راه هدف
در سحر گاهان ای همسفرم ،
دل مشتاق دعا را بردار،
روح آزاده ی خود را برگیر،
پای در راه گذار،
کوچه ی عرفان را طی بنما ،
گذر ایمان را هم بگذر،
آن طرف معبدی از نور خداست،
برو آن جا و خدا را یاد آر،
و فراموش نما هستی را،
و میاندیش به طوفان حوادث،
و فراموش کن آن خاطره ها را،
از خدا خواه که آسایش وجدان بدهد،
آنچه خواهی تو از او خواه ،
و از او خواه که بر لوح گناهان قلم عفو کشد،
و مناجات نما
و چه خوبست راضی بشود از من و تو حضرت دوست
و چو برگشتی از حضرت دوست و چو فارغ شدی از حال مناجات و دعا
نگهی ژرف تو در خاک نما
در غبار ره خود خیره بشو
سایه ی بی اثری خواهی دید
و اگر دیدی آن سایه ی نابود منم
لحظه ای صبر مکن تو بر آن پابگذار و توقف منما
فکر این سایه مباش فکر افتادن منصور مباش
سایه ای نابود است سایه ی بی ثمری است
بی ثمر لایق نار
پای در راه گذار بال و پر را بگشایی جوجه ها منتظرند
باید آن ها را سیراب نمود از شراب ملکوت
تا به مقصود رسند تا به عرفان و به معلوم رسند
تا حقیقت را ادراک کنند
و چو من گم نشوند و بفهمند که سر منزل مقصود کجاست
لطف حق شامل ماست
جستجو باید کرد تا به مقصود رسید
چشم سِر باید داشت چشم سر بینا نیست
دیده را پاک کنیم دوست را باید یافت
دوست در یک قدمی است
پس بیا با هم کاری بکنیم
بچه ها باید با عشق به جایی برسند و محبت را ادراک کنند
و حقیقت را در مبدا هستی یابند
جستجو باید کرد تا حقیقت را یافت
و بکوشیم و بپرسیم که سر منزل مقصود کجاست
راه را باید پیدا بکنیم
راه خود خواهد گفت به کجا باید رفت تا کجا باید رفت
راه خود رفتن را خواهد آموخت بما
و نباید پرسید از کسی خانه ی تقدیر کجاست راه تقدیر هم از آن خداست
هدفی باید داشت هدفی عالی و خوب
هدفی تا که فراهم بکند دوستی و یکرنگی
این همه غم همه اش حاصل بیگانگی است
هدف خدمت را تعقیب کنیم
هدفی تا بشریت برسد به سراپرده ی عشق
فایل ضمیمه
پیوست | اندازه |
---|---|
هدف.pdf | 60.69 KB |
افزودن دیدگاه جدید