5.فقراتی از کلمات مکنونه

به نام گوینده ی توانا
ای صاحبان هوش و گوش
اول سروش دوست این است
ای بلبل معنوی
جز در گلبن معانی جای مگزین
و ای هدهد سلیمان عشق
جز در سبای جانان وطن مگیر
و ای عنقای بقا
جز در قاف وفا محل مپذیر
این است مکان تو
اگر بلامکان به پر جان برپری
و آهنگ مقام خود رایگان نمایی
ای پسر حب
از تو تا رفرف امتناع قرب
و سدره ی ارتفاع عشق
قدمی فاصله
قدم اول بردار
و قدم دیگر بر عالم قدم گذار
و در سرادق خلد وارد شو
پس بشنو آنچه از قلم عز نزول یافت
ای بنده ی من
مثل تو مثل سیف پر جوهری است
که در غلاف تیره پنهان باشد
و به این سبب
قدر آن بر جوهریان مستور ماند
پس از غلاف نفس و هوی بیرون آی
تا جوهر تو بر عالمیان هویدا و روشن آید
ای پسر عز
در سبیل قدس چالاک شو
و بر افلاک انس قدم گذار
قلب را به صیقل روح پاک کن
و آهنگ ساحت لولاک نما
ای بیگانه ی با یگانه
شمع دلت برافروخته ی دست قدرت من است
آن را به باد های مخالف نفس و هوی
خاموش مکن
و طبیب جمیع علت های تو
ذکر من است، فراموشش منما
حب مرا سرمایه ی خود کن
و چون بصر و جان عزیزش دار