مقالۀ دوم از جناب تورج امینی در جواب سخنان دکتر سروش

نامه نامه ام به :
http://www.drsoroush.com/

با سلام خدمت جناب دکترعبدالکریم سروش
از آنجایی که در شروع انقلاب ایران ومتعاقبا اسلامی شدن آن هر یک از بانیان این حکومت ، با توجه به شور انقلابی و قدرت به دست آمده سعی در گذاشتن قوانین و شرایطی نمودند که آن را اسلامیتر کنند بی آن که توجهی به اصل و حقیقت دین و قوانین بین المللی وحقوق بشر نمایند ، وبا توجه به این تغییرتفکر کنونی شما در باره پیامد های انقلاب فرهنگی که بر پا نمودید ،
میخواستم بدانم آیا اکنون که تمام دوره ی جوانیم و شور تحصیل وتوان آن را در طی 38 سال به مرور از دست داده ام وجوانی و آینده ی تحصیلی در دانشگاه های کشورم را به خاطر اعتقادم به دیانت بهایی (که ناسازگار با میل قانون گذاران فرهنگی انقلاب بوده) بر باد رفته میبینم،
شما چه اقدامی میتوانید در احقاق حق من که نه (چون جوانیم را گرفتند) حد اقل در حق فرزندانمان انجام دهید؟
هرچند که من هم با اعتقاد کامل به اصل حقیقت ادیان الهی واعتقاد به ارزش های انسانی واصل احقاق حق همچنان در کنکور کشورم به عنوان یک بهایی شرکت میکنم تا شاید زمانی اولیای امور کفته های بین المللیشان را در باره حقوق بشر در مملکت عزیزمان به عمل درآورند.در آتی تاریخ قصه هایی خواهد داشت که ما رقمش خواهیم زد..
همچنان منتظر قلمهایی هستم که هرچند در زمانی راه تحصیل و پیشرفت و حتی اشتغال را بر ما سد کردند ، اکنون قیام نموده و به حکم وجدان و حقیقت و انسانیت و الله قیام به روشنفکری و برداشتن موانع کرده تا فرصتی بدست آید تا من و بهاییان ایران دوش به دوش هموتنانمان چه دین دار چه بیدین چه روشنفکر چه عامی چه پیر چه جوان و..... ایران عزیزمان را آباد کنیم.
با تشکر
یک هموطن

نامه نامه ام به :
http://www.drsoroush.com/

با سلام خدمت جناب دکترعبدالکریم سروش
از آنجایی که در شروع انقلاب ایران ومتعاقبا اسلامی شدن آن هر یک از بانیان این حکومت ، با توجه به شور انقلابی و قدرت به دست آمده سعی در گذاشتن قوانین و شرایطی نمودند که آن را اسلامیتر کنند بی آن که توجهی به اصل و حقیقت دین و قوانین بین المللی وحقوق بشر نمایند ، وبا توجه به این تغییرتفکر کنونی شما در باره پیامد های انقلاب فرهنگی که بر پا نمودید ،
میخواستم بدانم آیا اکنون که تمام دوره ی جوانیم و شور تحصیل وتوان آن را در طی 38 سال به مرور از دست داده ام وجوانی و آینده ی تحصیلی در دانشگاه های کشورم را به خاطر اعتقادم به دیانت بهایی (که ناسازگار با میل قانون گذاران فرهنگی انقلاب بوده) بر باد رفته میبینم،
شما چه اقدامی میتوانید در احقاق حق من که نه (چون جوانیم را گرفتند) حد اقل در حق فرزندانمان انجام دهید؟
هرچند که من هم با اعتقاد کامل به اصل حقیقت ادیان الهی واعتقاد به ارزش های انسانی واصل احقاق حق همچنان در کنکور کشورم به عنوان یک بهایی شرکت میکنم تا شاید زمانی اولیای امور کفته های بین المللیشان را در باره حقوق بشر در مملکت عزیزمان به عمل درآورند.در آتی تاریخ قصه هایی خواهد داشت که ما رقمش خواهیم زد..
همچنان منتظر قلمهایی هستم که هرچند در زمانی راه تحصیل و پیشرفت و حتی اشتغال را بر ما سد کردند ، اکنون قیام نموده و به حکم وجدان و حقیقت و انسانیت و الله قیام به روشنفکری و برداشتن موانع کرده تا فرصتی بدست آید تا من و بهاییان ایران دوش به دوش هموتنانمان چه دین دار چه بیدین چه روشنفکر چه عامی چه پیر چه جوان و..... ایران عزیزمان را آباد کنیم.
با تشکر
یک هموطن

جوابیه بسیار نافع و مختصر و مفید و فوق العاده خواندنی است و شایان تشکر فراوان و آرزوی تایید و توفیق برای نویسنده
بنده چند نکته به نظرم آمد که اگر بر این مقال اضافه شود بی ارتباط نباشد
اولا دکتر سروش از نظر کلی کارهایی که انجام می دهد بخصوص در قسمتی که یک پلورالیست دینی است و معتقد سخت به قول خودش صراطهای مستقیم است در هر صورت بسیار ی از نظراتش نردیک به امر بهایی یا حتی مستقیما نظر بهایی است و از این نظر که کارهای او تاثیر شکرفی روی نسل جوان معاصر دارد باید مورد احترام و تکریم فراوان جامعه بهایی قرار بگیرد و به نظرم او در مسیر تعصب زدایی بسیار هزینه داده که نباید اجر زحمات او به هیچ وجه به جهت مخالفتی یا انتقادی که از امر دارد زیر پا گذاشته شده یا نادیده انگاشته شود و این همه زحمت و روشنگری او باید لااقل از دید بهائیان مخفی نباشد
ثانیا ایشان نظراتی که در مورد بهائیان داشته تماما آنچه نیست که در مقاله فوق و منبعش آورده شده و چه بسا که در برخی سخنرانی ها به دفاع جانانه از بهائیان پرداخته و بنده چون بخش وسیعی از سخنرانی های ایشان را گوش کرده ام بیاد دارم که در یکی از سخنرانی ها ی امریکا در محفلی که موضوع سخنرانی به مشارکت و هم دلی و دفاع از حقوق دگر اندیشان رسید ایشان نقل کرد که در مجلس قبل بعد از اتمام سخنرانی یک خانمی آمد و گفت که شما چرا از بهائیان دفاع نمی کنید که اینها هم قربانی این تبعض شده و از حقوق و دانشگاه وامثالهم محرومند و البته آن خانم هم خودش بهایی بود و دکتر سروش گفت که اتفاقا من به ایشان گفتم که تمام کارهای من مصداق این دفاع از حقوق است و البته من درست آن سخنرانی را بیاد ندارم اما بسیار نظر صائب و خوبی داشت و البته پیدا کردنش مشکل نیست منبع آن به راحتی بدست می آیدو من معتقدم که این قسمت حتما باید به این دفاعیه اضافه شود تا از یکطرفه بودن آن بکاهد
ثالثا از آنجهت که ایشان هم تمام عمر را بعنوان یک فیلسوف دینی گذارنده و خودش اشاره می کند که مثلا من از فلان اعتقاد و فلان اعتقادی که قبلا داشتم بکلی انصراف دادم و در بسیار از سخنرانی ها مطالبی به این مضمون دارد و به صراحت این تغییر و اصلاح را در مورد خودش بکار می برد می تواند شایان توجه نویسنده واقع شود و من بسیار نزدیک می بینم که ایشان در صف مدافعین امر قرار بگیرد البته به شرطی که نویسندگان بهایی هم همدلی خاصی داشته باشند و از این جهت به عنوان یک الگو می تواند مورد تقدیر نویسندگان بهایی باشد
نهایتا بنده معتقدم که ایشان به عنوان یک منتقدی که هیچ گاه چون سایر همرزمانش دست به فحاشی و تخریب متعصبانه نزده و کلامش از ادب خارج نیست باید حتما تقدیر و تشکر بهائیان را به همراه داشته باشد و نه تنها تقدیر بلکه حتی بعنوان کسی که می تواند از بیرون نقاط ضعف جامعه را ببیند مورد مشاوره قرار بگیرد مگر اینکه ما نیز مانند بقیه مبتلا به این مرض شویم که هیچ ضعف عیبی نداریم و هر چه هست از بقیه است که البته این امر از جامعه بهایی بکلی دور باد . از این رو حتی دوستانی که می توانند با ایشان مرتبط باشند درخواست کنند که یک سخنرانی کامل را به نقد جامعه بهایی اختصاص دهدو این موهبت بزرگی خواهد بود
ضمن اینکه به نظر بنده برخی مسائل ایشان البته اگر با سایر ادیان قبل مقایسه کنیم چنانچه جناب امینی هم بخوبی اشاره فرموده اند از حیز انتفاع خارج بود و ناصواب است اما اگر با آنجه حضرت بهاالله از جامعه بهایی خواسته اند کاملا منطبق است یعنی بالاخره بهائیان و ما در این سالهای بطور قطع کم کاری اشتباه کاریهایی داشته ایم که کاملا غیر قابل دفاع است مگر اینکه متعصبانه به خود بنگریم و تنها به افتخارات خود نظر گنیم کما هو شیعه این است که در این قسمت هم باید کمی نرم تر باشیم که اگر این نقد بر ما کاملا وارد نیست اما بطور نسبی وارد است و ما این قسمت را باید بطور جدی دلسوزانه بگیریم و در صدد رفع این نواقص برائیم و چنان باشیم که مصدر امر خواسته اند و این دقیقا منطبق است با خواسته دکتر سروشها که از جامعه بهائئ بیش از این که هست توقع دارند و کاملا محقند
مجددا از نگارند محترم متشکرم بادبان

امید است این اظهار نظرها ادامه یابد و نتایجی از آن به خیر همۀ ایرانیان به دست آید.