این که شخصی هنگام روبهرو شدن با گزینههای مختلف، بهترین گزینه را انتخاب کند، منطقی و منطبق با عقل است. شاید ما هر روز دست به این گونه تصمیمگیریها میزنیم و در کارهای روزمرهمان سعی بر انتخاب بهترینها را داریم. اصل مترّقی تحرّی حقیقت و یا جستوجوی حقیقت در دیانت بهایی نیز همین معنا را در مقیاسِ وسیعتر دارا میباشد؛ یعنی سعی در یافتن و قبول کردنِ حقیقت در هر موقعیّتی. امّا از آن جایی که زندگی روحانی افراد مهمترین جنبهی زندگیِ آنهاست و انتخاب دین نقش مهمّی در زندگیِ روحانی هر شخصی ایفا میکند، جستوجوی حقیقت در مبحث ادیان جلوه و اهمّیّت بیشتری دارد. بهاییان و دیگر کسانی که از اصلِ تحرّی حقیقت پیروی میکنند، باید حقیقت را از هر منشأ و منبعی که پیدا کردند، قبول کنند؛ فارغ از هر مسئلهی جانبیِ دیگر.
حضرت عبدالبهاء در کتاب مفاوضات میفرمایند: «پس بايد انسان طالبِ حقيقت باشد؛ آن حقيقت را در هر ذاتِ مقدّسي يابد، والِه و حيران گردد و مُنجَذِبِ فيضِ يزدان شود؛ مانند پروانه عاشقِ نور باشد، در هر زجاجي برافروزد و به مَثابهي بلبل مَفتونِ گل باشد، در هر گلشني برويد و اگر آفتاب از مغرب طالِع شود، آفتاب است؛ نبايد مُحتَجِب به مشرق شد و غرب را محلّ اُفول و غروب شمرد و همچنين بايد تَحَرّيِ فيوضاتِ الـٰهيّه و تَجَسُّسِ اِشراقاتِ رحمانيّه كرد و در هر حقيقتي واضح و آشكار يافت، بايد والِه و حيران شد.»
حال بهاییان در نقطهای نه چندان دور از تاریخ (کمتر از صد و هفتاد سال پیش) تحرّی حقیقت کردند و اگر زمانی حقیقت را در شمس موسوی یا شمس عیسوی یا شمس محمّدی دیده بودند، این مرتبه در شمس بها دیدند و اگر زمانی بویِ خوشِ حقیقت از جانبِ گل موسوی یا عیسوی یا محمّدی مشامشان را معطّر کرده بود، این مرتبه گل بهاءالله سرمستشان کرد. این گونه شد که با شهامتی بینظیر و بدون توجّه به خطراتِ پیشِ رو تصمیم به ایمان به حضرت بهاءالله روحی لتربته الفدا گرفتند. از جان و مال و آبرو گذشتند و به سرمنزلِ مقصود رسیدند.
Naeim :