محمّد،
فردی به نام امین (که مدّتی با اسم مستعار "a" ظاهر میشد،) سؤالاتی را مطرح کرد و از جواب ایشان با استفاده از استدلالات و دلایل عقلی و نقلی و با ذکر مثالهای فراوان داده شد. امّا امین که قانع نشده بود، در چند نوبت متوالی سؤالهای خود را تکرار کرد که من هم از تکرار سؤالهای ایشان قانع نشدم. نهایت این که ایشان بهاییان را "مرغ پخته" خطاب کرد و بنده هم در جواب، ایشان را دعوت به تعامل و دوستی کردم.
http://www.aeenebahai.org/node/8#comment-8066
ای کاش به جای تکرار کردن این توهینِ آشکار، تأکید کردن بر آن و تفسیر و تعبیر کردن آن، به معانیِ آثار مبارکهی ذکر شده نیز توجّه میکردید و متوجّه میشدید که مقصدِ این دیانت محبّت است، مهربانیست، وحدت عالم انسانیست، خشیّت الله است، محبّت الله است. اگر به دقّت توجّه بفرمایید، برای اثباتِ این معانی و اهدافِ متعالی، نیازی به مدرک و سند آوردن از قرآن کریم نیست. قلوب پاک برای ایمان به این مفاهیم مقدّسه نیاز به هیچ دلیل و برهانی ندارند. «آفتاب آمد دلیلِ آفتاب***گر دلیلت باید، از وی رو مَتاب»
بهتر نیست به جای این که بنویسید: «..... که این دقیقاً مثلِ اینه که بگی شاهدم دممه ....»، با دیگران با هر عقیده و مرامی با احترام برخورد کنید؟
نکتهی آخر، گرچه قبلاً مفصّلاً توضیح دادم، در مورد جهنّم و بهشت: مطمئن باشید جهنّمِ ما، که بُعد و دوری از پروردگار، محرومیّت از انوارِ مُشرِقه از جمالِ جانان و حِرمان ابدی از الطافِ حضرتِ رحمانست، برای انسانهایی که روح را برتر و متعالیتر از جسم میدانند، بسیار دردناکتر از آتشیست که تنها جسمِ انسان را میسوزاند.
مؤمنانِ حقیقی از عالمِ خاک و تعلّقات مادّیّه به کلّی بیزارند و تنها نظر به آستانِ حضرتِ دوست دارند. اشتغالِ منجذبانِ حضرتِ بیچون به لذّتهای دنیوی در عالمِ ملکوت محال است و در هر دو عالم از ماسِوَی الله (آن چه غیرِ خداست) برکنارند. نهایت آمالِشان تقرّبِ درگاه است و منتها آرزویشان محویّت و فنا. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: «اگر عزّتی هست، در محویّت و فنا و عبودیّتِ آستانِ مقدّس است؛ واِلّا سلطنتِ دو جهان، ذلّتِ کُبری» (مآخذ اشعار در آثار بهایی، جلد 2، صفحهی 238)
Naeim :