مقدمه
برای درک بیشتر از بشارات کتب آسمانی مقدمتا توجه به سه مطلب را ضروری می دانیم.
اول اینکه با وجودی که پیامبران خدا به وحی الهی به همه جزئیات و علائم و آثار و نشانه های پیامبر بعد واقف و مطلعند و می توانند همه آنها را جامع، کامل و دقیق تعیین کنند اما هرگز سنت آنها بر این نبوده که این چنین عمل کنند و در هیچ زمان و هیچ وقت اتفاق نیفتاده که این نشانه ها را به صورتی بیان کنند که جای هیچگونه شک و شبهه و ابهامی برای احدی نماند و زمینه ای برای بحث و گفتگو باقی نباشد .در هیچ دوره ای تاریخ به یاد ندارد که چنین پدیده ای به ظهور رسیده باشد و به صورت ظاهر ظاهر بشارات بر پیامبر تطبیق کرده،همه مردم را متفقا قانع نموده باشد.

 دلیل آن را هم میتوان بر اساس اشاراتی که در همان کتب آسمانی وارد گشته اینگونه بیان نمود که تطبیق بشارات و علائم و نشانه های از پیش تعیین شده بر مدعی ظهور و کشف حقیقت خود توانایی و شایستگی خاصی را می طلبد که عمدتا مبتنی بر انصاف،سعه صدر و معرفت تام از دین و شناخت هدف و انگیزه پیامبران است که این مورد خود امتحانی سخت برای منتظران ظهور است تا افراد صالح و شایسته از دین داران اسمی و ظاهری و تقلیدی ممتاز و معلوم گردد تا در آستانه شروع تحول جدید و تجدید دین که نیاز به وجود افراد صالح و فداکار است این افراد به عنوان الگویی برای سایر مردمان جلوه کنند.

بنابراین می توان گفت تشخیص تطبیق بشارات کتب آسمانی برموعود کاملا میسر است اما برای افراد واجد الشرایط یعنی با شرط انصاف و روحیه تحقیق و اهتمام به کشف حقیقت و شایستگی تشخیص حق از باطل ،که در این صورت این بشارات باعث هدایت طالبان به حق و حقیقت و مقصود خواهد گردید.

مطلب دوم اینکه ارزش روایات و احادیث حتی نقل اقوال در موضوع بشارات با موضوعاتی مانند فقه و احکام و مسائل تاریخی فرق دارد.در مورد موضوعات نوع دوم باید تنها و تنها به منابع موثق و قابل قبول پرداخت و اعتمادی به احادیث و روایات ضعیف و اقوال افراد نیست اما در مورد بشارات علاوه بر اقوال صحیح و موثق در بعضی موارد هم احادیث و روایات هرچند ضعیف باشد و همچنین اقوال بزرگان به عنوان مستندی قابل اعتنا و قابل قبول تلقی می شود .

دلیل این تفکیک این است که در مباحث تاریخی و فقهی آنچه مورد توجه و مد نظر است موضوع روایت و حدیث است لذا باید معتبر باشد اما در بشارات نظر منحصرا در موضوع نیست بلکه بعضی اوقات کلیت بشارات مد نظر می باشد در این صورت اخبار و روایات هرچند هم ضعیف باشد در اثبات دعوی می تواند مفید باشد.مثلا اگر راوایاتی ضعیف واقعه ای را در زمان ظهور در شهری مانند خراسان بشارت دهد و روایات دیگر موضوع دیگری را در اصفهان و احادیث دیگر در آذربایجان و به همین طریق در رابطه با اکثر شهرهای ایران روایات بسیار نقل شده باشد و همگی مشترکا موضوعی از ظهور قائم را در آنها منظور نموده باشند ، حال اگر نخواسته باشیم این موضوعات و وقایع خاص این شهرها را استناد کنیم و موضوعات حدیث را ثابت نماییم و فقط نظر بر این باشد که اثبات نماییم به طورکلی ظهر از ایران است، این روایات قابل استناد و مثمر ثمر است زیرا بر اساس علم آمار و احتمالات عقلا صحیح نمی باشد که روایات زیادی تصادفا باهم موافق آیند بنابراین کثرت این اخبار که همه وجه مشترک دارند به آنها حالت تواتر می دهد و کلیت موضوع به خاطر کثرت این روایات اثبات می شود.

مطلب سوم اینکه بشارات کتب آسمانی در مورد ظهور در آخرالزمان در سه سطح آمده:
الف) ساده بدون احتیاج به استدلال
ب) مبتنی بر استدلال و احتجاج
ج) رمزگونه و به صورت معما و عمیق مبتنی بر پیوند درونی با مبدأ

الف) بشارات ساده:
این بشارات در چهار موضوع مورد بحث قرار می گیرد:
1 ) سال ظهور   2) محل ظهور  3) حوادث ظهور  4) علائم و نشانه های مظهر ظهور
1)  سال ظهور

 

سال ظهور دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الاولی

    سال 1260 هجری قمری

 اینک بشاراتی را که در کتب آسمانی آمده و همگی سال ظهور را سال 1260 تعیین می نمایند مرور می نماییم.
زرتشت می گوید زمانی که از آئین تازی 1200 سال گذشت ( که حدوداً منطبق با سال               1260            می باشد)           و تمام خار گشت از دودمان تو کسی    را بر انگیزانم.1
دانیال بشارت می دهد که صبح ظهور در سال 1844م. مطابق با سال 1260
هجری طالع می شود.2
یوحنا در مکاشفات خود دوره شریعت و نبوت بعد از مسیح  را سال 1260
بیان میکند.3
یوحنا مدت ضبط اورشلیم (که در دوره اسلام صورت میگیرد) را 42 ماه  یعنی  1260
سال تعیین می کند.4
یوحنا القاء روح حیات را در شریعتی که بعد از مسیح می آید بعد از سه روز و  نیم   یعنی 1260
سال تعیین می کند.5   
دانیال زمان وقوع وعده را یک زمان و دو زمان و نصف زمان یعنی سال 1260
ذکر نموده است.6           
محمد ناظم الاسلام  سال ظهور قائم را بر اساس بشارت قرآن 70 سال بعد از سال  1260
محاسبه کرده است.  که اگر انتهای دوره تدبیر را که او غیبت صغری گرفته از حساب او حذف شود همان خواهد بود.7
شیخ حسین اخلاطی در شعرش سال ظهور رب را بعد ازسنه 1200 دانسته که به نحوی 1260 را شامل است. 8

محی الدّین ابن عربی ، فیلسوف و عارف معروف ، قیام مهدی را در سال   1260
 خبر داده است. 9
جوهری در طوفان البکاء از علم نجوم سال ظهور را بدست آورده و می گوید وقتی کواکب به خانه های خود رفتند همان سال ظهور است. او از              1256                     خبر می دهد.10 

ادونتیست ها: ظهور موعود را در سال 1844م. تعیین نموده که مطابق با سال  1260
 هجری است. 11
ابا لبید مخزومی از امام باقر نقل نموده که حروفات اول سوره های قرآن تاریخ قیام یک نفر از بنی هاشم است و قائم ما در ( المر) ظاهر می شود که به حساب ابجد سال  1260 میشود.12

 

آثار اسلامی و عدد 1000 در ارتباط با ظهور مهدی موعود

قرآن
در کشف الآیات قرآن آمده است: در اعتقاد به روز          1000           ساله و قیام دولت حقه سه آیه (سجده 4 – حج 47 )  :13
 
 سوره سجده آیه 4:             1000        سال ، اتمام دوره بازگشت امر خدا به سوی اوست.14
   
  سوره حج آیه 47 :          1000          سال وعده خدا به شماست و او هرگز خلف وعده نمی کند.15
   
 سوره سبا  آیه 30 :   وعده خد ایک روز است که به حساب او           1000         سال می شود و یک ساعت هم جلو و عقب نمی گردد.16

حدیث اهل سنت

عبد الوهاب شعرانی در پاسخ به این سؤال که اجل امت اسلام تا کی خواهد بود از حضرت رسول اکرم نقل نموده که فرمودند: اگر امت من صالح باشند یک روز (         1000         سال) مهلت دارند و اگر فاسد شوند نصف روز. (500 سال) 17 

حدیث شیعه         
بروایت علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 13: برای خداوند مشکل نیست که در مدت            1000           سال این امت را جمع کند.18

بشارت علما، عرفا و شعرا
محمد ناظم الاسلام در کتاب "علائم الظّهور للمهدی الموعود" می نویسد:             1000           سال بعد از دوره تدبیر اسلام، قائم ظاهر می شود.19
عطار در شعر خود برای هر پیامبری حدوداً            1000         سال تعیین نموده است و معتقد است چون 6000 سال که دور 6 پیامبر است به اتمام رسید قائم ظاهر می شود.20
 جوهری در طوفان البکاء روایتی نقل  می کند که گفته شده  عمر قائم که به          1000            رسید ظهور می نماید.21
شاعر بزرگ نظامی گنجوی بر اساس حدیثی که پیامبر اسلام دوره اسلام را هزار  یا پانصد سال تعیین فرموده در شعرش گوید           1000          سال زیاد است همان پانصدوهفتاد سال کافی است و ارزوی تعجیل درظهور   نموده است. 22
شیخ جلال الدین سیوطی از علمای اهل تسنن فتوای بعضی از علما را ذکرنموده که گفته اند خروج مهدی در صده ی دهم یعنی انتهای           1000         سال است. 23  

دهخدا به نقل از مجمل التواریخ و القصص دوره اسلام را هزاره آخرین از هفت دور پیامبران (یعنی 1000
سال) نقل نموده.24

ارتباط عدد 1000 و عدد 1260 در اسلام

قرآن کریم عدد    1000   را 3 بار بشارت داده است ( سجده، حج، سبا). اما عدد 1260 بیان گر دوره کامل اسلام است، از ابتدای هجرت تا انتهای دوره امامان. عدد 1000 فقط درباره عصر تکوین است. این مطلب را در انتهای فصل از زبان محمد ناظم الاسلام که به قرآن استناد نموده می خوانید.
عصر رسالت و امامت روی هم 260 سال               ( از هجرت تا فوت آخرین امام حاضر)
عصر تکوین و عروج 1000 سال                        ( انتهای دوره امام تا انتهای دوره اسلام و ظهور مهدی)
مجموع 1260 سال


منابع و مآخذ و توضیحات

1 - در نامه ساسان پنجم چنین آمده :چون بدی در شما پدیدار شود از تازی ملت کسی ظاهر شود که کلامش پیچیده و زبانش سخت باشد و آئینی آورد که به مانند درخت گل است و خار در او دیده نشود و چون ششصد سال از او بگذرد نصف خار شود و نصف گل ماند و چون هزار و دویست واندی از آن بگذرد تمام خار شود و گل در آن دیده نشود اگر نماند از مهین چرخ   دمی برانگیزانم از دودمان تو کسی را و کیش و آئین به او سپارمش باز( در نامه ساسان پنجم از کتاب زرتشت).


2- و مقدّس متکلّمي را شنيدم و هم مقدّس ديگريرا که از آن متکلّم ميپرسيد که رؤيای قربانی دائمی و عصيان خراب کننده تا بکی ميرسد و مقام مقدّس و لشکر بپايمالی تسليم کرده خواهد شد و بمن گفت که تا بدو هزار و سيصد شبانه روز آنگاه مقام مقدّس مصفّی خواهد گرديد " تا آنکه ميفرمايد تا آنکه می فرماید این رویا نسبت به زمان آخر دارد یعنی این فلاکت و این خرابیت و این حقارت تا کی میکشد یعنی صبح ظهور کی است پس گفت تا 2300 شبانه روزآنگاه مقام مقدس مصفا خواهد شد. پس از تاریخ صدور فرمان ارتحشستا به تجدید بنای بیت المقدس تا یوم ولادت حضرت مسیح 456 سال است و از ولادت حضرت مسیح تا یوم ظهور حضرت اعلی 1844 سنه است و چون 456 سال را ضمّ بر این کنیم 2300سال می شود یعنی تعبیر رویای دانیال در سنه 1844 میلادی واقع شد و آن سنه ظهور حضرت اعلی بود به نص خود دانیال. (فصل هشتم،آیه سیزدهم از کتاب دانیال)
 

برای توضیح به متن کتاب مفاوضات که در انتها آمده مراجعه شود.
3- و به دو شاهد خود خواهم داد که پلاس پوشیده مدت 1260 روز نبوت نمایند (باب یازدهم آیه اول).
برای توضیح بیشتر به متن کتاب مفاوضات که در انتها آمده مراجعه شود.
4- نئی ای مثل عصا به من داده شد و مرا گفت برخیز و قدس خداو مذبح و آنانی را که در آن عبادت میکنند پیمایش نما و صحن خارج قدس رابیرون انداز و آنرا مپیما زیرا که به امتها داده شده است و شهر مقدس را 42 ماه پایمال خواهند نمود. (مکاشفات یوحنا باب یازدهم آیه اول)
 برای توضیح به متن کتاب مفاوضات که در انتها آمده مراجعه شود.
5- بعد از سه روز و نیم روح حیات از خداوند بدیشان در آمد که بر پاهای خود ایستادند و بینندگان ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت. (مکاشفات یوحنا باب یازدهم آیه اول)
برای توضیح به متن کتاب مفاوضات که در انتها آمده مراجعه شود.

- به یکی مرد ملبس شده به کتان که بالای آبهای شهر می ایستاد گفت که انجام این عجائبات تا به چند می کشد و آن مرد ملبس شده به کتان را که بالای آبهای شهر می ایستاد شنیدم در حالتی که دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرده به حی ابدی سوگند یاد نمود که برای یک زمان و دو زمان و نصف زمان خواهد بود و چون پراکندگی قوت قوم مقدس به انجام رسد آنگاه همه این امور به اتمام خواهد رسید.(باب دوازدهم آیه ششم از کتاب دانیال)
برای توضیح به متن کتاب مفاوضات که در انتها آمده مراجعه شود.
7 - علّامه ناظم الاسلام در کتاب علائم الظهور للمهدی الموعود در مورد دوره هزار ساله چنین استنباط نموده که دوره اول یعنی دوره تدبیر مربوط به قسمت اول سوره سجده (یدبر الامر) است که از زمان هجرت تا انتهای غیبت صغری یعنی سال 330 خواهد بود و دوره دوم که هزار سال باید طول بکشد از غیبت صغری تا ظهور حضرت مهدی است که مجموعا (1330=1000+330)  1330 خواهد بود. این عالم بزرگ اسلامی بعد از این احتساب اینگونه نتیجه گیری نموده که ان شاءالله در سال 1330 چشم همه ما به جمال امام زمان روشن خواهد شد.
استدلال بهائیان و این عالم اسلامی مشابه هم اند.تفاوت فقط دراین است که چون بهائیان غیبت صغری را قبول ندارند انتهای دوره تدبیر را فوت امام حسن عسگری یعنی سال 260 هجری حساب نموده اند لذا 260 را به 1000 جمع می کنند و 1260 را سال ظهور می دانند.
8- شیخ حسین اخلاطی اشعاری دارد که سال ظهور را تعیین نموده است :
یجئ رب لکم فی النشأتین     لیحی الدین بعد الرا و غین
یعنی کسی که رب شما در دو عالم است ظهور خواهد نمود تا دین را احیا کند بعد از را و غین . را 200 سال و غین 1000 سال است.یعنی بعد از 1200 ظاهر می شود.
9- ابن عربی فیلسوف و عارف بزرگ اسلامی شعری دارد که شیخ محمد باقر موسوی خوانساری در کتاب روضات الجنات برخی از ابیات آن را نقل نموده ودر آن ابیات گوید مهدی در سال هزارو دویست و شصت هجری قمری ظاهر می شود.
10- قول دیگر اهل زیج گویند هفت شاه که هفت کواکبند دو مرتبه به اتفاق به خانه های خویش داخل شدند هر مرتبه آشوب عظیمی در عالم برپاشد .یک مرتبه سالی که طوفان نوح شد و مرتبه ثانی سالی که مظلوم کربلا جناب سید الشهداء در صحرای کربلا به درجه رفیع شهادت رسید و در سنه هزارو دویست و پنجاه و شش نیز کواکب به خانه های خود داخل خواهند شد و عجیب تر از ظهور آن حضرت به نظر نمی رسد. (طوفان البکاء – صفحه 418 – تألیف جوهری)
11- مطالب مربوط به ادونتیست ها به علت تفصیل و شرح زیاد به کتب آنها مراجعه شود.
12- عیاشی در تفسیر خود از ابو لبید مخزومی روایت می کند که امام پنجم فرمود :ای ابو لبید دوازده تن از اولاد عباس به سلطنت می رسند ،چهار نفر آنها بعد از هشتمین آنان به قتل می رسد، یکی از آنها به گلودرد جان میدهد،عمر آنها کوتاه مدت دولتشان قلیل و سیرتشان پلید می باشد یکی از آنها فاسق کوچکی ملقب به هادی و ناطق و غاوی است.
ای ابو لبید در حروف مقطعه قرآن علم سرشاری است .وقتی خداوند الم ذلک الکتاب را نازل فرمود محمد قیام کرد تا آنجا که نور وجود اقدسش آشکار گشت و سخنان وی در دلهای مردم جا گرفت.هنگام ولادت او هفت هزار و یکصد و سه سال از آغاز خلقت آدم ابوالبشرمی گذشت.سپس فرمود بیان این در حرف مقطعه قرآن وقتی بدون تکرار آنرا بشماری هست هیچ یک از این حروف نمی گذرد جز اینکه یکی از بنی هاشم در موقع گذشتن آن قیام می کند. آنگاه فرمود "الف" یک،"ل" سی ، "م" چهل و "ص " در المص نود است که جمعا صد و شصت و یک می باشد. بعد از آن ابتدا قیام امام حسین در "الم الله لا اله " بود وقتی موعد او به سر رسید قائم بنی عباس قیام می کند و چون آن بگذرد قائم ما در "المر"قیام می کند پس آنرا بفهم و در خاطر بسپار و از دشمنان پوشیده دار.

تبصره: در کتابهایی که بر رد بهائیان نوشته اند تنها ایرادی که بر این حدیث گرفته اند این است که اولا این حدیث ضعیف است که ما در این مورد در مقدمه توضیح دادیم ،ثانیا مواردی که در ابتدای حدیث گفته چند سال کم و زیاد دارد ثالثا حساب بهائیان اشتباه است زیرا آنان "الر" را به "المر" عوض نموده اند و این را به عنوان دزدی بهائیان در حدیث ذکر نموده اند که ما عینا جملات این حدیث و جملات این اتهام را جهت رفع سوء تفاهم آورده ایم.
در صفحه 873 کتاب مهدی موعود( ترجمه جلد 13 بحارالانوار- مترجم علی دوانی) چنین آمده :
اما ایراد به خود گلپایگانی(مقصودش یکی از دانشمندان بهائی است)اولا در حدیث میگوید قائم ما در "الر" قیام می کند ولی گلپایگانی آنرا به "المر"تغییر داده تا حسابش درست آید و این بزرگترین خیانت اوست که عنوان تحریف و دزدی دارد.
 
متن این حدیث که به عربی است در تفسیر صافی صفحه  21  آمده است که ما آنرا به صورت اصل حدیث نقل می کنیم:
و یقوم قائمنا عند انقضائها بالمر فافهم ذلک و عدّ و اکتمه، یعنی قائم ما در وقتی که حروف قرآن به الم برسد قیام می نماید.
13- کشف الآیات قرآن- انتشارات محمد علی علمی- صفحه 26- در اعتقاد به روز هزارساله و قیام دولت حقّه سه آیه:
14- این آیه مبارکه می فرماید :خداوند امر خود را از آسمان به زمین سر و سامان میدهد و پس از اتمام این دوره (دوره تدبیر)در مدت 1000 سال به سوی خداوند باز میگردد.
این آیه مبارکه از دو مرحله مجزا سخن می گوید .یکی از زمان سر و سامان گرفتن اسلام که ابتدای آن از بعثت است و تا اتمام دوره امامت که تا سال 260 هجری یعنی فوت امام حسن عسگری پایان می یابد و پس از آن طبق آیه قرآن مدت 1000 سال طول می کشد که به تدریج امر خدا به سوی خدا باز گردد. 
15- سوره حج آیه 47- یستعجلونک با العذاب و لن یخلف الله وعده و انّ یوم عند ربّک کالف سنة مما تعدون- یعنی عجله می نمایند به عذاب ولی خداوند وعده اش را تخلف نمی نماید (وعده او یک روز است و روز نزد خداوند برابر هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید.)
16- سوره سبا- آیه 30 – وما ارسلناک الّا کافّة للناس بشیراً و نذیراً ولکنّ اکثرهم لا یعلمون. قل لکم میعاد یوم لا یستأخرون عنه ساعة و لا یستقدمون- یعنی ما تو را نفرستادیم جز آنکه تمام مردمان را بشارت دهی و انزار نمایی ولکن اکثر مردمان نمی دانند و می گویند این وعده کی خواهد بود اگر راست می گویید. بگو وعده شما یک روز (1000 سال) است که ساعتی جلو و عقب نخواهد شد.
17- عبد الوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر مبحث 67 از حضرت رسول اکرم روایت نموده که فرموده است :ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم و ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون. یعنی اگر امت من صالح گشتند یک روز مهلت دارند و اگر فاسد شدند نصف روز و همانا یک روز نزدخداوند مانند هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید.
18- و بر خدا گران و مشکل نیست که این امت را در یک روز یا در نصف روز جمع بکند بعد از آن خواند " و ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون".( ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه (انتشارات جاویدان) صفحه 49)
19- مراجعه شود به توضیحات مورد 7.
20- عطار در کتاب رساله سی فصل خود که اخیرا در ایران انتشار یافته در فصل انسان کامل در توضیح آیات قرآن شریف که خداوند فرموده آسمان و زمین را در شش روز آفریده گوید :

به قرآن این چنین فرمود داور         تو تا دینش بدانی ای برادر
که عالم را به شش روزآفریدم        محمد را به عالم برگزیدم
بود عالم  حقیقت  عالم   دین          چنین دارم ز پیر راه تلقین
بود شش روز دور شش پیمبر        مرا تعلیم قرآن گشت یاور
ولیکن روزدین سال هزاراست      بدین ترتیب عالم را مداراست
چو گردد شش هزاران سال آخر     شود قائم مقام خلق ظاهر
21- قولی دیگر از سید عظیم الشأن فاضلی شنیدم که کتابی بسیار کهنه در ولایتی به هم رسیده و احادیث غریبه بسیار استکتاب شده است، از آن جمله حدیثی در وی دیده اند که عمر حضرت صاحب چون به هزار می رسد ظهور خواهد نمود  العلم عند الله. ( کتاب طوفان البکاء تالیف جوهری صفحه 418)
باز مصنف گوید که شخصی از سیاحان روزی مرا ملاقات نموده بشارت داد که به یک واسطه از قول ابوالادیان ( تا حال هست و تا قیامت خواهد بود) شنیدم که عمر قائم که به هزار می رسد ظهور می نماید. ( طوفان البکاء – صفحه 418 – تألیف جوهری)
22- شاعر بزرگ حکیم نظامی گنجوی که در سال پانصد و هفتاد که مقارن نصف یوم بوده میزیسته گمان میکرده که اجل امت اسلام و ظهور حضرت قائم طبق حدیث ، ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم و ان یوما عند ربک کالف سنته مما تعدون ،در نصف یوم باید باشد.اینست که در کتاب مخزن الاسرار در نعت سوم به همین مناسبت اشعاری سروده که چند بیت آن نقل میشود:
ای مدنی برقع و مکی نقاب          سایه نشین چند بود آفتاب
منتظران را بلب آمد نفس            ای ز تو فریاد بفریاد رس
سوی عجم ران منشین درعرب     زرده روز اینک و شبدیزشب
ملک برآرای وجهان تازه کن       هردوجهان را پر از آوازه کن
سکه تو زن تا امرا کم زنند         خطبه توخوان تا خطبا دم زنند
بازکش این مسند ازآسورگان       غسل ده این منبر از آلودگان
خانه غولند بپردازشان               در غله دان عدم اندازشان
ماهمه جسمیم بیا جان توباش        ما همه موریم سلیمان تو باش
از طرفی رخنه دین میکنند         وز دگر اطراف کمین میکنند
خیز و بفرمای سرافیل را           تا بدمد این دو سه قندیل را
خلوتی پرده اسرار شو              ما همه خفتیم تو بیدار شو
پانصدوهفتاد بس ایام خواب
روز بلند است بمجلس شتاب
یعنی پانصدوهفتاد سال مقارن نصف یوم می باشد،پس ایام غیبت بس است چون یک روز(که هزار سال است) بلند می باشد به ظهورت شتاب کن).
23-  شیخ جلال الدین سیوطی در صفحه 379  اشعة اللمعات می فرماید:" که بعضی از علماء وقت فتوا دادند که در مائه عاشر (یعنی سنه دهم که می شود هزار سال)خروج مهدی و دجال و نزول عیسی و وقوع دیگر علامات قیامت واقع گردد. "
24- دهخدا به نقل از مجمل التواریخ و القصص نقل نموده که از وقت آدم تاکنون 7000 سال است و این هزار آخر است. (صفحه 205 از جلد واو و هاء)
متن مفاوضات جهت توضیح بیشتر منابع:
چون ظهور حضرت مسيح باخبار دانيال ثابت شد حال باثبات ظهور حضرت بهاءاللّه و حضرت اعلی پردازيم و تا بحال ادلّه عقلی ذکر کرديم حال بايد ادلّه نقلی ذکر کنيم . در آيه سيزدهم فصل هشتم از کتاب دانيال ميفرمايد :" و مقدّس متکلّمي را شنيدم و هم مقدّس ديگريرا که از آن متکلّم ميپرسيد که رؤيای قربانی دائمی و عصيان خراب کننده تا بکی ميرسد و مقام مقدّس و لشکر بپايمالی تسليم کرده خواهد شد و بمن گفت که تا بدو هزار و سيصد شبانه روز آنگاه مقام مقدّس مصفّی خواهد گرديد " تا آنکه ميفرمايد :" اين رؤيا نسبت بزمان آخر دارد "، يعنی اين فلاکت و اين خرابيّت و اين حقارت تا کی ميکشد يعنی صبح ظهور کی است پس گفت تا دو هزار و سيصد شبانه روز آنگاه مقام مقدّس مصفّی خواهد شد . خلاصه مقصد اينجاست که دو هزار و سيصد سال تعيين ميکند و بنصّ تورات هر روزی يک سالست . پس از تاريخ صدور فرمان ارتحشستا بتجديد بنای بيت المقدّس تا يوم ولادت حضرت مسيح ٤٥٦ سال است و از يوم ولادت حضرت مسيح تا يوم ظهور حضرت اعلی  ١٨٤٤سنه است و چون  ٤٥٦را ضمّ بر اين کنی دو هزار و سيصد سال ميشود يعنی تعبير رؤيای دانيال در سنه ١٨٤٤ميلادی واقع شد و آن سنه ظهور حضرت اعلی بود بنصّ خود دانيال . ملاحظه نمائيد که بچه صراحت سنه ظهور را معيّن ميفرمايد و ديگر اخبار ظهور ازين صريحتر نميشود و حضرت مسيح در اصحاح بيست و چهارم از انجيل متّی آيه سيّم تصريح ميفرمايد که مقصود ازين اخبار دانيال زمان ظهور است و آن آيه اينست :" و چون بکوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وی آمده گفتند بما بگو که اين امور کی واقع ميشود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چيست "؟ از جمله بيانات حضرت مسيح که در جواب ايشان گفت اين بود :" پس چون  مکروه ويرانيرا که بزبان دانيال نبیّ گفته شده است در مقام مقدّس بر پا شده ببينيد هر که خواند دريافت کند " (انتهی) و جوابرا حواله باصحاح ثامن از کتاب دانيال فرمود که هر کس آن اصحاح را بخواند آن زمانرا دريافت خواهد نمود . ملاحظه فرمائيد که چگونه ظهور حضرت اعلی صريح تورات و انجيل است . باری حال بيان  تاريخ ظهور جمال مبارک را از تورات نمائيم . تاريخ ظهور جمال مبارک بسنه قمری از بعثت و هجرت حضرت محمّد بيان مينمايد زيرا در شريعت حضرت محمّد سنه قمری معتبر است و معمول بها زيرا در آن شريعت در هر خصوص از احکام عبادات سنه قمری معمول به است . در اصحاح دوازدهم آيه ششم از کتاب دانيال ميفرمايد :" و بيکی مرد ملبّس شده بکتان که بالای آبهای شهر ميايستاد گفت که انجام اين عجائبات تا بچند ميکشد و آن مرد ملبّس شده بکتان را که بالای آبهای شهر ميايستاد شنيدم در حالتی که دست راست و دست چپ خود را بسوی آسمان بلند کرده بحیّ ابدی سوگند ياد نمود که برای يک زمان و دو زمان و نصف زمان خواهد بود و چون پراکندگی قوّت قوم مقدّس بانجام رسد آنگاه همه اين امور باتمام خواهد رسيد ". روز را هر چند از پيش بيان نمودم ديگر احتياج بيان ندارد ولی مختصر ذکری ميشود که هر روزِ اَب عبارت از يک سالست و هر سال عبارت از دوازده ماه است پس سه سال و نيم چهل و دو ماه ميشود و چهل و دو ماه هزار و دويست و شصت روز است و هر روزی در کتاب مقدّس عبارت از يک سالست و در سنه ١٢٦٠ از هجرت محمّد تاريخ اسلامی حضرت اعلی مبشّر جمال مبارک ظاهر شد و بعد در آيه يازدهم ميفرمايد :" و از هنگام موقوف شدن قربانی دائمی و نصب نمودن رجاست ويرانی هزار و دويست و نود روز خواهد بود خوشا بحال آنکه انتظار کشد و بهزار و سيصد و سی و پنج روز برسد ". بدايت اين تاريخ قمری از يوم اعلان نبوّت حضرت محمّد است بر عموم اقليم حجاز و آن سه سال بعد از بعثت بود  زيرا در بدايت نبوّت حضرت مستور بود و کسی جز خديجه و ابن نوفل اطّلاع نداشت بعد از سه سال اعلان گرديد و جمال مبارک در سنه هزار و دويست و نود (١) از اعلان نبوّت حضرت محمّد اعلان ظهور فرمودند .
 (١)]سال ١٢٩٠ از اعلان نبوّت حضرت محمّد مطابق است با سنه ١٢٨٠ از هجرت ، درين سال جمال مبارک در حين حرکت از بغداد بطرف اسلامبول در باغ رضوان که در بيرون شهر واقع است دوازده روز اقامت نمودند و در آنجا اعلان ظهور خود را به اصحاب خود فرمودند .[ تفسير باب يازدهم از مکاشفات يوحنّا

در باب يازدهم آيه اوّل از مکاشفات يوحنّا ميفرمايد " و نئی مثل عصا بمن داده شد و مرا گفت برخيز و قدس خدا و مذبح و آنانيرا که در آن عبادت ميکنند پيمايش نما و صحن خارج قدسرا بيرون انداز و آنرا مپيما زيرا که بامّتها داده شده است و شهر مقدّسرا چهل و دو ماه پايمال خواهند نمود ". از اين نی مقصود انسان کامليست که تشبيه به نی گشته و وجه تشبيه اينست . نی چون درونش فارغ شود و از هر چيز خالی گردد نغمات بديعی حاصل کند و همچنين آواز و آهنگ او از خود او نيست بلکه الحان فی الحقيقه از نائيست که در او ميدمد همچنين آن نفس مبارک قلب مقدّسش از ما سوی اللّه فارغ و خالی و از تعلّق بسائر شؤون نفسانی بيزار و بری و دمساز بنفس رحمانيست و هر بيانی که ميفرمايد از او نيست بلکه از نائی حقيقی و وحی الهی است اينست که به نی تشبيه ميفرمايد . و آن نی مانند عصاست يعنی معين هر عاجز است و شخص امکانرا تکيه گاهست و عصای شبان حقيقی است که بواسطه او اغنام خويشرا شبانی ميفرمايد و در چمن زار ملکوت سير و حرکت ميدهد . و ميفرمايد که آن شخص بمن گفت " برخيز و قدس خدا و مذبح و آنانيکه در آن عبادت ميکنند بپيما " يعنی موازنه کن ذرع نما ذرع کشف کميّت است . يعنی آن شخص گفت که قدس الاقداس و مذبح و آنانيرا که در آن عبادت ميکنند موازنه نما يعنی حقيقت حال آنانرا جستجو کن و کشف نما که در چه رتبه و مقامی هستند و بچه شؤون و کمالات و سلوک و صفات هستند و باسرار آن نفوس مقدّسه ای که در قدس الاقداس مقام تقديس و تنزيه استقرار دارند مطّلع شو " و صحن خارج قدسرا بيرون انداز و آنرا مپيما زيرا بامّتها داده شده ". در اوائل قرن سابع ميلاد که اورشليم استيلا شد قدس الاقداس بظاهر ظاهر نيز محفوظ ماند يعنی آن بيت که سليمان ساخته امّا بيرون قدس الاقداس صحن خارج ضبط شد و بامّتها داده شد ." و شهرمقدّسرا چهل و دو ماه پايمال خواهند نمود " يعنی امّتها چهل و دو ماه که عبارت از هزار و دويست و شصت روز است و هر روزی عبارت از يک سال که باين حساب هزار و دويست و شصت سال ميشود که مدّت دور قرآنست اورشليم را ضبط و استيلا مينمايند . زيرا بنصّ کتاب مقدّس هر روز عبارت از يک سال است چنانچه در اصحاح چهارم از کتاب حزقيال در آيه ششم ميفرمايد " پس چهل روز متحمّل گناه خاندان يهودا خواهی شد هر روزيرا بجهت تو سالی قرار داده‌ام ". اين اخبار از مدّت ظهور اسلام است که اورشليم پايمال شد يعنی احترامش باقی نماند ولی قدس الاقداس محفوظ و مصون و محترم ماند . و اين قضيّه هزار و دويست و شصت سال امتداد داشت و اين هزار و دويست و شصت سال اخبار از ظهور حضرت اعلی باب جمال مبارکست که در هزار و دويست و شصت هجری واقع شد و چون مدّت هزار و دويست و شصت روز منقضی شد حال اورشليم شهر مقدّس دوباره بنای معموری و آبادی گذاشته و هر کس اورشليم را شصت سال پيش ديده بود حال نيز ببيند ملاحظه ميکند که چقدر معمور و آباد گشته و دوباره محترم شده . اين معنی آيه رؤيای يوحنّاست بظاهر امّا اين آيه را تأويل و رمزيست ديگر و آن اينست که شريعة اللّه بر دو قسم منقسم يک قسم اصل اساس است روحانيّاتست يعنی تعلّق بفضائل روحانی و اخلاق رحمانی دارد اين تغيير و تبديل نميکند اين قدس الاقداس است که جوهر شريعت آدم و شريعت نوح و شريعت ابراهيم و شريعت موسی و شريعت مسيح و شريعت محمّد و شريعت حضرت اعلی و شريعت جمال مبارک است و در دوره جميع انبيا باقی و برقرار ابداً منسوخ نميشود . زيرا آن حقيقت روحانيّه است نه جسمانيّه آن ايمانست عرفانست ايقانست عدالت است ديانت است مروّتست امانتست محبّة اللّه است مواسات در حالست رحم بر فقيرانست و فرياد رسی مظلومان و انفاق بر بيچارگان و دستگيری افتادگانست پاکی و آزادگی و افتادگی است و حلم و صبر و ثباتست اين اخلاق رحمانيست اين احکام ابداً نسخ نميشود بلکه تا ابد الآباد مرعی و برقرار است . اين فضائل عالم انسانی در هر دوری از ادوار تجديد گردد زيرا در اواخر هر دوره ای شريعة اللّه روحانيّه يعنی فضائل انسانيّه از ميان  ميرود و صورتش باقی ميماند . مثلاً در ميان يهود در اواخر دور موسوی مقارن ظهور عيسوی شريعة اللّه از ميان رفت صورتی بدون روح باقی ماند قدس الاقداس از ميان رفت و صحن خارج قدس که عبارت از صورت شريعت است در دست امّتها افتاد و همچنين اصل شريعت حضرت مسيح که اعظم فضائل عالم انسانيست از ميان رفته و صورتش در دست قسّيسين و رهابين مانده و همچنين اساس شريعت حضرت محمّد از ميان رفته و صورتش در دست علمای رسوم مانده آن اساس شريعة اللّه که روحانی و فضائل عالم انسانيست غير منسوخ و باقی و برقرار و در دوره هر پيغمبری تجديد ميگردد . باری قسم ثانی از شريعة اللّه که تعلّق بعالم جسمانی دارد مثل صوم و صلوة و عبادات و نکاح و طلاق و عتاق و محاکمات و معاملات و مجازات و قصاص بر قتل و ضرب و سرقت و جروحات اين قسم از شريعت که تعلّق بجسمانيّات دارد در هر دوری از ادوار انبيا تبديل و تغيير يابد و منسوخ گردد زيرا در سياسات و معاملات و مجازات و سائر  احکام باقتضای زمان لابدّ از تغيير و تبديلست . باری از کلمه قدس الاقداس مقصد آن شريعت روحانيّه است که ابداً تغيير و تبديل نميکند و منسوخ نميشود و مقصد از شهر مقدّس شريعت جسمانيّه است که منسوخ ميشود و اين شريعت جسمانيّه که تعبير بشهر مقدّس فرموده هزار و دويست و شصت سال پايمال ميشود ." و بدو شاهد خود خواهم داد که پلاس پوشيده مدّت هزار و دويست و شصت روز نبوّت نمايند ". مقصود از اين دو شاهد حضرت محمّد رسول اللّه و جناب علیّ بن ابی طالبست . در قرآن مذکور است که خدا بمحمّد رسول اللّه خطاب ميفرمايد " اِنّاَ جَعَلْنَاکَ شَاهِداً و مُبَشِّراً وَ نَذِيراً " يعنی تو را شاهد و تبشير دهنده و تخويف کننده از قهر خدا قرار داديم معنی شاهد اين است که امور بتصديق او ثابت ميگردد و اين دو شاهد احکامشان هزار و دويست و شصت روز که هر روز عبارت از يک سالست جاريست . امّا حضرت محمّد اصل بود و علی فرع مثل حضرت موسی و يوشع . ميفرمايد ( آن دو شاهد پلاس در بر کرده ) يعنی بظاهر لباس جديدی در بر ندارند لباس قديم دارند يعنی در بدايت در انظار ملل سائره رونقی ندارند و امرشان امر جديدی بنظر نيايد زيرا روحانيّات شريعتش مطابق روحانيّات حضرت مسيح در انجيل است و احکام جسمانيّاتش اغلب مطابق احکام تورات است لباس قديم کنايه از آنست . بعد ميفرمايد " اينانند دو درخت زيتون و دو چراغدان که در حضور خداوند زمين ايستاده‌اند ". اين دو نفسرا بدو درخت زيتون تشبيه ميفرمايد زيرا در آن زمان چراغهای شب جميع بروغن زيتون روشن ميشد دو نفس که از آنان دُهن حکمت الهيّه که سبب روشنائی عالم است ظاهر خواهد گشت و انوار الهی ساطع و لامع خواهد شد لهذا بچراغدان نيز تشبيه شدند چراغدان محلّ نور است از آن  نور ساطع ميشود بهمين قسم از اين وجوه نورانيّه نور هدايت مشرق و لائح است . بعد ميفرمايد که " در حضور خداوند ايستاده‌اند " يعنی بخدمت حقّ قيام دارند و خلق خدا را تربيت ميکنند مثل آنکه قبائل عربان متوحّش باديه را در جميع جزيرة العرب چنان تربيت نمودند که در آن زمان باعلی مراقی مدنيّت رسيدند و صيت و شهرتشان جهانگير شده ." و اگر کسی بخواهد بديشان اذيّت رساند آتشی از دهانشان بدر شده دشمنان ايشانرا فرو ميگيرد ". مقصد اينست که نفسی مقاومت ايشان نتواند يعنی اگر نفسی بخواهد در تعليماتشان و يا در شريعتشان وهنی وارد آرد بموجب شريعتی که از دهانشان اجمالاً و تفصيلاً ظاهر شده احاطه بآنها کند آنها را تمام نمايد و هر کس قصد اذيّت و بغض و عداوت ايشان کند حکمی از دهان ايشان صادر شود که دشمنان ايشان را محو نمايد چنانچه واقع گشت که جميع اعدای ايشان مغلوب و مهزوم و معدوم گشتند و بظاهر ظاهر خدا آنانرا نصرت فرمود . بعد ميفرمايد " اينها قدرت بر بستن آسمان دارند تا در ايّام نبوّت ايشان باران نبارد " يعنی در آن دوره سلطانند يعنی شريعت و تعاليم حضرت محمّد و بيان و تفسير علی فيض آسمانيست چون بخواهند اين فيض را بدهند مقتدر بر آنند و چون خواهند باران نبارد باران در اينجا بمعنی فيض است . بعد ميفرمايد " و قدرت بر آبها دارند که آبها را بخون تبديل نمايند " يعنی نبوّت حضرت محمّد چون نبوّت حضرت موسی است و قوّت حضرت علی چون قوّت حضرت يوشع است که اگر خواهند آب نيل را بر قبطيان و منکران خون نمايند يعنی آنچه سبب حيات آنانست بسبب جهل و استکبارشان علّت موت آنان نمايند مثلاً سلطنت و ثروت و قدرت فرعون و فرعونيان که سبب حيات آن قوم بود از اعراض و انکار و استکبار علّت موت و هلاکت و اضمحلال و ذلّت و مسکنت گرديد لهذا آن دو شاهد اقتدار بر اهلاک اقوام دارند . و ميفرمايد " جهانرا هر گاه بخواهند بانواع بلايا مبتلی خواهند کرد " يعنی قدرت و غلبه ظاهريّه نيز دارند که اشقيا و نفوسی که ظلم و اعتساف صرفند آنانرا تربيت نمايند زيرا خدا باين دو شاهد قدرت ظاهره و قوّت باطنه عنايت فرموده چنانچه اشقيا و خونخواران و ستمکاران عربان باديه را که مانند ذئاب و سباع درنده بودند تأديب نمودند و تربيت کردند . بعد ميفرمايد " و چون شهادت خود را باتمام رسانند " يعنی چون آنچه را که مأمورند مجری دارند وتبليغ رسالات الهيّه نمايند و ترويج شريعة اللّه کنند و تعاليم سماويّه منتشر کنند تا آثار حيات روحانی در نفوس پديدار گردد و انوار فضائل عالم انسانی بتابد و ترقّيات کلّيّه در اقوام باديه حاصل گردد ، ميفرمايد " آن وحش که از هاويه بر ميايد با ايشان جنگ کرده غلبه خواهد يافت و ايشانرا خواهد کشت ". مقصد از اين وحش بنواميّه است که از هاويه ضلالت هجوم نمودند و همچنين واقع گشت که بنواميّه بر شريعت محمّديّه و حقيقت علويّه که محبّة اللّه باشد هجوم نمودند و ميفرمايد با اين دو شاهد جنگ نمود مراد جنگ روحانی يعنی بکلّی مخالف تعليمات و روش و سلوک آن دو شاهد حرکت نمايند و فضائل و کمالاتی که بقوّه آن دو شاهد در ميان اقوام و قبائل منتشر شده بود بکلّی زائل و شؤون حيوانيّه و شهوات نفسانيّه غالب خواهد گشت لهذا آن وحش با ايشان جنگ کرده غلبه خواهد يافت يعنی ظلمت ضلالت آن وحش آفاق عالم را استيلا خواهد نمود و آن دو شاهد را خواهد کشت يعنی حيات روحانی  ايشانرا در بين ملّت محو خواهد کرد و بکلّی آن شرايع و تعليمات الهيّه را از ميان خواهد برد و دين اللّه را پايمال خواهد نمود و باقی نخواهد ماند مگر يک جسد مرده بی روحی . بعد ميفرمايد " و بدنهای ايشان در شارع عام شهر عظيم که بمعنی روحانی بسدوم و مصر مسمّی است جائی که خداوند ايشان نيز مصلوب گشت خواهد ماند " مقصود از بدنهای ايشان شريعة اللّه است و مقصود از شارع عام معرض عمومی است و مقصود از سدوم و مصر جائی که خداوند ايشان نيز مصلوب گشت اين قطعه سوريّه است و بالاخصّ اورشليم چونکه بنی اميّه در اينجا سلطنت داشتند و شريعة اللّه و تعاليم الهيّه اوّل در اينجا از ميان رفت و يک جسد بی روحی باقی ماند و مقصود از بدنهای ايشان شريعة اللّه است که مثل جسد مرده بی روح مانده بود . بعد ميفرمايد " و گروهی از اقوام و قبائل و زبانها و امتّها بدنهای ايشانرا سه روز و نيم نظاره ميکنند ولی اجازت نميدهند که بدنهای ايشانرا بقبر سپارند ". چنانچه از پيش بيان شد که باصطلاح کتب مقدّسه سه و روز و نيم عبارت از سه سال و نيم است و سه سال و نيم عبارت از چهل و دو ماه و چهل و دو ماه عبارت از هزار و دويست و شصت روز است و هر روز بنصّ کتاب مقدّس عبارت از يک سالست يعنی هزار و دويست و شصت سال که عبارت از دوره فرقانست امّتها و قبائل و اقوام جسد ايشانرا نظاره ميکنند يعنی شريعة اللّه را تماشا ميکنند لکن بموجب آن عمل نمينمايند ولی اجازت نميدهند که بدنهای ايشان يعنی شريعة اللّه بقبر سپرده شود يعنی اينها بظاهر بشريعة اللّه تشبّث نمايند و نگذارند که بکلّی از ميان برود و جسد بکلّی محوو نابود گردد بلکه بحقيقت ترک نمايند ولی بظاهر شريعة‌اللّه را ذکری و اسمی باقی بگذارند . و مقصود از اين قبائل امم و مللی بود که در ظلّ قرآن محشور هستند که نگذارند بکلّی امر اللّه و شريعة اللّه بظاهر ظاهر نيز محو و نابود گردد چنانچه نماز و روزه ای در ميان بود ولی اسّ اساس دين اللّه که آن اخلاق و رفتار و اسرار   و روحانيّات است از ميان رفت انوار فضائل انسانی که از نتائج محبّة اللّه و معرفة اللّه است غروب نمود و ظلمات ظلم و اعتساف و شهوات و رذائل شيطانی غالب گشت و شخص شريعة اللّه چون جسد مرده در معرض عمومی موجود بود و در مدّت هزار و دويست و شصت روز که هر روزی عبارت از يک سال است و اين مدّت دور محمّديست آنچه اين دو نفر تأسيس کردند و اساس شريعة اللّه بود امّت از دست دادند فضائل عالم انسانی را که مواهب الهيّه و روح اين شريعت بود آنرا محو کردند بقسمی که صداقت و عدالت و محبّت و الفت و تنزيه و تقديس و انقطاع جميع صفات رحمانيّه از ميان رفت از شريعت يک صلوة و صيام باقی ماند و ١٢٦٠ سال که عبارت از دوره فرقانست اين حال امتداد يافت و مانند آن بود که اين دو شخص فوت شده باشند و جسدشان بی روح باقی مانده باشد .بعد ميفرمايد " و ساکنان زمين بر ايشان خوشی و شادمانی کنند و نزد يکديگر هدايا خواهند فرستاد از آن رو که اين دو نبیّ ساکنان زمين را معذّب ساختند " مقصود از ساکنان زمين ملل و اقوام سائره چون امم اروپا و اقصی بلاد آسياست که چون ملاحظه نمودند که اخلاق اسلام بکلّی تغيير کرده و شريعة اللّه را ترک نموده‌اند و فضائل و حميّت و غيرت از ميان رفت اخلاق تبديل يافت خوشی و شادی نمودند که فساد اخلاق در ملّت اسلام حاصل گشت مغلوب اقوام سائره خواهند شد چنانچه اين قضيّه در کمال وضوح ظاهر شد . ملاحظه مينمائيد که اين ملّت که در نهايت درجه اقتدار بود حال چگونه اسير و ذليل گشته و اقوام سائره نزد يکديگر هدايا فرستادند يعنی معاونت يکديگر نمودند زيرا اين دو نبیّ ساکنان زمين را معذّب ساختند يعنی ملل و اقوام سائره عالم را غالب شدند و مغلوب نمودند . بعد ميفرمايد " بعد از سه روز و نيم روح حيات از خداوند بديشان در آمد که بر پاهای خود ايستادند و بينندگان ايشانرا خوفی عظيم فرو گرفت ". سه روز و نيم يعنی ١٢٦٠ سال چنانکه تفصيلش از پيش گذشت آن دو شخص که جسمشان بی روح افتاده بود يعنی تعاليم و شريعتی که حضرت محمّد تأسيس و حضرت علی ترويج کرده بود و حقيقتشان از ميان رفته بود و صورتی باقی مانده بود دوباره روحی بآن جسد آمد يعنی آن اساس و تعاليم دوباره تأسيس شد يعنی روحانيّات شريعة اللّه که بجسمانيّات و فضائلی که برذائل  و محبّة‌اللّه که ببغضاء و نورانيّتی که بظلمات و اخلاق رحمانی که بشيطانی و عدلی که بظلم و رحمتی که ببغض و صدقی که بکذب و هدايتی که بضلالت و طهارتی که بشهوات نفسانيّه تبديل شده بود بعد از سه روز و نيم که باصطلاح کتب مقدّسه ١٢٦٠ سالست دوباره آن تعاليم الهيّه و فضائل و کمالات رحمانيّه و فيوضات روحانيّه بظهور حضرت اعلی و تبعيّت جناب قدّوس تجديد شد و نفحات قدس وزيد و انوارحقيقت تابيد و موسم بهار جان پرور رسيد و صبح هدايت دميد آن دو جسم بی جان دوباره زنده شدند و اين دو بزرگوار يکی مؤسّس و ديگری مروّج قيام کردند و دو چراغدان بودند زيرا بنور حقيقت جهانرا روشن نمودند . بعد ميفرمايد " آوازی از آسمان شنيدند که بديشان ميگويد باينجا صعود نمائيد پس در ابر بآسمان بلند شدند " يعنی ندای حقّ را از آسمان پنهان شنيدند که آنچه بايد و شايد از تعليم و تبشير مجری داشتيد و پيام مرا بخلق رسانيديد و ندای حقّ را بلند نموديد و تکاليف خود را مجری داشتيد حال بايد مانند مسيح جانرا فدای جانان کنيد و شهيد گرديد و آن آفتاب حقيقت و قمرهدايت هر دو مانند حضرت مسيح در افق شهادت کبری غروب نموده بآسمان ملکوت صعود نمودند . بعد ميفرمايد " و دشمنانشان ايشان را ديدند " يعنی دشمنان ايشان بسياری بعد از شهادت مشاهده علوّ منزلت و سموّ منقبت ايشانرا نمودند و شهادت بر عظمت و کمالات آنان دادند . بعد ميفرمايد " و در همان ساعت زلزله عظيم حادث گشت که ده يک از شهر منهدم گرديد و هفت هزار نفر از زلزله هلاک شدند " اين زلزله در شيراز بعد از شهادت حضرت اعلی واقع گرديد که شهر زير و زبر شد و نفوس بسياری هلاک شدند و همچنين اضطراب شديد از امراض و وبا و قحط و غلا و جوع و ابتلا حاصل گشت که مثل و مانند نداشت . بعد ميفرمايد "و باقی ماندگان ترسان گشته خدای آسمانرا تمجيد کردند ". چون زلزله در فارس واقع جميع بازماندگان شب و روز ناله و فغان مينمودند و بتمجيد و تسبيح مشغول و چنان خائف و مضطرب بودند که شبها خواب و راحت نداشتند . پس ميفرمايد " وای دوم درگذشته است اينک وای سوم بزودی ميآيد " وای اوّل ظهورحضرت محمّد بن عبد اللّه عليه السّلام وای دوم حضرت اعلی له المجد و الثّناء وای سوم يوم عظيم است که يوم ظهور ربّ جنود و تجلّی جمال موعود است و بيان اين مطلب در کتاب حزقيال فصل سی‌ام مذکور است چنانچه ميفرمايد " و کلام خداوند بر من نازل شده گفت ای پسر انسان نبوّت کرده بگو خداوند يهوه چنين ميفرمايد ولوله کنيد و بگوئيد وای بر آنروز زيرا که آنروز نزديکست و روز خداوند نزديکست ". پس معلوم شد که روز وای روز خداوند است زيرا در آنروز وای بر غافلانست وای بر گنه کارانست وای بر جاهلانست اينست که ميفرمايد وای دوم درگذشت اينک وای سوم بزودی ميآيد و اين وای سوم روز ظهور جمال مبارکست يوم اللّه است و نزديکست بيوم ظهور حضرت اعلی . بعد ميفرمايد " و فرشته هفتم بنواخت که ناگاه صداهای بلند درآسمان واقع شده که ميگفتند سلطنت جهان از آن خداوند ما و مسيح او شد و تا ابد الآباد حکمرانی خواهد کرد ". آن فرشته انسانست که بصفات ملکوتيّه متّصف که بخلق و خوی فرشتگان مبعوث شود و نداهائی بلند شود که ظهور مظهر الهی نشر و اعلان شود که يوم ظهور ربّ جنود است و دوره دوره رحمانی حضرت پروردگارو در جميع کتب و صحف انبيا موعود و مذکور که در آن يوم خداوند سلطنت الهيّه روحانيّه تشکيل ميشود و جهان تجديد ميگردد و روح جديدی در جسم امکان دميده ميشود و موسم بهار الهی آيد ابر رحمت ببارد و شمس حقيقت بتابد و نسيم جان پرور بوزد و عالم انسانی قميص تازه در بر نمايد روی زمين بهشت برين گردد عالم بشر تربيت شود جنگ و جدال و نزاع و فساد از ميان برخيزد و راستی و درستی و آشتی و خدا پرستی بميان آيد و الفت و محبّت و يگانگی جهانرا احاطه کند و خداوند تا ابد الآباد حکمرانی خواهد کرد يعنی سلطنت روحانيّه ابديّه تشکيل ميشود و آن يوم اللّه است . زيرا جميع ايّامی که آمده و رفته است ايّام موسی بوده  ايّام مسيح بوده ايّام ابراهيم بوده و همچنين ايّام سائر انبيا بوده امّا آن يوم يوم اللّه است زيرا شمس حقيقت در نهايت حرارت و اشراق طلوع خواهد کرد . بعد ميفرمايد " و آن بيست و چهار پير که در حضور خدا بر تختهای خود نشسته‌اند بروی در افتاده خدا را سجده کردند و گفتند ترا شکر ای خداوند خدای قادر مطلق که هستی و بودی و خواهی آمد زيرا که قوّت عظيمه بدست گرفته بسلطنت پرداختی ". و در هر دوری اوصيا و اصفيا دوازده نفر بودند در ايّام حضرت يعقوب دوازده پسر بودند و در ايّام حضرت موسی دوازده نقيب رؤسای اسباط بودند و در ايّام حضرت مسيح دوازده حواری بودند و در ايّام حضرت محمّد دوازده امام بودند . و لکن در اين ظهور اعظم بيست و چهار نفر هستند دو برابر جميع زيرا عظمت اين ظهورچنين اقتضا نمايد اين نفوس مقدّسه در حضور خدا بر تختهای خود نشسته‌اند يعنی سلطنت ابديّه ميکنند و اين بيست و چهار نفوس بزرگوار هر چند بر سرير سلطنت ابديّه استقرار دارند با وجود اين بآن مظهر ظهور کلّی ساجدند و خاضع و خاشع و گويند که ترا شکر ميکنيم " ای خداوند قادر مطلق که بودی و هستی و خواهی آمد زيرا قوّت عظيم خود را بدست گرفته بسلطنت پرداختی " يعنی تعليمات خود را بتمامه اجرا خواهی کرد و جميع من علی الارض را در ظلّ خويش جمع خواهی نمود و تمام بشر را در سايه يک خيمه خواهی آورد . و هر چند سلطنت دائماً للّه بوده و هميشه خدا سلطنت داشته و دارد و لکن در اينجا مقصد سلطنت مظهر نفس اوست که جميع احکام و تعاليمی که روح عالم انسانی و حيات ابديست اجرا خواهد کرد و آن مظهر کلّی بقوای روحانيّه جهانرا بگشايد نه بجنگ و جدال و بصلح و سلام بيارايد نه بسيف و سنان و اين سلطنت الهيّه را بمحبّت صحيحه تأسيس کند نه بقوّت حربيّه و اين تعاليم الهيّه را بمهربانی و صلاح ترويج نمايد نه بدرشتی و سلاح و چنان تربيت کند که امم و ملل هر چند در تباين احوال و اختلاف عادات و اخلاق و تنوّع اديان و اجناس مانند گرگ و بره و مار و طفل  شير خواره و پلنگ و بزغاله‌اند با هم همدم و هم آغوش و هم راز گردند بکلّی منافرت جنسی و مخالفت دينی و مباينت ملّی زائل و کلّ در ظلّ شجره مبارکه نهايت الفت و التيام خواهند يافت . بعد ميفرمايد " و  امّتها خشمناک شدند " زيرا که تعاليم تو مباين هوای نفسانی سائر ملل بود ،" غضب تو ظاهر گرديد " يعنی کلّ بخسران مبين مبتلی شدند زيرا متابعت وصايا و نصايح و تعاليم تو ننمودند و ازفيض ابدی تو محروم گشتند و از انوار شمس حقيقت محجوب شدند. بعد ميفرمايد " و وقت مردگان رسيد تا بر ايشان داوری شود " يعنی وقت آن رسيد که مردگان يعنی نفوسی که از روح محبّة اللّه محروم و از حيات مقدّس ابديّه بی نصيب هستند بعدالت حکم شوند يعنی بآنچه استحقاق و استعداد دارند مبعوث گردند و حقيقت اين اسرار را واضح گردانی که در چه درجه پستی در عالم وجود هستند که فی الحقيقه حکم اموات دارند . بعد ميفرمايد " تا بندگان يعنی انبيا و مقدّسان و ترسندگان نام خود را چه کوچک و چه بزرگ اجرت دهی " يعنی تا ابرار را بفضل بی منتهی مختصّ بگردانی و آنانرا مانند ستاره‌های آسمانی از افق عزّت قديمه درخشنده فرمائی بروش و سلوکی موفّق فرمائی که روشنی عالم انسانيست و سبب هدايت و علّت حيات ابديّه در ملکوت يزدانی . بعد ميفرمايد " و مفسدان زمين را فاسد گردانی " يعنی نفوس غافله را بکلّی محروم کنی زيرا کوری کوران ظاهر گردد و بينائی بينايان آشکار شود جهل و نادانی اهل ضلالت مشهود شود و علم و دانائی اهل هدايت واضح گردد و از اينجهت مفسدان فاسد شوند . بعد از اين مقام ميفرمايد " و قدس خدا در آسمان مفتوح گشت " يعنی اورشليم الهی پيدا شد و قدس الاقداس ظاهر گشت قدس الاقداس در اصطلاح اهل عرفان جوهر شريعت الهی و تعاليم حقيقی ربّانی است که در هيچ دوری از ادوار انبيا تغيير نيافته است  چنانچه از پيش بيان شد و اورشليم شامل حقيقت شريعت الهيّه است که قدس الاقداس است و جامع احکام و معاملات  و عبادات و قوانين جسمانيّه است که شهر اورشليم است اين است که اورشليم آسمانی گفته ميشود خلاصه چون در آن دوره شمس حقيقت انوار الهی در نهايت سطوع درخشنده گردد لهذا جوهر تعاليم الهی در عالم امکانی تحقّق يابد و ظلمات جهل و نادانی زائل گردد جهان جهان ديگر شود و نورانيّت احاطه نمايد لهذا قدس الاقداس ظاهر گردد . بعد ميفرمايد " و قدس خدا در آسمان مفتوح گشت " يعنی بسبب انتشار اين تعاليم الهيّه و ظهور اين اسرار ربّانيّه و اشراق شمس حقيقت ابواب فلاح و نجاح در جميع جهات مفتوح گردد و آثارخير و برکات سماويّه آشکار شود . بعد ميفرمايد " و تابوت عهد نامه او در قدس او ظاهر شد " يعنی کتاب عهد او در قدس او ظاهر شود و لوح ميثاق ثبت گردد و معانی عهد و پيمان آشکارشود صيت الهی شرق و غرب گيرد و آوازه امر اللّه جهانگير شود اهل نقض خوار و ذليل شوند و اهل ثبوت عزيز و جليل گردند زيرا بکتاب عهد متمسّکند و در ميثاق ثابت و مستقيم . بعد ميفرمايد "و برقها و صداها و رعدها و زلزله و تگرگ عظيمی حادث شد " يعنی بعد از ظهور کتاب عهد طوفان عظيمی پيدا شود و برق قهر و غضب الهی درخشد و صدای رعد نقض ميثاق بلند گردد و زلزله شبهات حاصل شود و تگرگ عذاب بر ناقضين ميثاق ببارد و مدّعيان ايمان بفتنه و امتحان افتند .
 

مطالب سایت

Comments

پرهام ایرانی's picture

پرهام ایرانی said:

برادر من.اولین چیزی که در هر تحقیق لازم است لحاظ شود صحت منابع و مدارک است. ساسان نامه ای که از زرتشت پوروشسب نام بردی کتابی بی سند و موهوم است که یقینا اشو زرتشت آنرا ننگاشته و تنها اثر آن بزرگوار گاسانیک بوده است. برادر من تصور بفرمایید که مطالب در مورد تاریخ یکهزار و دویست و اندی شما را بپذیریم.خب از کجا معلوم که آن انسانهای جایز الخطا با وحی دریافته اند عدد این سال را؟ به حدسیات بیشتر می ماند اعداد آنها تا حقیقت. دیگر آنکه از کجا معلوم که آن منجی ایرانی بوده؟از کجا که همانی باشد که شما می گویید؟شاید دیگری مقصود بوده. خشت اول گر نهد معمار کج****تا ثریا می رود دیوار کج عدد هزار هم که در قران استفاده شده به دلیل آنست که کثرت را نشان دهد زیرا فهم بیش از هزار برای عرب بادیه نشین جاهل آن زمان امری غیر قابل تصور بوده است.پس از این آیات نمی توانید استفاده ابزاری برای اثبات حقانیت خود داشته باشید. اسلام با وجود تمام مشکلات و سختی هایش با گوشت و خون ما ایرانیان گره خورده است و جداییش غیر قابل قبول. نمی شود که هر از مدتی دیوانه ای ندای انا الحق سردهد و ادعای بابیت و نبوت و ربوبیت کند. لا اله الا الله الملک الحق المبین الذی لیس له جسد و لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد. الله اکبر و سبحان الله عما تشرکون.
انیسا's picture

انیسا said:

مقاله ات را خواندم و بسیار استفاده کردم و ازروی آن برای همۀ دوستانم که شاید به 100 نفر برسند کپی می کنم . ممنون از این محبت و کمک موفق باشی .
پريسا's picture

پريسا said:

بسيار عالي بود. حقيقت را نمي توان انكار كرد. انشاءالله شاهد آگاهي هرچه بيشتر دوستانمان باشيم.موفق و مويد باشيد.
simin's picture

simin said:

مجموعه ارزنده اي را تهيه كرديد موفق باشيد
naeem's picture

naeem said:

doostan agar dar rade sokhanan dalili darand an ra mostanad biavarand. dar aye haye ghable va bad sorye sajde niz daghighan be peydayeshe kaenat ke haman zohor edyan salaf dar 6000 ast eshare darad va miframayad kaenat dar 6 rooz afaride shod (eyne matlabe ketabe torat dar safare peydayesh)!!! va ghoran khod serahatan dar haman aye soreye sajde mifrmayad 1000sal az anche shoma mishomarid
سردبیر's picture

سردبیر said:

پرهام عزیز حق با شماست اگر تنها حجت یک ظهور منقولاتی باشد که در دست خلق است بهیچ عنوان قابل اطمینان نیست ، زیرا که این منقولات مبهم و متنوع و بعضا متضادند و تطبیق همه آنها بر شخص واحد محال است قضیه برعکس است یعنی این ظهور حق است که به بشارات مطابق با خودش اصالت و حقانیت میبخشد ایمان به پیامبران راههای متعدد دارد که اشراق و دریافت قلبی محکم ترین آنهاست . ولی متأسفانه قابل انتقال به غیر نیست . راه دیگر عقل است که به قیاس و استقرا بتوانیم از تعالیم و احکام ، تحولاتی که در مومنین ایجاد کرده ، دیدگاههای جدیدی که عرضه نموده و.... به درستی دعوت ایشان پی بریم. این راه گرچه مطمئن است ولی زیاد نیستند کسانی که احاطه کافی بر همه جوانب داشته باشند تا بتوانند با توجه به آن حقیقت را بیابند راه دیگر نقل است ، یعنی به واسطه آنچه از پیامبران پیشین آموخته ایم ظهور جدید را باز شناسیم . گرچه این راه ضعیف ترین اقناع را در بر دارد ولی برای کثیری تنها راه به حساب می آید البته حضرت مسیح معیار کارامدی برای باز شناشی انبیاء کذبه از پیامبران واقعی ارائه کرده اند ایشان میفرمایند همانگونه که هر درختی را از میوه هایش خواهید شناخت انبیاء واقعی را نیز از تعالیمشان خواهید شناخت شما نیز میتوانید همین معیار را بکار گیرید شاید که هدایت الهی در قلب شما هم راهی بیابد حتما در قرآن خوانده اید که اعراب جاهلی پیامبر را شاعر دیوانه میخواندند در مواجهه با اینگونه برخوردها میفرمایند یا حسرة علی العباد مایأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن نور هدایت الهی فرا راهتان باد
شراره's picture

شراره said:

بسیار عالی ممنونم
ادیب's picture

ادیب said:

مرسی از شما یاران روحانی که در تهیه این مطلب بسیار زحمت کشیدید . اگر لطف کنید و فایل pdf آن رانیز در سایت قرار دهیدعالی میشود
فاروق's picture

فاروق said:

شما كه از امام محمد باقر عليه السلام و علامه مجلسي و ابن عربي و عطار و... نام برديد آيا اينها فقط همين يك مطلب را و آنهم در تأييد اين ادعاي شما گفته اند اگر آثار و مطالب آنها را بررسي كنيد خواهيد ديد كه ابدا يك چنين برداشتي نخواهد بود الا اينكه ما دوست داشته باشيم اينگونه برداشت كنيم . و در مورد يوحنا و دانيال و ... به هيچ عنوان نمي توان به عنوان سند و مدرك استدلال كرد ، در كتب آنها شما خاتميت پيغمبر اعظم (ص) را به زحمت قبول مي كنيد و اگر هم قبول كنيد كه ديگر جايي براي دكان شما نيست . خلاصه اينكه با اين اراجيف پيراهن عثمان نسازيد
سردبیر's picture

سردبیر said:

فاروق عزیز حق با شماست در آثار پیشینیان وجوه متفاوتی موجود است که هرکس بسته به زمینه های ذهنی و پیش فرضهایش فهم متفاوتی از آن خواهد داشت ولی شما وقتی مجموعه ای از استدلالات را در کنار هم قرار دهید میتوانید قضاوت نمائید که آیا اقناع کافی برای اثبات حقانیت صورت گرفته است یا نه . فی المثل اگر شما در ذهنتان خاتمیت پیامبر اسلام را به معنای آخرین پیامبر فهمیده باشید ناخود آگاه در متونی که مطالعه میکنید شواهد موید این فکر را صریح و محکم میبینید و عباراتی که به معنای متفاوتی دلالت میکنند به نظرتان گنگ یا نا معتبر می آیند در همین چند سطری که مرقوم فرمودید دقت فرمائید شما آیات کتاب مقدس مسیحیان را که بصورت رسمی مورد قبول همه فرق آنهاست نامعتبر میدانید ولی بالفرض بعنوان بشاراتی که به ظهور پیامبر اسلام داده شده به یک انجیل نامعتبر غیر رایج در بین مسیحیان بنام انجیل برنابا استناد میفرمائید و تازه مطلبی که گفته میشود در این انجیل آمده بشارت به ظهور پارکلیت یا بقول اعراب فارقلیط است که مسیحیان این لغت را به معنی تسلی دهنده می دانند و مسلمین میگویند خیر به معنای ستایش شده است یا به عبارتی که در قرآن آمده "احمد". حال بفرمائید میزان صراحت و دقت این استناد مسلمین بیشتر است یا مطالبی که مورد اعتراض شماست؟ برای اینکه قدری به نوع فهم ما از ضرورت استمرار ظهور پیامبران از دید قرآن آشنا شوید مقالۀ کوتاهی خدمتتان میفرستم لطفا پس از مطالعه نظرتان را با ما درمیان گذارید شاد و سرافراز باشید
ثمین's picture

ثمین said:

مطلب بسیار جالبی بود. من عاشق این جور مطالبم.
sara verygood's picture

sara verygood said:

be motale bishtar niaz daram
behnam's picture

behnam said:

omidvaram hame ensanha ba har din va mazhab ruzi ba solh va safa zendegi konand
حبیب الله حسامی's picture

حبیب الله حسامی said:

بنده قانع بودم قانع تر شدم
eghbali's picture

eghbali said:

koda ghovat
sanaz's picture

sanaz said:

besyar besyar ali bod man khili estefade mikonam motshakeram
شميم مطهر - اصفهان's picture

شميم مطهر - اصفهان said:

دوست عزيزم به واقع حق مطلب را ادا نموديد،خيلي جامع مطالب را جمع آوري و تدوين كرديد. افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن مقدمش يا رب مبارك باد بر سرو و سمن
effy amir's picture

effy amir said:

i just wanted to say thank you for making this great site. and god bless you. i wish that people could understand ,what a great opportunity they have to know about bahai religen.please think about this text because it is the best you can find in this world. .
محمدحسن's picture

محمدحسن said:

بسيارخوب است كه انسان حرفي را بشنود و بعد در مورد آن نظر دهد .تقريبا اولين باري است كه با اين دين آشنا مي شوم.ايكاش موقعيت براي ابراز هر انديشه اي باشد .ضمنا چون ما ايراني هستيم و با واژگان عربي چندان سازگار نيستيم (بجز آيات و احاديث ) به نظر من كاربرد واژگان فارسي پسنديده تر است.
mansour's picture

mansour said:

kheili jaleb bod
enayatollah eshraghi's picture

enayatollah eshraghi said:

midanid ke site haye bahai dar iran filter shode vabaz nemishavad baezi oghat ba filter shekan sedaye amrica mishavad baz kard
mahsa's picture

mahsa said:

Az zahamate shoma baraye tahye in haqiqat mamnonam hamvare moafaqiyate shoma ra az astan haq khastaram.
az's picture

az said:

دوستان عزيز، با تشكّر از زحمات ارزشمند شما، اگر امكان دارد فايل pdf سلسله مقالات \"بشارات ... \" را نيز در وبسايت بگنجانيد.
مجتبي's picture

مجتبي said:

لطفا مقاله اي را كه قرار است براي فاروق عزيز بفرستيد در مورد ضرورت استمرار اديان از ديد قرآن در سايت بگذاريد و اگر نمي گذاريد كه براي من هم بفرستيد تنك يو وري ماچ
alireza's picture

alireza said:

jam avari in gone mataleb kari ast kareston va ghabel taghdir .. ke baray hiche ensan bi gharazy jay shake va ebhami baghi nemigozarad .. khast nabashid
Anis's picture

Anis said:

besiar ali bood mamnoon az zahamate shoma
andy's picture

andy said:

in aeen kamelan zaiefe nesbat ba aeene dge/mitonam dalil biaram
sonia's picture

sonia said:

واقعا عالی است از نظر من این سایت بهترین سایت برای معرفی دین بهایی است.
روزبه میثاقی's picture

روزبه میثاقی said:

مرسی عالی بود. یا بهاالله
Pedram's picture

Pedram said:

درود بسیار خوب و کامل جمع آوری شده بود.استفاده کردم.
رضا's picture

رضا said:

نظر تفسير نمونه را درباره ي آيه ي5 سجده بخوانيد سوء استفاده از آيه ((يدبر الامر)) بعضى از پيروان مسلكهاى ساختگى در عصر ما براى توجيه مسلك خود، آيه فوق را دستاويز قرار داده و با اشتباه كارى و مغالطه خواسته اند آن را بر منظور خود تطبيق كنند، اتفاقا با غالب مبلغين آنها كه انسان روبرو مى شود از جمله دلائلى كه فورا به آن متشبث مى شوند همين آيه ((يدبر الامر من السماء الى الارض ... مى باشد، آنها مى گويند: منظور از ((امر)) در اين آيه ((دين و مذهب )) است و ((تدبير)) بمعنى فرستادن دين و ((عروج )) بمعنى برداشتن و نسخ دين است ! و روى اين حساب هر مذهبى بيش از هزار سال نمى تواند عمر كند و بايد جاى خود را به مذهب ديگر بسپارد و به اين ترتيب مى گويند: ما قرآن را قبول داريم ، اما مطابق همين قرآن پس از -------------------------------------------------------------------------------- تفسير نمونه جلد 17 صفحه 118 گذشتن هزار سال مذهب ديگر خواهد آمد!! اكنون مى خواهيم به عنوان يك فرد بيطرف آيه مزبور را درست بررسى و تجزيه و تحليل كنيم ببينيم آيا ارتباطى به آنچه آنها مدعى هستند دارد يا نه ؟ بگذريم از اينكه اين معنى به قدرى از مفهوم آيه دور است كه به فكر هيچ خواننده خالى الذهنى نمى آيد. پس از دقت مى بينيم تطبيق آيه بر آنچه آنها مى گويند نه تنها با مفهوم آيه سازگار نيست بلكه از جهات بسيارى اشكال واضح دارد: 1 - كلمه ((امر)) را به معنى دين و مذهب گرفتن نه تنها دليلى ندارد بلكه آيات ديگر قرآن آن را نفى مى كند، زيرا در آيات ديگرى امر به معنى فرمان آفرينش استعمال شده است مانند ((انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون )) (آيه 82 سوره يس ) ((جز اين نيست كه امر او اين است كه هر گاه چيزى را اراده كند مى گويد موجود باش !، فورا موجود مى شود)). در اين آيه و آيات ديگرى مانند آيه 50 سوره قمر، و 27 سوره مؤ منون ، و 54 سوره اعراف ، و 32 سوره ابراهيم ، و 12 سوره نحل ، و 25 سوره روم ، و آيه 12 سوره جاثيه ، و بسيارى آيات ديگر امر به همين معنى امر تكوينى استعمال شده ، نه به معنى تشريع دين و مذهب اساسا هر جا سخن از آسمان و زمين و آفرينش و خلقت و مانند اينها است امر به همين معنى است (دقت كنيد). 2 - كلمه ((تدبير)) نيز در مورد خلقت و آفرينش و سامان بخشيدن به وضع جهان هستى به كار مى رود نه به معنى نازل گردانيدن مذهب ، لذا مى بينيم در آيات ديگر قرآن (آيات يكديگر را تفسير مى كنند) در مورد دين و مذهب هرگز كلمه ((تدبير)) به كار نرفته بلكه كلمه ((تشريع )) يا ((تنزيل )) يا ((انزال )) به كار رفته است . -------------------------------------------------------------------------------- تفسير نمونه جلد 17 صفحه 119 شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا: ((سرآغاز شريعت از چيزى بود كه به نوح توصيه كرد)) (شورى - 13). و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون : ((كسى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكند كافر است )) (مائده - 44). نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه : ((قرآن را به حق بر تو نازل كرد كه تصديق كننده كتب آسمانى قبل است )) (آل عمران - 3). 3 - آيات قبل و بعد ((آيه مورد بحث )) مربوط به خلقت و آفرينش جهان است نه مربوط به تشريع اديان ، زيرا در آيه ((قبل )) گفتگو از آفرينش ‍ آسمان و زمين در شش روز (و به عبارت ديگر شش دوران ) بود و در آيات ((بعد)) سخن از آفرينش انسان است . ناگفته پيدا است تناسب آيات ايجاب مى كنند كه اين آيه هم كه در وسط آيات ((خلقت )) واقع شده مربوط به مساله خلقت و تدبير امر آفرينش ‍ باشد. لذا اگر كتب تفسير را كه صدها سال قبل نوشته شده مطالعه كنيم مى بينيم با اينكه در تفسير اين آيه احتمالات گوناگونى داده اند هيچكس احتمال نداده كه آيه مربوط به تشريع اديان بوده باشد. مثلا در تفسير ((مجمع البيان )) كه از مشهورترين تفاسير اسلامى است و مؤ لف آن در قرن ششم هجرى ميزيسته با اينكه اقوال مختلفى در تفسير آيه فوق ذكر شده از احدى از دانشمندان اسلام قولى دائر بر اينكه آيه مربوط به تشريع اديان است نقل نكرده است . 4 - كلمه ((عروج )) به معنى ((صعود كردن و بالا رفتن )) است ، نه به معنى نسخ اديان و زائل شدن ، و در هيچ جاى قرآن ((عروج )) به معنى ((نسخ )) ديده نمى شود (اين كلمه در پنج آيه از قرآن ذكر شده و در هيچ مورد به اين معنى نيست ) بلكه در مورد اديان همان كلمه ((نسخ )) يا ((تبديل )) و امثال آن به كار مى رود. -------------------------------------------------------------------------------- تفسير نمونه جلد 17 صفحه 120 اساسا اديان و كتب آسمانى چيزى نيستند كه مثلا مانند ارواح بشر پس از پايان عمر با فرشتگان به آسمان پرواز كنند، بلكه آئينهاى نسخ شده در همين زمين هستند ولى در پاره اى از مسايل از درجه اعتبار افتاده اند در حالى كه اصول آنها به قوت خود باقى است . خلاصه اينكه كلمه ((عروج )) علاوه بر اينكه در هيچ جاى قرآن مجيد به معنى نسخ اديان بكار نرفته اصولا با مفهوم نسخ اديان سازش ندارد، زيرا اديان منسوخه عروجى به آسمان ندارند. 5 - علاوه بر همه اينها اين معنى با واقعيت عينى ابدا تطبيق نمى كند، زيرا فاصله اديان گذشته با يكديگر در هيچ مورد يكهزار سال نبوده است !. مثلا فاصله ميان ظهور حضرت ((موسى )) (عليه السلام ) و حضرت ((مسيح )) (عليه السلام ) بيش از 1500 سال و فاصله ميان حضرت مسيح (عليه السلام ) و ظهور پيامبر بزرگ اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كمتر از 600 سال ، است ! همانطور كه ملاحظه مى كنيد هيچ يك از اين دو نه تنها با هزار سال كه آنها مى گويند جور نيست بلكه فاصله زيادى دارد. فاصله ميان ظهور ((نوح )) (عليه السلام ) كه يكى از پيامبران ((اولوا العزم )) و پايه گذار آئين و شريعت خاصى است با قهرمان بتشكن ((ابراهيم )) (عليه السلام ) كه يكى ديگر از پيامبران صاحب شريعت است بيش از 1600 سال و فاصله ((ابراهيم )) (عليه السلام ) با ((موسى )) (عليه السلام ) را كمتر از 500 سال نوشته اند. از اين موضوع چنين نتيجه مى گيريم كه حتى به عنوان يك نمونه ، فاصله يكى از مذاهب و اديان گذشته با آئين بعد از خود هزار سال نبوده است ، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل ! 6 - از همه اينها كه بگذريم دعوى سيد على محمد باب كه اينهمه توجيهات ناروا را به خاطر او متحمل شده اند با اين حساب ابدا نمى سازد، زيرا به اعتراف -------------------------------------------------------------------------------- تفسير نمونه جلد 17 صفحه 121 خود آنها تولدش در سال 1325 و شروع ادعايش در سال 1260 هجرى قمرى بود و با توجه به اينكه شروع دعوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) 13 سال پيش از هجرت بوده فاصله ميان اين دو 1273 سال مى شود يعنى ((273)) سال اضافه دارد! حالا ما با چه نقشه اى اين ((273)) را زير آب كنيم و چگونه اين عدد بزرگ را ناديده بگيريم ؟ بايد از خودشان پرسيد!. 7 - وانگهى فرض كنيد تمام اين شش ايراد را كنار بگذاريم و از اين تجزيه و تحليلهاى روشن صرف نظر نمائيم و خرد را به داورى طلبيم فرض كنيد ما به جاى قرآن مى خواستيم تكليف آيندگان را در برابر مدعيان تازه نبوت روشن سازيم و بگوئيم : بعد از گذشتن هزار سال در انتظار پيامبر تازه اى باشيد آيا راهش اين بود كه به اين صورتى كه در آيه مزبور ذكر شده مطلب را بگوئيم كه تا مدت دوازده سيزده قرن احدى از دانشمندان و غير دانشمندان كمترين اطلاعى از معنى آيه پيدا نكنند تنها بعد از گذشتن 1273 سال عده اى به عنوان يك كشف جديد كه آن نيز تنها مورد قبول خودشان است نه ديگران از آن پرده بردارند؟ آيا عاقلانه تر نبود كه بجاى اين جمله گفته شود به شما بشارت مى دهم كه بعد از هزار سال پيامبرى به اين نام ظهور خواهد كرد چنانكه عيسى (عليه السلام ) درباره پيامبر اسلام گفته : و مبشرا برسول ياتى من بعد اسمه احمد سوره صف آيه 6. به هر حال شايد اين مساله تا اين حد كه ما بحث كرديم نياز به بحث نداشت ولى براى روشن ساختن نسل جوان مسلمان نسبت به دامهائى كه استعمار جهانى تهيه ديده و مسلكهائى كه براى تضعيف جبهه اسلام ساخته و پرداخته چاره اى جز اين نداشتيم تا گوشه اى از منطق آنها را بدانند و بقيه را خود حساب كنند.
رضا's picture

رضا said:

همنام عزیز کاش مطالب سایت را قبل از نقل مندرجات کتبی که برشمرده ای با دقت و تا انتها می خواندی اولا این آیه تنها جائی نیست که در آن اشاره به وعده هزار ساله شده جدا از روایات و تفسیرهائی که به عنوان شاهد این قضیه نقل گردیده و اثبات مدعا ی ما را میکند، مفسرین مورد استناد شما هیچ معنای قابل فهم و معقول دیگری ارائه نداده اند مگر اینکه گفته اند از زمین تا جایگاه جبرئیل در آسمان 500 سال راه است که رفت و برگشت آن 1000 سال میشود و از این قبیل تعبیر های کفر آمیز جسمانی از خداوند دوست عزیز همین عبارت یدبر الامر سه مرتبه دیگر در قران آمده است که معنای مشابهی از آن میتوان فهمید در یک مورد که صراحت کامل دارد : رعد 2 " یدبر الامر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون" که معنای تدبیر امر در کنار تفصیل آیات آمده بنا بر این قبل از نفل قول در بست، خود نیز کمی به تفحص در قرآن بپردازید مطلب دیگر اینکه فاصله هزار ساله که از پایان دوره تدبیر و تفصیل آیات یعنی وفات آخرین امام در سال 260هجری تعیین گردیده مختص دیانت اسلام است و دخلی به دیگر ادیان ندارد که جناب مفسر اینهمه زحمت جمع آوری تواریخ و فواصل دیگر انبیاء را به خود داده اند و همانطور که در متن مقاله بالا استناد گردیده بسیاری از گذشته گان نیز این انتظار ظهور بعد از هزار سال را داشته اند که با تاریخ ظهور بدقت تمام مطابقت دارد 1000+260= 1260 رضای عزیز اگر بدنبال حقیقتی منصفانه و دقیق خودت مطالبی را که میخوانی بررسی نما و عنان تفکر خویش را به دیگران مسپار موفق باشی
bahapown-lohrasb's picture

bahapown-lohrasb said:

یابهاالابهی!
آ's picture

آ said:

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه مطالب جالبی بود من اولین باره که در مورد بهاییت مطلب خوندم و آشنا شدم خیلی جالب از اسلام ایران که خیلی بهتره با تشکر
داريوش's picture

داريوش replied:

جناب رضا،خيلي خنده دار تحليل ميكني.ميگويي " آيا عاقلانه تر نبود كه بجاى اين جمله گفته شود به شما بشارت مى دهم كه بعد از هزار سال پيامبرى به اين نام ظهور خواهد كرد چنانكه عيسى (عليه السلام ) درباره پيامبر اسلام گفته : و مبشرا برسول ياتى من بعد اسمه احمد سوره صف آيه 6" آخر برادر،چراپيام حضرت عيسي را از قرآن نقل قول ميكني؟اگر كسي پيام حضرت محمد را از كتاب بهاييان نقل كند،توخودت مي پذيري؟كما اينكه چنين ادعايي كه در قرآن شده،در انجيل نيامده و دروغ محض است.كاملا برعكس،عيسي مسيح درباره كساني كه پس از وي آمده،ادعاي پيامبري ميكنند هشدار ميدهد.
داريوش's picture

داريوش replied:

چه كسي گفته اسلام با گوشت و خون ايراني.... برعكس.يك ايراني متمدن هرگز حاضر به پذيرش اين دين غير انساني نيست.
behnam nasari's picture

behnam nasari replied:

allah'u'abha dostane aziztar az jaan,, man pasokhe in bi ehterami va nadani ra midanam,,in fard kamelan bi ettelaa az kotobe eslami va digar adyan hast va kamelan bi ensaf,,,dar haghe in fard faghat bayad doaa kard ta khodavand dar ghalbash tokhme tah ghigh va nore eman bekarad va on fard bayad on tokhme elahi ra ba tahghigh va ensaf abyari va parvaresh dehad,,,ya elahi va mahbobe ghalbi hameye mohagheghine monsef ra rahnama bash,,.
anis's picture

anis said:

ازمطالب بسیار لذت بردم ممنون ازاین همه لطف (یا بهاالله)
فرزاد's picture

فرزاد said:

نوشته های رضا در رد بهاییت به نظر من قابل توجه هستند هرچند من برای تمام ادیان احترام قایل هستم و دوستدار نوع بشر هستم حتی بی دینها و به وجود خدا اعتقاد راسخ دارم و همه ادیان که خدای احد و واحد را قبول دارند برای من محترم هستند پس همه مومنین به خدا را دعا میکنم دین آنها برایم مهم نیست
kamal's picture

kamal said:

alaho abha ,tamame bozorgane ke be deanate bahai eman avardand va dar nahayat janeshan ra nesar kardand az shadedtaren mokhalefan bodand,omedvaram hame shereneye in dene jaded ra becheshand,va bedanand ke in den ra bayad kharej az taasobat shenakht,va be haghayeghash pey bord ,ba eshgh be hameye mardome jahan ,,,movafagh bashen va paydar.
عبدالصاحب's picture

عبدالصاحب said:

با سلام به بندگان صالح خدا . با توجه به فرا رسیدن ایام شهادت امام حسین(ع) شیعیاندر همه جای دنیا مشغول به عزاداری هستند من توجه کردم دیدم حضرت بهاء الله نیزدر مصیبت امام حسین زیارت نامه ای را فرموده اند که البته معنی فآه آه آنرا نفهمیدم ظاهرااز ترشحات الهی باشد چون در عربی وعبری رویت نشد خوب البته این هم خودش معجزه ای هست !!!!!!!!!! می خواستم بدانم کدام یک از پیامبران برای امامان یا اوصیاء قبل از خود زیارتنامه مرقوم وتعلیم داده اند وحسینیه شما کجاست که ما هم برای عزاداری شرکت کنیم در ضمن قبلا هم ایمیل داده بودم که در سایت منتقل نشده بود موفق باشیم
سردبیر's picture

سردبیر replied:

دوست عزيز وقتي معني لغتي را نميدانيد بهتر است به جاي طعنه زدن و طنازي به كتاب لغت مراجعه كنيد در فرهنگ المنجد ذيل معناي آه ، "واي و آخ" آمده و عجب است كه با وجود اينكه اين لغت در فارسي هم عينا كاربرد دارد و شما عبري هم بلديد معناي آن را نميفهميد اينكه پيامبران پيشين در ستايش و يا رثاي انبياي قبل از خود متن جداگانه اي مرفوم ننموده اند از كمالات ايشان به حساب نمي آيد كه آيندگان هم لازم باشد به آن تأسي كنند به مرحمت حكومت اسلامي شما همه اماكن متبركه و محل هاي دعا و نيايش بهائيان تخريب و يا تصاحب گرديده و بهائيان اكنون مراسم عبادي خود را تنهادر منازلشان بجاي مي آورند از هريك از دوستان بهائي بخواهيد ميتوانيد در مراسم قرائت زيارتنامه سيدالشهدا كه در يوم عاشورا برگزار ميكنند شركت نمائيد
behnam nasari's picture

behnam nasari said:

agar har kasi in mataleb ra bekhanad va monsef bashad v a dor az taasobate jari ,, albateh ke ghalbash be nore eman rowshan mishavad va cheraghi rowshan bar sayerin,, , daste shoma dard nakoneh az in hameh matalebe jaleb va ziba ke kamelan mostanad hastand be kotobi ke dar dastrese hamegan hast ke mitavanand motabeghat bedahand,, khoda yaro yavare shoma azizan,,.
Ava's picture

Ava said:

ali ali bood motshakeram ya bahaola
M.A.F.H.H's picture

M.A.F.H.H said:

دوستان و هموطنان مومن مسلمان عزیز غول مطالب ساختگی این سایت را نخورید.بودجه این افراد و سایت ها و ترویج فرقه ضاله بهاییت از طریق گنگره آمریکا و انگلیس تامین میشه.اینها همان کسانی هستند که در روز عاشورا به مقدساتمان و به امام حسین (ع) توهین کردند.اگر بودجه آمریکا و انگلیس... خوب می دونید چه میشه.
iraj-lohrasb's picture

iraj-lohrasb replied:

سلام دشمن عزیز شما منادیان امر حضرت بهاالله هستید.در ضمن در تهمتهایتان گول را غول تایپ کرده اید.املای مفتریات درست باشد تاثیرش بیشتز است.
Homeira's picture

Homeira said:

besyar jaleb va kamel bood dar zemn doostane man keh az iran amadand bishtar teshneye in mataleband va man in site ra be anan moarefi kardam merci.
fatima's picture

fatima said:

من نفهمیدم چی شد... مگه بهایی مثل شیعه و سنی یک شاخه ای از اسلام نیست؟ اگر چه من خودم شیعه م و لی این که به همه ی ادیان احترام میزارید رو خیلی باهاش حال کردم البته اگر واقعا بش عمل کنید !
Anonymous's picture

Anonymous said:

dar celas ma faghat yek mosalman hast baghiye ya masihiand ya boodalii ya bi din ,bi dinha ke taklifeshoon moshakhase khodaro ham ghabool nadarand , boodaiiha faghat boodaro mishnasand ,masihiya faghat masih ro ghabool darand aslan va abadan ham be mohammad hich eteghadi nadarand, shoma mosalmoona ham be hazrat bab va bahoolah eteghad nadarid be nazaram hich moshkeli nist ... chon haghighat az bein nemire ,roozi ke mohammad edeaye payampari kard hame maskharash kardand hala ham noobat shomast, roozi ke ali jane shine payambar shod ,mosalmoona poshte sare moaviye va yazid namaz mikhoondand ... hala ham noobat shomast, vali hagh moond va batel az bein raft ,hazrat mohammad farmoode ke (har kas emam zamane khodash ra nashnasad va bemirad be marge jaheliyat morde ) ino baraye hame gofte pas taasobo kenar bezarid va hadeaghal be gofteye payambaretoon amal konid , emam har zamani ham tuye zaman khodesh hast na tuye chah ....
علی's picture

علی said:

عبدالبها گفته حرام فعلیست که در کتاب اقدس حرمتش آمده باشد تمام اقدس را بخوانی فقط حرمت اژدواج با زن پدر را نوشته(در بحث ازدواج).بیت العدل هم ازدواج با محارم رو بعهده بهاییا گذاشته(یعنی خودتون هر چه خواستید)... از مسئول سایت بجهت تحریف اعمال عقاید و اصول بهایی گله دارم

Add new comment

Image CAPTCHA
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.