ابراهیم عزیز
شما محقق تاریخ هستید شاید برای شما نیازی به ذکر این نکته نباشد که در تحقیق لازم است اطلاعاتتان را از منابع معتبر که خالی از جانب داری و حب و بغض باشند اخذ نمائید و خود واقفید که منابع بی طرف که نامی از دیانت بهائی برده باشند در ایران اجازه انتشار ندارند و آنچه که بطور معمول به آن دسترسی دارید نوشته دشمنان دیانت بهائی است بنابر این طبیعی است که اکاذیب منتشره از سوی آنان مورد قبول ما نباشد
شاید بد نباشد حال که با ردیه ها مطالعه را آغاز کرده اید همانگونه که اظهار علاقه فرمودید مروری هم بر منابع تاریخی مورد اعتماد بهائیان بنمائید و آنگاه خود به قضاوت بنشینید
یکی از این منابع کتاب مطالع الانوار یا تلخیص تاریخ نبیل است که در بخش کتابخانه سایت در قسمت تاریخ دیانت بهائی درج گردیده کتابهای دیگری هم در آنجا موجود است که میتوانید به آن رجوع نمائید و نیز دربخش لینکها در قسمت کتابخانه و مراجع آثار بهائی کتابهای بسیاری وجود دارد که میتوانید بعنوان منبع موثق تحقیق مورد مطالعه قرار دهید
در مورد ورقه ای که آنرا توبه نامه مینامند مطالبی در قسمت پرسشها و پاسخها آمده که میتوانید به آن مراجعه فرمائید
در مورد مراحل دعوت حضرت باب عرض میگردد که ایشان در اوایل ظهورمقام خویش را تنها برای عده معدودی آشکار ساختند و به جهت پیشگیری از ضوضا و بلوای عمومی برای عوام خود را نایب امام معرفی نمودند ولی پس از مدتی که امر انتشار وسیع تری یافت حقیقت امر را بر همگان آشکار ساختند
مشابه این تدریج را در دعوت حضرت مسیح آنگاه که مردم ایشان را رجعت یحیی میخواندند و ایشان سکوت میکردند و حضرت محمد آنگاه که در آیات غرانیق به مدح و ستایش بتها پرداختند خواهید یافت
در خصوص دعوی الوهیت هم میتوانید به همان قسمت پرسشها و پاسخها مراجعه کنید
در مورد بشارات و قائمیت در سایت ما چند مقاله وجود دارد که مطالعه آن برای شما مفید خواهد بود
در مورد بشاراتی که در انجیل به حضرت محمد داده شده لطفا همانگونه که فرمودید با سند هر آنچه میدانید برایمان بنویسید حتی اگر به انجیلی اشاره میفرمائید که نزد مسیحیان معتبر نیست یا بقول شما تحریف نشده باز هم نقل مطالب آن خالی از فایده نیست بنابر این هر آنچه فکر میکنید موجود است با سند دقیق نقل فرمائید و بعد قضاوت فرمائید که صراحت بشارات کتب اسلامی به ظهور بیشتر است یا کتب ماقبل اسلام
در مورد عدل و داد و انتظار آیا بنظر شما پیامبر الهی بایستی با قوای نظامی و جنگ عدالت را برقرار نماید یا اینکه رهنمودهای او و بکارگیری آن در جوامع انسانی منجر به آن خواهد شد ؟ بیاد داشته باشید که در احادیث اسلامی هم ذکر گشته که با ظهور قائم جهان پر از عدل و داد خواهد شد همانگونه که از ظلم پر گشته . آیا جهان یک شبه دچار ظلم گردید که انتظار داشته باشیم یک شبه به عدالت برسد . در خصوص انتظار ظهور در شرایط امروز تنها خاصیتی که بر آن مترتب است حالت انفعالی و عدم اراده جهت تغییر و بهبود شرایط است که موجب تثبیت فلاکت در جامعه و عدم احساس مسئولیت در جهت رفع مشکلات میگردد و بالعکس نظر جناب شریعتی زندگی در بی مسئولیتی و انتظار ظهور قهرمانی که همه چیز را درست کند خیالپردازانه و بی معناست
در مورد خاتمیت و ابهاماتی که مطرح فرمودید مقاله ای خدمتتان ارسال میکنم ، لطفا آنرا با دقت و رجوع کامل به زیر نویسها مطالعه فرمائید و نظرتان را برایم بنویسید
در مورد اینکه در اسلام احکامی برای امور جزئی زندگی وضع گشته بعرض میرسد که اکثر این مطالب استنتاجاتی است که فقها یا با رجوع به شیوه زندگی (سنت) پیامبر و یا برداشتهائی که از قرآن و روایات داشته اند وضع کرده اند که در جوامعی که قانون مدنی موجود نبود این خلا را بخوبی پر میکرد و باید همانگونه که نامیده میشود آنرا قوانین شرع نامید و نه مبانی دین و اتفاقا وابسته کردن این قوانین به دین باعث شده که با رشد جوامع و تغییر شرایط و نیازهای انسانی نتوانند آنرا تغییر دهند و شرایطی که در حکومتهای دینی بر جوامع تحمیل میگردد متضمن سعادت و اسایش مردمان نباشد
در دنیای امروز که کشورها تحت قوانین مدنی اداره میگردند نقش دین دخالت در تعیین جزئیات این قوانین نیست بلکه تنها لازم است چارچوب کلی آنرا تعیین کند و هر جامعه ای مجاز باشد با توجه به شرایط فرهنگی خود جزئیات مطلوب را تدوین نماید و کامل بودن دین در تعیین شاخصهای صحیح و مطابق روح زمان است و نه تعیین آداب قضای حاجت
امیدوارم که این مختصر کمی به رفع ابهامات شما کمک کرده باشد
نورهدایت الهی فرا راهتان باد
سردبیر :