هوالله
ای دوست عبدالبهاء قدری در بلایای اولیاء سلف نظر نما حضرت سیّدالشّهداء روحی
لشهادَتِهِ الفدا در دشت کربلا در دست اعداء محصور گشته حتّی آب گوارا را مضایقه
داشتند. حنجر مبارک به خنجر ظلم بریده شد و جسدهای مطهّر به خاک و خون آلوده گشت.
سرهای بلند زینت رماح شد و نفوس مقدّسی به تیغ جفا ریز ریز گردید اموال به تاراج
رفت و ارواح به معراج شتافت. مخدّرات بی تقصیر اسیر عشائر و اقوام شد و اطفال معصوم
پایمال سُمّ ستوران گشت. ولی عاقبت این موهبت بود که آن حضرت به آن موفّق گردید و
این نحوست ابدی بود که یزید در آن مستغرق گردید. پس معلوم شد که بلا در سبیل الهی
عین عطا است و عذاب عذب فُرات و عَلَیکَ التَّحیَّهُ وَ الثّناء.
ع ع
(منتخباتی از الواح و آثار مبارکه ص 65-64)
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/05{/mp3}
حضرت بهاءالله مي فرمايند :
مشاهده نمائید در نفوسیکه در هر سنه بر مظلومیت سیّدالشهداء روح ماسواه فداه و
اصحاب او نوحه و ندبه می نمایند و بر ظالمان لعنت می کنند و خود به ظلمی ظاهر شده
اند که ظلم ظالمان قبل نزدش معدوم صرف بوده. فی الحقیقه بر خود لعنت می کنند و شاعر
نیستند. و مطالع ظلم الیوم علماء عصرند که از حقّ اعراض نموده اند و به ظنون و
اوهام خود تمسک جسته اند. قسم به آفتاب افق توحید که در اعصار قبل هم سبب ظلم امثال
این نفوس شده اند، چه که به فتوای آن انفس غافله، مطالع عزّ احدیه شربت شهادت را
نوشیده اند. نفوسی که با سیدالشهداء محاربه نموده اند بعضی از نفوس بودند که در هر
سنه سه ماه صائم بودند و شب و روز تلاوت قرآن می نمودند ...
(آیات الهی جلد ١ ص ١٦٤)
حضرت عبدالبهاء می فرمایند:
ای مهتدی به نور هُدی اولیای الهی هر یک در این جهان فانی جام بلائی نوشیدند و سمّ
جفائی چشیدند ... ایّامی که به آسایش و راحت گذَرَد نتیجه و ثمری ندارد. بالعکس
اوقاتی که به مصائب و بلایا در سبیل الهی منتهی شود در جمیع عوالم الهی حتّی نقطه
تراب، نتائجش ظاهر و آشکار است. مثلاً ملاحظه نمائید که حضرت سیّدالشّهداء روحی
لَهُ الفدا سالها در این جهان بودند ولی از صبح تا ظهرِ محن و بلایا و شهادت در
ارضِ طف نتیجه داشت. هیچ شنیدی ذکر ایّام سائرۀ سیّدالشّهدا را کسی بنماید. بلکه
ذکر آن طلعت نورانی محصور در ایّام بلایا و رزایاء کربلاست. فَاعتَبروا یا اولی
الابصار.
(منتخباتی از مکاتیب جلد 2 ص 225)
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/07{/mp3}
و نيز مي فرمايند :
«... ملاحظه نمائید که بعد از شهادت حضرت سیّدالشّهداء روحی لَهُ الفداء در ایّام
اُمَویین آثاری که در قتلگاه بود به کلّی محو کردند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت
کردند تا قتلگاه به کلّی مفقود شد. هفتاد سال بر این منوال قتلگاه معدومُ الاثر بود
و اُمَویین نگهبان گذاشتند که مبادا کسی از یک فرسخی بتواند زیارتی نماید. در این
هفتاد سال ابداً تقرُّب به قتلگاه ممکن نبود. اگر نفس متنّبهی مومن بود از ده فرسخ
توجّه به قتلگاه می کرد و زیارت می نمود. این نیز در نهایت احتیاط و همچنین قبر
منوّر حضرت امیر علیه السّلام؛ به همین منوال محو و نابود نمودند. بعد از آنکه بنی
عباس خلاف امویه را محو نمودند و بر سریر سلطنت نشستند اجازت زیارت دادند و در
قتلگاه؛ محبّان حضرت آثاری بنا کردند که دلالت بر موقعیت آن محل می نمود. بعد از
مدّتی مدیده در زمان متوکّل عبّاسی نیز حکم مبرم صادر که دوباره آن مقامات مقدّسه
را ویران کنند. باز به کلی محو و نابود نمودند و آن صحرا را شخم زدند و زراعت کردند
حتّی از ده فرسخی نمی گذاشتند کسی نزدیک برود. تا آن که حکومت و صدارت و وزارت به
دست آل بویه افتاد و آل بویه از محبّآن حضرت سیّدالشّهداء روحی لَهُ الفداء بودند و
چنان نفوذ و قدرتی حاصل کردند که از برای خلافت عبّاسی نفوذی نگذاشتند. امور جمیعاً
در دست آل بویه بود و خلیفه در قصر خلافت به خود مشغول. در زمان آل بویه دوباره
تعمیر قتلگاه کردند و همچنین مرقد منوّر حضرت امیر را دفعه ی ثالث باز انشاء
نمودند...»
(مائده آسمانی جلد 9 ص 278- 277)
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/08{/mp3}
و نيز مي فرمايند :
« یار مهربان من ... اگر به دیدۀ حقیقت نظر نمائی بلا عطا بخشد و راحت و رخا، سستی
و عَنا حاصل کند. زحمت در این سبیل رحمت است و مشقّت عین راحت. هر چند جام، جام
بلاست ولی صهباءِ مُوهبت کبری. ملاحظه فرما شاعر عرب گفته است: فی السّابقین
الاوّلین منَ القرون لَنا بصائر. یعنی پیشینیان ما را بینش اند. نفوسی ایّام خویش
را به کام دل و راحت جان گذراندند چه ربح و سودی یافتند؟ و نفوسی تمام حیات در سبیل
ربُّ الآیات تحمّلِ انواع مشقّات فرمودند، چه زیانی دیدند؟ یزید پلید را مُلک وسیع
و حشمت بی پایان و راحت جان چه مزیّتی بخشید و چه منفعتی دست داد؟ شاه شهیدان و
سرور مظلومان حضرت سیّدالشّهداء را از بی سر و سامانی و زحمت و پریشانی و اسیری
خانمانی و تجرّع کأس شهادت در سبیل ربّانی چه ضرر و زیانی وارد؟ فَاعتَبِروا یا
اُولِی الابصار.»
(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد 2 ص 203)
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/09{/mp3}
هوالله
ای گمگشته بادیه پیمان، احبای الهی باید به عون و عنایت غیر متناهی به حالت و
انجذاب و انقطاعی مبعوث شوند که شمع روشن انجمن عالم انسانی گردند. مظاهر اخلاق
رحمانی باشند و مطالع انوار وجدانی، در صدق و صفا آیات کبری گردند و در مهر و وفا
آیات عظمی. سبب راحت و آسایش جهان آفرینش باشند و علّت عمران و آبادی کشور و اقلیم
گردند در اطاعت و خدمت حکومت مشار بالبنان باشند و در صداقت و حسن نیّت مشهور و
معروف نزد سروران و با بندگان خدا از هر ملّت و امّتی دوست و مهربان و در صنایع و
بدایع استاد ماهران گردند و در زراعت و تجارت فائق بر همگنان. مختصر آنکه باید حضرت
احدیّت و سروران حکومت و اهالی مملکت کل از احبای الهی راضی باشند نه شاکی، ممنون
باشند نه دلخون، چه اس اساس امر الهی اخلاق رحمانی است و بنیاد بنیان یزدانی، شیم و
روش روحانی. دوستان چون به این موهبت عظمی موفق گردند شاخ هستی بارور گردد و ایوان
کیهان جهان انوار شود والا ظلمت اندر ظلمت است و نکبت اندر نکبت و غفلت اندر غفلت.
اگر از عوام هزله خزله حرکت اعتساف مشاهده نمایی بر آن ها مگیر و خجلت آن ها را
مپسند. چه که نمی دانند و مطلع نیستند که در هر عصری از ستمکاران چه جوری بر یاران
الهی وارد و از نادانان چه سان جفا بر اولیای ربانی وارد لهذا ستم روا دارند و جور
و جفا مجری دارند.
جغدها بر باز استم می کنند
پر و بالش بی گناهی می کنند
که چرا تو یاد آری زان دیار
و یا ز قصر و ساعد آن شهریار
جرم او این است که باز است و بس
غیر خوبی جرم یوسف چیست پس
دشمن طاووس آید پر او
ای بسا کشته شهر را فر او.
مظلومیت موهبت الهیه است و صفت مظاهر احدیت. حضرت نور حدقه مصطفی و نور حدیقه مرتضی
جناب سیدالشهداء و یحیی بن زکریا و اکثر انبیا و اولیا روحی لهم الفدا در کمال
مظلومیت جام شهادت نوشیدند و زهر هلاکت چشیدند و به مقصود خویش رسیدند حال ملاحظه
فرما چه زیانی دیدند؟ جمیع از این عالم به جهان دیگر رحلت نمودند نه صدمات خاصان حق
باقی و نه راحت ستمگر نا حق، نه سرشک چشم مظلومان برقرار و نه خوشی قلب جاهلان، نه
آن شهد و شراب و شکر و کباب و شاهد و شمع جهان تاب باقی و نه آن شاه مظلومان و آه
ستمدیدگان و حسرت آوارگان و عسرت یتیمان باقی. جمیع منتهی شد ولی ملاحظه نما که چون
نام سیدالشهدا روحی له الفدا بر زبان آید دل زنده گردد و جان به بشارت آید، روح را
وجد و وله حاصل گردد و روزی صد هزار گرسنه از میمنت نام مبارکش سیر گردد و صد هزار
تنشه سیراب شود. این آثار بزرگواری او در جهان ترابی است. دیگر ملاحظه فرما در
عوالم الهی و ملاء اعلی چه خبر است. ع ع
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/11{/mp3}
حضرت عبدالبهاء می فرمایند:
ای شمع حب، اگر در زجاجه ملکوت ابهی شعله افروزی خواهی در این ناسوت ادنی جان فشانی
کن و اگر در بحر اعظم غوطه خوری جویی در بیداء عشق سرگردان شو و اگر مقام خلّت طلبی
در آتش نمرودی برداً و سلام جو و اگر شعله طور و لمعه نور جویی در بریه سینا به جان
بشتاب و اگر مقام حصوری جویی چون یحیی سر و جان فدا نما و اگر نفحات سیدالشهداء
استشمام خواهی در دشت کر و بلا خون خویش سبیل کن. هذا شأن العشاق و هذا وصف
المشتاق.
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/06{/mp3}
و نيز مي فرمايند :
از شماتت بی خردان فتور نیارید. ملامت عین سعادت است و حقیقت موهبت و چون به تهوّر
سخن رانند سکوت مظلومانه نمائید و اگر به اعتدال فی الجمله ملامت کنند و یا حکایت
نمایند، بفرمایید تشخیص صحرای کربلاست و تعزیه سیدالشهداء و این فخر و مباهات اهل
الله. لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون. یا
لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.
گر در آتش رفت باید چون خلیل
ور چو یحیی می کنی خونم سبيل
ور چو یوسف چاه و زندانم کنی
ور زفقرم عیسی مریم کنی
سر نگردانم، نگردم از تو من
بهر فرمان تو دارم جان و تن
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/10{/mp3}
گر بود پیکی رود سوی عراق
شرح گوید درد هجران و فراق
کز فراقت جان مشتاقان بسوخت
تیر هجرت سینه شاهان بدوخت
در میان ما و تو ای شهر جان
صد هزاران قاف باشد در میان
نیست پیکی جز که آه پر شرر
یا رود باد صبا گوید خبر
دست از نخلش بسی کوتاه ماند
جان ز هجرش بحر ها از چشم راند
ای صبا از پیش جانان یکزمان
خوش بران تا کوی آن زورائیان
پس بکویش کی مدینه کردگار
چون بماندی چونکه رفت از برت یار
یار تو در حبس و زندان مبتلا
چون حسین اندر زمین کربلا
یک حسین و صد هزارانش یزید
یک جبیب و این همه دیو عنید
چون کلیم اندر میان قبطیان
یا چه روح الله میان سبطیان
همچو یوسف اندر افتاده بچاه
آن چهی که نبودش پایان و راه
بلبلت شد مبتلا اندر قفس
بسته شد هم زین قفس راه نفس
آثار قلم اعلي جلد دوم صفحه 320
{mp3}images/stories/audio/10Moharam/04-masnavie%20mobarak{/mp3}
Comments
مهین said:
mehree said:
Add new comment