رازونیاز
کردگارا از سماء فضل خود بخشایشم ده
منقطع از ماسوایت کن مرا آسایشم ده
همتی ده تا نگردم گرد این آلودگیها
من گنهکارم تو از بحر کرم آمرزشم ده
سیئاتم را ببخشا عیبهایم را بپوشان
از یم رحمت بنوشان نور دین و دانشم ده
کیستم من بنده ای بی طاعت و بی استطاعت
از ردای پاک تقوی وتولا پوششم ده
داورا صبرم ببخشا طاقتم را بیشتر کن
در مصائب یاورم شو با متاعب سازشم ده
در امانم دار از شر هوی ها و هوسها
ای خدای آفرینش کیمیای بینشم ده
تا چو نوری گردم و بر ظلمت اوهام تابم
از شعاع مهر رخشان حقیقت تابشم ده
تا چو کوهی سخت باشم پیش امواج حوادث
داورا در مکتب عرفان خود آموزشم ده
عشق و ایمان،راستی،مهرومحبت،شوق خدمت
این سخایا،این سجایا را یکایک،هر ششم ده
کاستی بگرفت جانم از شرار خواستن ها
بی نیازا،بی نیازم کن ولی بی خواهشم ده
بارالهاگر نبودم لایق جام شهادت تابپوشم
جامهءخدمت شرابی بیغشم ده
دامنی آلوده و قلبی به خون بنشسته دارم
پاک یزدانا ز بهر مکرمت پالایشم ده
بار الها هستیم را وا نهان از بستگی ها
دیده ای بیناو قلبی پاک و بی آلایشم ده
با جهان دون و از مادون خود بیگانه ام کن
با شرار عشق واز نار محبت سوزشم ده
نعمت عقلم عطا کردی سپاس فضل وجودت
حالیا در عشق خود دیوانه ام کن آتشم ده
عالم فانی وفا امن و آسایش ندارد
پاک یزدانا تو در ملک بقا آرامشم ده
بنده ای بیچاره و درمانده ای غرق گناهم
از یم بخشایشت ای ذوالعطا بخشایشم ده
سالها خون خورده ام در حسرت بزمی و جامی
ساقی تقدیر برپاخیز و جامی دلکشم ده
تا شوم مست تو و از هستی خود دست شویم
از خم عشقت خدایا با ده ای در جوششم ده
زندگی دور از محبت سرد و جانکاهست و سنگین
مطرب نرم محبت با نوائی رامشم ده
گنج عشقت داورا در سینهء تنگم نگنجد
منشرح کن سینه ام را بیشتر گنجایشم ده
شاید آن ماه شب افروزم به خواب من درآید
چشم گوهربارامشب خوبتر آرایشم ده
زندگی بی آتش عشق تو زندانی است غمگین
حضرت باری تعالی سوز عشقی سرکشم ده
فایل ضمیمه
پیوست | اندازه |
---|---|
راز و نیازpdf. | 63.73 KB |
افزودن دیدگاه جدید