ابجاد اين بحث وگفتگو را بسيار به فال نيك مي گيرم و آرزومند ادامه ي اين قبيل بحث ها در بستري دوستانه با حفظ كرامات انساني در خور اشرف مخلوقات در ايران عزيزمان هستم . از هموطنان بيدار وهوشياري كه وقت مي گذارند ودر اين مورد تحقيق وتفحص مي كنند، بسيار سپاسگزارم .
باشد كه اين گونه گفتگوها دور از تعصبات وپيش داوري هايي باشد كه متاسفانه در انديشه ي هموطنان ما در طول سالهاي متمادي ، نسل اندر نسل طبقه بندي شده وجاي گرفته است وريشه ي اين اطلاعات نه تحقيق بلكه خواندن معدود كتابهاي رديه ايست كه در مخالفت با ديانت بهائي، نوشته شده وسپس افراد ديگري به رو نويسي از آن منابع پرداخته واين مطالب را تكثير كرده اند . به شهادت تاريخ در قرن دوم هجري، شعوبيه كه نخست به برتري طلبي افراطي قوماعرب ، نسبت به ايرانيان شكست خورده معترض بودند وسپس اين مخالفت، رنگ ديگري برخود گرفت وبا نفس ديانت اسلام به معارضه پرداختند ، حدود پانزده كتاب رديه بردين مبين اسلام نگاشته شد كه به تدريج با اسلام آوردن ايرانيان ، كه هر يك به دلايلي بود مانندايمان آوردن ، فرار از ترس ووحشت ويا حفظ حيات وموجوديت ومنافع ناشي از آن ، به تدريج اين كتاب ها ، از بين رفت . حال به ديده ي انصاف ببينيم آيا چنان كتابهائي ويا ساير كتبي كه همين امروزه برعليه ديانت اسلام توسط مخالفين نگاشته شده، مي تواند همين امروز منبع تحقيق وتفحص افرادي قرار گيرد كه قصدشان شناسائي دين اسلام است ؟ از هموطن محترمي كه در اين گفتگو را گشوده صميمانه تشكر مي كنم
.
منيژه حسن زاده :
ابجاد اين بحث وگفتگو را بسيار به فال نيك مي گيرم و آرزومند ادامه ي اين قبيل بحث ها در بستري دوستانه با حفظ كرامات انساني در خور اشرف مخلوقات در ايران عزيزمان هستم . از هموطنان بيدار وهوشياري كه وقت مي گذارند ودر اين مورد تحقيق وتفحص مي كنند، بسيار سپاسگزارم .
باشد كه اين گونه گفتگوها دور از تعصبات وپيش داوري هايي باشد كه متاسفانه در انديشه ي هموطنان ما در طول سالهاي متمادي ، نسل اندر نسل طبقه بندي شده وجاي گرفته است وريشه ي اين اطلاعات نه تحقيق بلكه خواندن معدود كتابهاي رديه ايست كه در مخالفت با ديانت بهائي، نوشته شده وسپس افراد ديگري به رو نويسي از آن منابع پرداخته واين مطالب را تكثير كرده اند . به شهادت تاريخ در قرن دوم هجري، شعوبيه كه نخست به برتري طلبي افراطي قوماعرب ، نسبت به ايرانيان شكست خورده معترض بودند وسپس اين مخالفت، رنگ ديگري برخود گرفت وبا نفس ديانت اسلام به معارضه پرداختند ، حدود پانزده كتاب رديه بردين مبين اسلام نگاشته شد كه به تدريج با اسلام آوردن ايرانيان ، كه هر يك به دلايلي بود مانندايمان آوردن ، فرار از ترس ووحشت ويا حفظ حيات وموجوديت ومنافع ناشي از آن ، به تدريج اين كتاب ها ، از بين رفت . حال به ديده ي انصاف ببينيم آيا چنان كتابهائي ويا ساير كتبي كه همين امروزه برعليه ديانت اسلام توسط مخالفين نگاشته شده، مي تواند همين امروز منبع تحقيق وتفحص افرادي قرار گيرد كه قصدشان شناسائي دين اسلام است ؟ از هموطن محترمي كه در اين گفتگو را گشوده صميمانه تشكر مي كنم
.