--- مقدمه سرود:
این بهار عز روحانی بود
این ربیع قدس ربانی بود
گر وزد بر تو نسیمی زین صبا
جان فانی ات کشد جام بقا
گر نسیمی آیدت از کوی دوست
جان فدایش کن که این جان هم ازوست
لاله توحید بین در این بهار
سنبل تجرید بین از زلف یار
---دکلمه متن :
غنچه های معرفت زین طرف جو
جملگی از شوق او در جستجو
سروهایش حاکی ازقد نگار
سبزه هایش دفتری از خد یار
بلبلانش مست از جام الست
قمریانش از جمال دوست مست
عندلیبان در هوای وصل او
جمله مستند ازنسیم فضل هو
نغمه این بلبل ار ظاهر شود
جان خلقان از حسد طاهر شود
بحر معنی زین بیان مواج شد
فلک هستی زین کرم لجلاج شد
هر شقایق که برآید زین بهار
صد حقایق بر دمد از سر یار
--- متن سرود :
شیرین لب یار با چشم جادو
شور قیامت افکنده هر سو
چشمش به غمزه، لعلش به خنده
دلها فکنده در دام گیسو
هر ماهروئی کاندر جهان بود
مفتون خود کرد از خال هندو
هرگز ندیده ست چشمی به عالم
این زلف پر خم این چشم جادو
درکوی او دوش کردم گذاری
صد کشته دیدم از تیغ ابرو
از جلوه ای کرد تاراج هوشم
آن ترک سرمست آن شوخ خوشرو
بر سرو وبر مه بس طعنه زد یار
از قد دلکش از روی نیکو
شیرین لب یار با چشم جادو
شور قیامت افکنده هر سو
یک عندلیبش گر در قفس ماند
چندین هزارست در گلشن او
Anonymous :