55. از نسل سوخته

آموزگار من آهنگ مهربان صدايت روز نخست مهر در گوش من هنوز آواز مي دهد: "خوش آمديد تازه نهالان باغ علم در اين بهشت دانش و فرهنگ و دين و داد "... اآنون آدام دست تعصب آتش فكنده در دل اين نازنين بهشت تا دوزخي شود ، از آتشي بر آمده زانديشه هاي زشت افتد به جان هر دگرانديش بي پناه سوزد حقوق و حرمت انسان بي گناه اينك منم ، از نسل سوخته آه هنوز ايستاده است در آتش ستم اينك منم ، شاگرد سخت آوش و مطيع آلاس درس اما به جرم داشتن باوري دگر محكوم طرد و ترس محروم از حقوق بشر در ديار خويش بيگانه در وطن آماج اتهام به جاسوسي و به آفر بي رخصت دفاع بي فرصت برابر آسب معاش و علم با اينهمه ستم اما دلم چو آينه اي صاف...

54. نوازشي ميان شكنجه ها

در جستجوي روزنه اي از فروغ صبح در اين شب سياه به هر سو دويده ام با خنجر اميد در اين شام مرگزاي حلقوم ديو ماتم و غم را دريده ام هر چند خسته از ستم ناكسان شدم لطف كسي مراست كه هرگز نديده ام با شوق اوست گر دل رنجور مي تپد از جام اوست گرمي عرفان چشيده ام عشقش نوازشي است ميان شكنجه ها زين شوق بس شكنجة دوران كشيده ام آن روزن اميد كه مي جستمش هم اوست هرچند در دل است و نهان از دو ديده ام گوشي كه پر ز غير شود راز نشنود بستم چو گوش سر، نغماتش شنیدم

53. واپسین سوار

به ياد ايادي امراالله علي محمد ورقاء آه، مانديم و چنين روزي رسيد چشمها گريان، ايادي ناپديد كاروان رفت و سوار واپسين گشت پنهان در غبار واپسين آن كبوترهاي خوش پيغام دوست پركشان رفتند ـ س وي بام دوست واپسين ورقاي فردوس بهاء پر كشيد آخر به رضوان بقاء وارث پرواز ورقاها پريد عاشق گل بود با و گل آرميد آن كه عمري از بهاران مژده داد بار سنگين را به منزل وا نهاد آن كه عمري خواند دربرج حصين رفت در حصن حصين ماء و طين آسمان بار امانت بر فنتا ت ليك ورقاء در پي شوقي شتافت تا اميني بر ق ح وق حق شود خازن گنجينة طم لق شود گنج حق را بي خلل بر ما سپرد ِهرِب خود گنج رضاي دوست برد مرحبا اي طائر فرخنده پي خوش بياسا...

52. همای عشق

بشکن قفس ای مرغ وفا ای پسر روح برزن همه جا رنه ی قدوسی و سبوح پرواز نما همچو هما در گذر عشق بی عشق کی از بحر بلا می گذرد نوح از نفس گذر کن نفس خلق خدا جوی در قدس الهی ره آرام و صفا پوی زندان دل و دین شده این غمزده ی خاک بس قصر امل بین که بهم ریخته بادی صحرا ی خوش جان طلبی وقت عروج است سرمنزل جانان طلبی حین عروج است در راحت یومی چو قناعت بنهادی پس زنده نئی مرده ای و همچو رمادی بنگر بخدا راحت باقی همه اینجاست گلشن بنهادی و به گلخن بفتادی ای بنده ی من خویش ده از بند رهایی آزاد شو از نفس و رهان خود ز تباهی تا وقت تر است گریز از دد و دیوان بر نور نگر تا نشوی غرق سیاهی

51. وحدت ادیان

ای دوست بیا تا جنگ ادیان را فنا سازیم جهان را چون گلستان با صفا سازیم بیا تا ویرانی دل را همه با گل بنا سازیم درون خویشتن را پر از مهر و وفا سازیم بیا تا که همه غم ها ز دل هامان جدا سازیم همه یاران دربند را ز زندان ها رها سازیم بیا تا بس کنیم رزم و بشر رابی جفا سازیم به جای اسلحه و بمب فقط صلح و صفا سازیم بیا تا شاید این دل را چو مرهم با جلا سازیم ازین پس این بلا ها را دوباره بر قضا سازیم بیا تا جان به جان تسلیم خداوند را ر ضا سازیم همه باوحدت ادیان به دین خود ادا سازیم

50. کاش زندگی تکرار داشت

کاش تا دل می گرفت و می شکست دوست می آمد کنارش می نشست کاش می شد روی هر رنگین کمان می نوشتم مهربان با من بمان کاش می شد قلب ها آباد بود کینه و غم ها بدست باد بود کاش می شد دل فراموشی نداشت نم نم باران هم آغوشی نداشت کاش می شد کاش های زندگی تا شود در پشت قاب بندگی کاش می شد کاش ها مهمان شوند در میان غصه ها پنهان شوند کاش می شد آسمان غمگین نبود ردپای کینه ها رنگین نبود کاش می شد زندگی تکرار داشت لااقل تکرار را یک بار داشت ساعتم برعکس می چرخید و من برتنم می شد گشاد این پیرهن آن دبستان کودکی سرمشق آب پای مادر هم برایم جای خواب خود برون می کردم از دلواپسی دل نمیدادم بدست هر کسی عمر هستی خوب و بد...

49. ربنا ملاذنا

ای رب توانا تو پناه ضعفایی بر ما نظری کن که رهی نیست به جایی وقت است که با پرتو خورشید نویدت زنگ غم دیرینه ی ما را بزدایی با خیل ملائک که به یاری بشتابند بر سینه ی سوزان بنشان رشح صفایی روشن کن از آیات هدی دیده ی ما را ما غرق خطاییم و تو دریای عطایی تخصیص بده بر دل ما صبر و سکوتی بگشای تو بر اهل بهاء باب رخایی شیرینی هستی بچشان تلخ بود کام با شهد سخن بر دل مجروح شفایی بیداد گران جمله ی ابواب ببستند یارب تو مگر باب اجابت بگشایی تا کی به چنین ظلم سزاییم خدایا تا چند روا هست چنین جور و جفایی سوگند به ذاتت که امید دگری نیست تنها تو سمیعی تو مجیدی تو خدایی دریاب به فضلت دل آشفته ی احباب دریاب که...

48. راه کمال و بندگی

عاشقان این جا کلاس درس ماست ما همه شاگرد و استادش خداست درس آن راه کمال و بندگیست شیوه ی انسان شدن در زندگیست امتحانش از کتاب معرفت نمره اش ایمان و تقوا ، منزلت با عمل تنها بود این آزمون از مسیر عقل رفتن تا جنون باید اینجا چشم دل را وا کنی تا که درعرش خدا ماءوی کنی درس اول در وصالش اشتیاق درس آخر وصل و پایانش فراق شرط اول عاشقی تسلیم عشق ورنه بیخود دیده ای تعلیم عشق شاهدان درحلقه تسلیمند و بس محو رخسار گلی بی خار و خس

47. حقیقت زندگی

گله ها را بگذار ناله ها را بس کن روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگ تو را فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود تا بجنبیم تمام است تمام تابستان را دیدی که به برهم زدن چشم گذشت یا همین سال جدید باز کم مانده به عید این شتاب عمر است من و تو باورمان نیست که نیست زندگی گاه به کام است و بس است زندگی گاه به نام است و کم است زندگی گاه به دام است و غم است چه به کام و چه به نام چه به دام زندگی معرکه ی همت ماست زندگی می گذرد زندگی گاه به نان است و کفایت بکند زندگی گاه به جان است و جفایت بکند زندگی گاه به آن است و رهایت بکند چه به نان و چه به جان و چه به آن زندگی صحنه ی بی...

46. دلدادگی

یاد من ناید که کی عاشق شدم یاد من ناید که کی عاشق شدم بهر درد عشق تو لایق شدم عشق تو آتش به جان و دل فکند زان حرارت شعله ی بارق شدم هر چه کردند این رقیبان تا ز عشقت بگذرم سعی بی حاصل بگشت و من بسی شائق شدم بر سر هر کوی و برزن همچو مجنونان شدم بهر توصیف جمالت شاعر و ناطق شدم رنج عشقت گشته صاحبخانه ی جان و دلم در پذیرایی ازین غم ماهر و حاذق شدم درمیان عقل و دل هرگز نماندم لیک من در بیان عشق محبوبم نگر صادق شدم گفتمت جانی نمیابم ترا قربان کنم گفتی ام هیهات کان را پیشتر سارق شدم گفتمت بیجان شدم پس کی چنین جان یافتم گفتی ام معدوم بودی من تو را خالق شدم وه چه شیرین است این دلدادگی برحسن تو زانکه...
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.