55. از نسل سوخته
آموزگار من آهنگ مهربان صدايت روز نخست مهر در گوش من هنوز آواز مي دهد: "خوش آمديد تازه نهالان باغ علم در اين بهشت دانش و فرهنگ و دين و داد "... اآنون آدام دست تعصب آتش فكنده در دل اين نازنين بهشت تا دوزخي شود ، از آتشي بر آمده زانديشه هاي زشت افتد به جان هر دگرانديش بي پناه سوزد حقوق و حرمت انسان بي گناه اينك منم ، از نسل سوخته آه هنوز ايستاده است در آتش ستم اينك منم ، شاگرد سخت آوش و مطيع آلاس درس اما به جرم داشتن باوري دگر محكوم طرد و ترس محروم از حقوق بشر در ديار خويش بيگانه در وطن آماج اتهام به جاسوسي و به آفر بي رخصت دفاع بي فرصت برابر آسب معاش و علم با اينهمه ستم اما دلم چو آينه اي صاف...