تصویر فرامرز

فرامرز :

سلام و عرض ادب می کنم.

خب, امیدوارم این کار درست نو ارزشمند ایشان, مایه ی این نشود که شما خود را ذره ای در باور خانوادگی خود محق تر بدانید.

از این رویداد ارزشمند فقط متوجه می شویم که کسی درد همسایه را کمی لمس کرده و صدای خاموش اعتراض او را بلند کرده.

اما این که این همسایه لابد حرف های اش درست است یا غلط است, در این جا اصلا مطرح نیست.

درد همسایه , درد من است و
چه همسایه ای بالاتر از بهاییان محترمی که فقط بخاطر دین آبا و اجدادی و شناسنامه ای شان, متحمل درد و محرومیت می شوند.
و هیچ کس مدافع شان نیست, همچون همسایگان افغان.

دین شما هم , همانند همه ی دین ها , فعلا تا اطلاع ثانوی , از شیر مادر به شما ارث رسیده و
تا اطلاع ثانوی هم هیچ کس, به طور کامل از این تاثیر عمیق و نهادینه ممکن است هرگز رها نشود و نتواند آزادانه تر تصمیم بگیرد.

هر گونه مطالعه ی بعدی ای هم که در زمینه ی همین دین بکنی, مطالعاتی اند کانالیزه و هدایت شده ی بزرگان اهل همین دین.
فقط موقعی می توانی کار خود را پژوهش برای حقیقت بنامی که
همه یا بیشتر نگاه های برساخته ی بشر را به هستی ( چه دینی یا ضد دینی)
کنار هم بگذاری و از این سوپر مارکت جلوی خودت , بعد از زیر و رو کردن همه ی اجناس, جنس مورد نظرت را در حد دانش و با اعتراف به محدود بودن دانش خودت انتخاب کنی و
به همه اعلام کنی که با دانشی محدود و با گزینه هایی نه چندان کامل,
این راه را فعلا تشخیص داده ای
و
بعدا هم ممکن است جنس دیگری را بهتر ببینی و آن را برداری.

پس می بینید که نزدیک شدن به کالای حقیقت شخصی ی هر کس, چقدر دشوار است.

چهار چیز را اختیار انتخاب نداری:
دین
زبان
پدر و مادر
ملیت و وطن.

بگذریم و فروتن بمانیم و تعصب نورزیم.

با احترام

CAPTCHA ی تصویری