رکسانا صابری
ترجمه مهرداد جعفری

ماخذ:‌ www.washingtonpost.com

برگرفته از : http://www.noghtenazar.org/node/1564

Roxana_Saberi_speaking.jpg
رُکسانا صابری نویسنده و روزنامه نگار امریکائی ایرانی تبار میباشد که در سال ۲۰۰۹ به مدّت صد روز در ایران محبوس بوده است.
چهار سال طول کشید تا پر ارزشترین هدیه ای که تا حال دریافت کرده ام دست به دست بچرخد و از آنطرف دنیا به من برسد. این هدیه دستبندی است که از نخهای حوله های که در زندان اوین در طهران از من بجا مانده بود، بافته شده است.
هرگاه که این دستبند صورتی و قرمز رنگ را بدست میکنم بیاد فریبا کمال آبادی که آن را برایم بافته و دوستش مهوش ثابت می افتم. دو نفر از همبندان من که دهمین سال حبس خود را در پشت میله های زندان سپری میکنند. این دو بانو را از قبل از رهائی از زندان در سال ۲۰۰۹ تا حال ندیدم ولی هر دو الهامبخشِ زندگی من و تمامی افرادی هستند که ایشان را میشناسند و یا داستان زندگیشان را شنیده اند.
فریبا و مهوش به همراه پنج نفر از آقایانِ همکارشان عهده دار رسیدگی به نیازهای روحانی و اجتماعی اقلیّت بهائی، که حکومت اسلامی آنان را مرتد محسوب میدارد، بودند. این هفت نفر متّهم به «جاسوسی» و «قیام بر علیه نظام» گردیدند ـ اتهاماتی که علیرغم انکار آنها، هر کدام به بیست سال حبس محکوم شدند که بعداً به ده سال تقلیل داده شد. از لحظۀ ورودم به سلول ایشان در زندان، علیرغم شرایط جدّی و دشوارِشان،صلح و آرامش از تمامی رفتار و کردار مهوش و فریبا جلوه گر و نمایان بود. با مهربانی به من خوش آمد گفتند و قسمتی از سلول را برای پتوهائی که قرار بود به جای رختخواب استفاده کنم، آماده نمودند. بعد از نشستن از ایشان پرسیدم که برای چه مدّت است که محبوسند.
مهوش در جواب گفت: «یک سال».
و فریبا پاسخ داد: « ده ماه».
و هر دو همچنان خندان بودند.

fariba-photo (1).jpg
از هر دو سؤال کردم که چگونه قادرند چنین آرام باشند. مهوش جواب داد: «ما به خدا توکّل میکنیم و مطمئنیم که هر چه خیر جامعۀ ماس پیش میآید. اگر ارادۀ الهی بر این است که با ماندن در زندان، خادمان بهتری برای جامعۀ خود گردیم، تسلیم محضیم».
اخیراَ یکی از بستگان فریبا چنین طرز فکری را برای من توضیح داد: «فریبا معتقد است اگر کسی بخواهد تغییر مثبتی در جهان بوجود آورد باید حاضر به پرداخت بهای آن هم باشد.» یکی دیگر از زندانیان هم که مایل به افشای نامش نبود اشاره کرد که «اگر چه این دو در زندا بودند ولی چنین بنظرمیرسید که روحشان در هیچ قید و بندی نبود». «ایشان به من آموختند که این گرفتاری و حبس را بخشی از تقدیر خوی بدانم. از آن به بعد هرگز سؤال نکردم که چرا من باید گرفتار شوم؟ و این نکته باعث شد که حتیّ قادر به تحمّل زندان انفرادی هم باشم.»
مهوش و فریبا به من هم کمک کردند تا موقعیتم را بهتر درک کنم و بتوانم از احساس پشیمانیی که در من به خاطر عدم ترک آپارتمان خود د طهران قبل از اینکه چهار مأمور اطلاعات بزور وارد آن شده و مرا دستگیر نمایند ایجاد شده بود، رهایی یابم. همچنین دیگر آرزوی وقوع زلزله را نداشتم تا بر اثر آن دیواریهای زندان خراب شود. دو همبندم همواره به من متذکر میشدند که امور ناگوار برای همۀ افراد اتفاق میافتد ولی مهم این است که چگونه با این وقایع مقابله نمائیم.
این دو بانو همه روزه به بهترین وجه با شرایط خویش کنار می آمدند. در همان سلول خود به نرمش و ورزش میپرداختند، در مورد کتابهائی که میتوانستند مطالعه کنند بحث و گفتگو میکردند و از من میخواستند که به ایشان درس انگلیسی بدهم. (من هم برای شوخی و مزاح چند لغت دشنام یادشان دادم.)
مهوش و فریبا شفقت را به من آموختند. به من یاد دادند که چگونه میتوان حتّی نسبت به بازجویان خود مهربان بود؛ افرادی که با سؤالات بی وقفه و اتهامات دروغین و تهدیدهای مکرّر به حبسهای طویل المدّت، ما را تحت فشار گذاشته و تهدید میکردند. در پاسخ به این سؤال من که آیا هرگز عصبانی شده اند، مهوش گفت:«ما به محبت و شفقت به همۀ نوع بشر معتقدیم، حتی به آنانیکه به ما ظلم میکنند.»
میترا علی ابوذر، دانشجو و یکی از فعّالین هنگامیکه در سال ۲۰۱۲ در زندان اوین مهوش و فریبا را ملاقات نمود ایشان را از«خود گذشته» توصیف نمود. در آن هنگام این دو بانو به بند عمومی زندان منتقل شده بودند، به جائی که بیش از ۲۰ نفر از بانوان زندانی سیاسی با عقاید و اعتقادات متفاوت در آنجا محبوس بودند.
دوستی میان محبوسین بحدی رسید که با همکاری یکدیگر نظافت تمامی سالن زندان را بعهده گرفتند. میترا بیاد میآورد که «روزی که نوب تمیز کردن حمام بر عهده من بود خواب ماندم ولی فریبا گرچه دچار کمر درد بود، حمام را بجای من تمیز نمود.»
فریبا که متخصص روانشاسی است، به ارائه خدمات مشاوره ای به بسیاری از هم بندان که با مشکلات شخصی به وی مراجعه میکردند میپرداخت. میترا در ادامه میگوید: «مسلماً فریبا با مسائل فراوانی در گیر بود ولی در مورد مشکلات خویش به هیچ عنوان سخنی نمیگفت بجای آن گوش به حرف دیگران میداد.»
مهوش که قبل از انقلاب اسلامیِ سال ۱۹۷۹ معلم مدرسه ابتدائی بود، اشعار خود را برای دیگر محبوسین میخواند. تعدادی از اشعار وی به زبان انگلیسی ترجمه و در سال ۲۰۱۳ در خارج از ایران به چاپ رسیده است. در کتابِ «محل مخاطره» مهوش میگوید که دیگر نمی توانند و را به سکوت وادار کنند:
تیغ ، اگر بر رگ ما می زنند خون به دل لاله صحرا کنند
مُهر اگر بر لب ما می نهند غنچه دهانان لب خود وا کنند
انتظار میرود که این هفت رهبر جامعۀ بهائی سال آینده از زندان آزاد گردند. مانند تمام دیگران زندانیان، مهوشِ ۶۴ ساله و فریبای ۵۴ ساله نیز آرزوی دیدار اقوام خویش را دارند و مایلند گرمای خورشید را بر روی پوست خود احساس نموده و عطر خوش درختان و گلها را استنشاق نمایند.
هر هنگام که دستبندی را که از حوله زندانم بافته شده بدست میکنم، به یاد محبّت، مهربانی، شجاعت و شفقتِ این عزیزان میافتم که در طیِّ این ۹ سال همواره افزایش یافته است.

مطالب سایت

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.