پیامبر زن
طاهره قره العین پرچم دار آزادی زنان
در آن زمان که زنان حق طلاق نداشتند
دیه آنان نصف مردان بود
و بایست برای قصاص قاتل شان پول هنگفتی به خانواده قاتل داد.
شهادت و گواهیشان نصف مردان بود
حق قضاوت، ریاست، فقاهت و کار بیرون از منزل نداشتند .
در ازدواج به راحتی به اذن پدر قبل از بلوغ به شوهر سالمندی داده میشدند چون پیامبر فرموده بود دختر باید قبل از حیض دیدن شوهر کند..
حق اعتراضی بر بسط فراش همسرشان از زنان دائم تا کنیز و صیغه و متعه نداشتند .
خانه ها درب کوب مجزای زنانه و مردانه داشت
عطر زدن زن معادل زانی بودن او بود و بهترین زنان امت به قول معصومشان آنانی بودند که نه مردی آنان را ببیند و نه آنها مردی را ببیند.
روبند و چادر بلا استثنا بر همگان واجب بود .
آرایش زن مساوی فحشایش گناه داشت .
در صحبت کردن با نامحرم می بایست زیر زبانشان ریگ بگزارند تا مردی تحریک نشود
علم آموزی بر آنها حرام بود جز علوم دینی.
کتک خوردن حکم قرآنی بر آنها هنگام نشوز بود
عامل همه قتلها و فسادهای تاریخ بشر ،
از رانده شدن آدم از بهشت تا قتل پیامبر و حسن و حسین و دیگر بزرگان دین شناخته میشدند .
جنسشان در احادیث از اجنه و دنده کج و درصد بهشتی شدنشان یک دهم مردان بود و بزرگترین عامل جهنمی شدن بشر بودند.
با آنها چون گفتگو و مشورت میشد خلاف نظرشان باید عمل میشد.
رقص و آواز و شنا و آرایش و ورزش در ملا عام فقط پس از مرگشان در بهشت جایز بود و .....
و برای تمام أین احکام دهها روایت و حدیث دینی هر روز بر بالای منابر نقل میشد ،
طاهره قره العین تنها زنی مجتهده بود که در آن دوران تاریک قرن نوزدهم صد و هشتاد سال پیش به پایان شریعت اسلام و آغاز شریعتی جدید حکم کرد و با قیامی شجاعانه به جنگ بنیادی و ریشه ای
نه اصلاحی با این عقاید رفت .
چون مجتهد بود میدانست با اجتهاد حتی اگر احکام را بتوان تغییر داد ،
نگرش و مقام و شان زن را نمیتوان تغییر داد.
همان مشکلی که دنیای مسیحیت در مدرن ترین کشورها داراست ، احکام و قوانین زن یاور ولی ریشه های عقیدتی زن ستیز ، که تا دنیای مسیحیت بهائی نشود نخواهد توانست افراد مومن واقعی و زن ستیز نداشته باشد.
اساسا تا در باورهای عقیدتی مردان ریشه های عقیده به مظهر شیطان بودن زن باشد تحریک و تمایل به تجاوز و تعدی هم خواهد بود .
قره العین نه تنها منادی بخش عصر تازه ای برای زنان بود بلکه دشمنان خویش مراجع و علمای دینی را مجبور کرد با شیوه های گوناگون به تضعیف و تحریف احادیث ضد زن و اجتهاد نو در احکام النسا مشغول گردند.
شما به شدت تفاوت احکام علمای اسلام قبل از ظهور و بعد از ظهور طاهره توجه نمائید.
طاهره نه مثل مجتهدان امروز چوب حراج و جعل میتوانست به تمام احادیث و روایاتی بزند که قرنها توسط اکثریت موثقین فریقین تائید شده بود ،
چون میدانست نسبت جعلی دادن به کلام رسول الله چون تکذیب کل آیات الهی و رسالتش اثمی کبیر و عامل جزای ابدیست
و هم حکمت خوانده بود و میدانست خداوند آنقدر عادل و مهربان و هادی هست که قبل از آنکه حکمی باعث ظلمی یا ستمی گردد با احکام جدید و فرستاده جدید اصلاحش میسازد و
رمز ایمانش بدون رویت ، همین ضرورت تغییر احکام الهی پس از ناکارائیش بود .
قره العین از سیاهی آسمان احکام دین نسبت به زنان به ضرورت ریزش باران وحی بر بشر پی برده بود و میدانست زمان آغاز تحول فرهنگ بشری و حتی دگرگونی خصلتهای بشری فرا رسیده است.
طاهره که حافظ قرآن بود و تقریبا دو برابر زمانی که در آن زمان ،
حکم اجتهاد ، مردان باهوش می گرفتند ، فقه و حکمت خوانده بود ،
به خوبی فهمید از میان اینهمه احکام و عقاید زن ستیز ، در دین تاریخ گذشته ، نمیتوان آنچه رضای حق و خدای عادل هست را بیرون آورد .
این بود که در رویا خواب منجی را دید همان که بعدا مقامی به او بخشید که کمتر از دریافت وحی باطنی نبود.
اگر چه بزرگترین تازه مومنان هم عصرش عقلشان به درک عظمتش نرسید و معاصران هم در تجلیلش قاصر ، ولی تاریخ حقانیت و عظمت او را نشان داد.
همین از مقامش بس که اگر حضرت باب در اعلام رسالت قصور میکرد شاهد اولین رسالت زن با ادعای او بودیم .
اگر علمی و دقیق و جنسیت گرایانه بخواهیم ظهور آئین بابی را بنگریم ظهوری مزدوج را خواهیم دید که اولین رهبری زنانه را داشته است.
بابیان و بهائیان هزینه های بسیار سنگینی برای سنت شکنی های طاهره دادند ولی اگر طاهره نبود تفکیک آئین جدید از اسلام و دیگر ادیان برای حقیقت جویان عالم سخت باقی می ماند .
و طاهره نمادی از تغییر و تحولی اساسی و بنیادین در دین و آموزه های الهی بود.
اساسا علت اینهمه قتل و کشتار و آزار وحشتناک بابیان بر بخش رسالت طاهره بود ، شیعیان ، خیلی به ادعاهای دیگر حضرت باب حساسیتی نداشتند و تاریخ تشیع چنین ادعاها و نظرات و اعتقادات گوناگون را دیده بود .
ولی رسالت قره العین یعنی آزادی زنان ، نه تنها دین بلکه حیطه ناموس آنها را ضربه پذیر می ساخت .
گفتن اینکه زن ناموس هیچکس نیست موجودی مستقل و ذی حقوق هست بسیار غریب و غیر قابل قبول بود.
ظهور اعلی ظهوری جهانی بود که
حتی مدرنیست در تمام عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن بدون حضور آزاد زنان شکل نمیگرفت .
جهان کسی را نیاز داشت که این حضور را مشروعیت دینی بخشد چون هر مشروعیتی اگر دینی نباشد چون جنبش کشف حجاب رضا شاه و آتاتورک محدود و موقتی می ماند.
چون پذیرش ظلم به هیچ بهانه ای درست نیست حتی به نام خدا و دین ،
هنوز هم زنان ایران پس از قریب دو قرن محتاج الهام از اویند چرا که او بود که نه تنها شوهر و فرزندان و خانواده و فامیلش را در راه حق از دست داد بلکه از آبروی خویش در مقام یک مجتهد و رهبر شیخی ها گذشت و طعنه ها و تهمتها شنید.
ترکیب انقلاب زنان با دشمنی با مظاهر دینی از همین علت هست.
طاهره را خفه کردند ولی ندای آزادی خواهی و برابری طلبی او از درون دین سراسر گیتی را در نوردید و هنوز طاهره ها فریاد می زنند « زن آزاده منم» .
تا زمانیکه بنیادهای تفکرات مذهبی و عقیدتی مردمان نسبت به زنان متحول نگردد
نه تجاوز و ستم به زنان پایان می یابد نه قیام و آزادیخواهی آنان.
طاهره سمبل اعتراض و شورش بر تمام نمادهای این ظلم تاریخی بود .
او به خوبی میدانست بدون آزادی زنان توسط دین جدید هیچ حریتی پایدار نخواهد ماند
و بعدها تجربه ایران ترکیه مالزی پاکستان و .. آنرا نشان داد.
طاهره یک بابی مومن بود و درستی ادای رسالت و اعمالش را در دستورات دینیش باید سنجید
و میدانست در جماعتی که به تصویر زن محجبه هم رحم نمیکنند خبر نقاب انداختنش چه زلزله ای ایجاد می کند که پس لرزه های آن قرنها عامل بیداری خواهد گشت .
در تاریخ بسیاری برای آزادی زنان تلاش کردند ولی هیچ یک در مقام یک رهبر دینی و مجتهده مومن و ملهم تائید شده از پیامبری نبودند که بتوانند طعم آزادی و معنویت را توامان به زنان عالم ببخشند.
چرا که زنان موجوداتی معنوی ترند و نیازشان به معنویت همسنگ آزادیست و داشتن توامانش آرامبخش آنها خواهد بود.
و تنها دیانت جدید هست که میتواند این دو را باهم به آنها ببخشد.
احادیث از کتاب نهج الفصاحه حضرت محمد ص
حدیث ۱۷۷ صفحه ۱۸۸
“اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگذرد که بوی او را در یابند زنا کار است”.
حدیث ۲۷۹ صفحه ۲۰۹
“از زنان بد بخدا پناه ببرید و از نیکانشان بپر هیزید”.
حدیث۳۳۱ صفحه ۲۱۹
”دربهشت نگریستم ودیدم که بیشتر مردم آن فقیرانند و در جهنم نگریستم و دیدم که بیشتر مردم آن زنانند”.
حدیث ۷۱۰ صفحه ۲۹۸
“خداوند رنج هوو داری را نصیب زنان و جنگ را قسمت مردان قرار داد هر زنی ازروی ایمان و درانتظار پاداش خدا بررنج هوو داری صبرکند ثواب شهید دارد”.
۹۷۰ صفحه ۳۵۰
“محکم ترین سلاح شیطان زنانند”
حدیث ۱۰۱۹ صفحه ۳۵۹
“هرزنی عطر بزند و بیرون رود و بر گروهی بگذرد که بوی او را در یابند زناکار است و هر دیده زناکار است”.
در وایت دیگر (مجلسی، ص 167)
به مشورت با زنان و مخالف نظر آنان عمل کردن، توصیه شده است
لَاتُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّی لَایطْمَعْنَ فِی الْمُنْکر (صبحی صالح، 1414، ص 106).
در کار خوب و معروف اطاعتشان نکنید تا در منکر طمع اطاعت نکنند.
إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ بپرهیزید از مشورت با زنان.
Comments
خوننده مقاله شما said:
سعی کریم با خواندن این مقاله سکوت کنم ولی نتوانستم خود را کنترل کنم.
باعث تعجب است که دیانت بهائی از استمرار مکرر در قرآن راجع به قاتلو فی سبیل الله و جهاد و زن ستیزی و عدم مساوات زن ومرد و کشتار ایرانیان 1400 سال قبل و ...... از اعمال مسلمین چشم پوشی و از اسلام دفاع کرده و در کتب بهائی محمد را سلطان رسول نامیده و اینک دست به نوشتن چنید مقاله ای شده
البته این هم حکمتی و سیاستی در دیانت بهائی بوده که من آنرا درک میکنم
کتایون تقی زاده replied:
دوست عزیز
آنچه که من از آثار بهائی برداشت می کنم این است که حقانیت نه تنها دیانت اسلام بلکه سایر ادیان نیز برای زمان خودشان تأیید شده و با ظهور دیانت جدید احکام دین قبل نسخ شده اند. اصولا دیانت بهائی تاریخ ادیان را ایستا نمی داند و معتقد است با پیشرفت بشر احکام قبل دیگر جوابگوی نیازهای بشر نیست وباید احکامی متناسب با فکر و اندیشه و پیشرفت روحانی و عقلانی او بیاید تا بتواند او را در راه پیشرفت روحانی و عقلانی یاری کند. بنابر این دیانت بهائی حقانیت همه ادیان سابق را برای زمان خودش تأیید می کند و برای این زمان تعالیم دیانت بهائی را که برآورنده نیازهای این زمان بشر است توصیه می کند.
Add new comment