای خود هیچ نخواهند وآنچه دارند نیز رها کنندو اما سؤال مهم شما ، بشریت در زمان ظهور حضرت بهاءالله مرحله انتقال از دوران طفولیت به دوران بلوغ را تجربه مینمود بنا براین تعالیم الهی به زبان بالغین به انسان عرضه گردید و به صرف رشد تکنولوژی لزومی ندارد که کلیات بینشهائی که از سوی خداوند تعلیم داده شده در فواصل زمانی کوتاه ارتقاء یابد زیرا هنوز به مرحله متفاوتی از ادراک وارد نشده ، اما لزوم وضع بعضی قوانین که متکی به الهامات الهی و مبتنی بر نیازها و مسائل روز باشد محسوس است بنا بر این بیت العدل اعظم که مجمعی جهانی، منتخب از بین همه مونین است چنین وظیفه ای را به عهده دارد و حضرت بهاءالله آنرا ملهم به الهامات الهی دانسته اند.به باور ما این نهاد آن نیازی را مد نظر شما برآورده مینمایدامیدوارم که کمکی به حل مسائل ذهنی شما نموده باشمموید باشید
many thanks 4 your very kind letter,tobehnameye hazarate bab be emzaye vali'ahd naserodiin va khatab be shah, mohamammad shah mibishad. ps jaye enkar nabayad dasshteteh bashad. bavar konid man na ghasde enkar na ghasde esbat daram !!!!!!!!!!!!!!!!!! faghat mikham ageh beshavad rowshan beshavam. faghat esbate haghayet.so;oaalate digar ham daram. !!!!!!!!!!!!!!baraaye ba'ddar zemn man ma;bade lotous dar delhi ri didiam, va'ghe'an zibast/mehrdad
مهرداد عزیزاگر کسی متن توبه نامه ای را بنویسد باید خود آنرا امضا کند نه آنان که آرزومند شنیدن توبه او هستند. بنابر این ناصرالدین شانزده ساله که هیچ، اگر همه آخوندهای قد ونیم قد حاضر در مجلس امضاء میکردند و قسم هم میخوردند که باب توبه کرده سندیتی به این ورقه نمیداد . گذشته از این با تعارض عقلی این توبه با عملکرد بعدی دشمنان چگونه کنار میایید ؟جهت اطلاع شما عرض میگردد که ناصرالدین بسیار مورد کم توجهی و بی مهری محمد شاه بود و او به خیال خود با این ادعا ( اگر فرض بر اصالت امضاء ناصرالدین باشد) خواسته توجه شاه را به توانائی خود در مغلوب کردن باب جلب نماید و در این کاراز غلو و دروغ نیز بهره برده است و شاهد بربی اعتباری آن اینست که او در دوره سلطنت خود از چنین سندی در منکوب نمودن بابیان هیچ استفاده ای ننمود . نکته دیگر اینکه در مکتوبات حضرت باب همواره امضاء و مهر ایشان با نقش "یا علی یامحمد" به چشم میخورد و جای این مهر در این برگه خالیست و با هیچ نقل قول دیگری هم نمیتوان جای خالی آنرا پر کرد مؤید باشید
Comments
فاطمه said:
سردبیر said:
فاطمه said:
سردبیر said:
yek bahaie ashegh said:
مهبد said:
بهمن عنایتی said:
حسین said:
سردبیر said:
سبحان said:
سید محمد said:
حسین said:
حسین said:
Thomas replied:
Anonymous replied:
Anonymous said:
سردبیر replied:
Anonymous said:
khashayar said:
Reza said:
Anonymous said:
Anonymous replied:
زال said:
سردبیر replied:
زال replied:
سردبیر replied:
زال replied:
سردبیر replied:
سینا replied:
سردبیر replied:
Anonymous replied:
سردبیر replied:
Add new comment