4. بیاد حضرت ورقهء علیا بهائیه خانم

بیاد حضرت ورقهء علیا بهائیه خانم

خانم اهل بهاء،ورقهء علیائی تو
دختر حضرت ابهی،شه والائی تو
در تو از مرکز میثاق بود نام و نشان
هم معین و کمک شوقی مولائی تو
حاضرومنتظروزندهءجاوید توئی
خواهر عبد بهاء قابل تمجید توئی
خاطر مرکز میثاق زیادت مسرور
به مدارج به خدا زهره و ناهید توئی
شاه و مولای وری سر نوایا به تو داد
همه اسرار دل و لوح وصایا به تو داد
غصن ممتاز تو را عاشق و بس شیفته بود
سر دل در غم احزان و بلایا به تو داد
شادیت حصر در انجام تعالیم بهاء
خدمت خلق خدا خدمت آئین بهاء
ساده و بی زر وبیزیورو بی پیرایه
به متانت به محبت مثل دین بهاء
مظهر عشق الهی همه سرتاسر نور
محضرت پر ز صفا و زوفا و زحبور
قلب خوبت زظرافت به مثال پر گل
دلت آغشته و آمیخته از حزن و سرور
تو حزینی ز بلایا که ببارد شب وروز
لیک حزن و المت را ندهی هیچ بروز
زانکه مسروری و مخمور ز خمر ایمان
که بود قوهءقلبت به گه سختی و سوز
مظهر عفوی و بخشایش حسن آداب
همچو نیسان تو بباری و نمائی شاداب
دوستدار گل و پاکی و زیبائی هستی
یارواغیار نوازی و نمائی شاداب
در سکوتت اثر از صلح و بزرگی و وقار
در کلامت همه معنی و جمیع اسرار
حب تو در دل یاران بهاء جایگزین
مهرتو بر همگی پیر و جوان گشت نثار
تو همان فخر رجالی،ملکی،فاخته ای
که به درگاه بهاء خیمه برافراخته ای
دست بردامنش افکن به جهان ملکوت
تو که منزلگه خود در قدمش ساخته ای
گفته بودی زبهاء راحت یاران خواهی
ختم ظلم و ستم و سختی دوران خواهی
گفته بودی که چو پرواز کنی بر ملکوت
زجمالش کمک و عون دلیران خواهی
خانم اهل بهاء،ورقهءعلیائی تو
دختر حضرت ابهی،شه والائی تو
ازپدر ختم بلایا و رزایا بطلب
چون عزیز دل آن دلبر یکتائی تو