نقل از وب سایت بهائیان ایران
آثار بهائی بیان میدارند که نوع انسان در سیر تکامل زندگی جمعی خود حال پس از عبور از دوران کودکی در آستانۀ بلوغ جمعی قرار دارد؛ یعنی مرحلهای که در آن اصل یگانگی نوع انسان میتواند به صورت عملی در بستر یک تمدن جهانی جلوهگر شود. در این سیر تکاملی، درک انسان از ماهیت خویش، هدف زندگی، دنیای پیرامونش، روابط و نظام اجتماع و توانائیهایش همواره و به تدریج توسعه یافته است. از دیدگاه دیانت بهائی، علم و دین برای انسان دو نظام همپوشان و مکمل دانش جهت ساختن تمدن هستند. همانطور که آگاهی و فهم انسان از بخشی از حقایق هستی در قالب نظامی از دانش که علم نام دارد در طول زمان تکامل مییابد، درک ما از حقایق غیرمادی و مفاهیم معنوی که در نظام دانش دین تبلور مییابد نیز پیوسته عمیقتر و کاملتر میشود. بنابراین امروز نوع انسان نیازمند فهم جدیدی از دین متناسب با دوران بلوغ بشر است که پاسخگوی پرسشهای بیشماری باشد که روند تکامل اجتماعی و فکری بشر رقم زده است.
حضرت بهاءالله از دین به عنوان «سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینان من فی الامکان (تمامی مردمان)» یاد میکنند و اینکه «دینالله و مذهبالله از برای حفظ و اتحاد و اتفاق (همبستگی) و محبت و اُلفت (دوستی) عالم است». اما آنچه امروز به نام دین در دنیا شناخته میشود و توسط بسیاری از رؤسای مذهبی رواج مییابد، در اغلب موارد در تضاد با هدف دین و حقیقت آن است. برداشتهایی از دین که آن را معادل با سنتپرستی، تحجر و تعصب میداند و ایمان را در تضاد با عقلانیت میبیند، نه تنها به پیشرفت و ترقی نمیانجامد بلکه موجب توجیه و تشویق فرهنگ بیگانگی، تبعیض، ظلم و در نهایت جزماندیشی میشود.
برای اینکه دین بتواند همپای علم، نیروی محرکه و پیشبرندۀ ساختن تمدن باشد و عامل آرامش و آسایش مردمان گردد، نیازمند حصول شرایطی است. آثار بهائی با تشریح این شرایط مفهوم جدیدی از دین پیشروی بشر میگذارند. حضرت بهاءالله با ظهور خود تنها مجموعهای از تعالیم جدید ارائه نمیدهند، بلکه مفهوم کلی دین را بازسازی مینمایند.
حضرت بهاءالله ادیان را به فصلهای پی درپی کتابی واحد تشبیه میکنند؛ کتابی که میتوان آن را دین الهی نامید. ایشان بیان میدارند حقیقت یکی است و در گذر زمان، به تناسب میزان درک و فهم بشریت و نیازهای هر دوره از تاریخ، بخشی از آن توسط ادیان به نوع انسان عرضه شده است. بنابراین دین لازم است پیروانش را تشویق کند که درک خود را از دین و بینشهایی که ارائه میکند همچون درک از علم و یافتههایش رو به رشد و نه مطلق بدانند؛ تکیه بر روشنبینی، عقلانیت و حقیقتجویی داشته باشد و بر اهمیت جستجوی حقیقت به طور مستقل تأکید کند.
دین در مفهوم جدیدش دانش علمی را به عنوان ارزشمندترین دارایی انسان در نظر میگیرد و با پر رنگ نمودن نقش آن در پیشرفت اجتماع و سعادت و رفاه بشر، با تقلید، خرافات و اوهام مبارزه میکند. در آثار بهائی بر هماهنگی دین با علم و عقل تا آنجا تأکید شده است که حضرت عبدالبهاء توضیح دادهاند: «اگر دین مخالف علم و عقل باشد ممکن نیست سبب اطمینان قلب شود. چون سبب اطمینان نیست اوهام است. آن را دین نمی گویند.»
از دیگر شرایطی که آثار بهائی برای دین تعیین میکنند این است که دین باید سبب آرامش، آسایش، الفت و محبت در میان مردمان باشد، در غیر این صورت نام دین را نمیتوان بر آن نهاد. حضرت بهاءالله میفرمایند: «ای اهل عالم! مذهب الهی از برای محبت و اتحاد است؛ او را سبب عداوت (دشمنی) و اختلاف منمایید.» اگر قرار است دین چنین نقشی ایفا کند آن را نمیتوان به حیطۀ زندگی شخصی محدود نمود بلکه باید به عنوان منشاء خیر اجتماعی از آن بهره برد.
دیدگاهها
محمد :
الله ابهی سلام من به تازگی با آثار بهایی آشنا و ایمان آورده ام. یکی از مهمترین دلایل به دل نشستن آثار مکتوب بهایی نگارش معجزه آسای پیام خداوند توسط نبی اوست این مزیت مهم باعث میشود که اگر ما جوینده حقیقت باشیم با خواندن این آثار با عقل و منطق و دل وجان بپذیریم که این پیام وحی است اما این سعادت نصیب کسی میشود که جویای حقیقت است یعنی پرده تعصب را از مقابل چشمانش برداشته و می تواند نور حقیقت را ببیند. سد بزرگ تعالی روح انسان تعصب است و پیشوایان هر مذهب با استفاده از تعصب سنگر میسازند و خاکریز میزنند و مانع از اتحاد عالم انسانی میشوند. حکام هر کشور با تعصب بر ملیت و نژاد و فرهنگ و تمدن در مقابل سایر ملل مرز بندی میکنند و متاسفانه بسیاری از دانشمندان علوم تجربی نیز گرفتار غرور و تعصب خود هستند و برای نفی خرافات و تحجر و تعصبی که پیشوایان تبلیغ میکنند از هر کشف خود پتکی برای خرد کردن آنها و دیندارانشان می سازند. فهم اینکه تمدن بشری بر دو بال تکامل علمی و دینی اوج میگیرد و پایه ریزی می شود و برای رشد و تعالی عالم انسانی هر دو لازم و منظوم هم هستند سخت نیست. بلکه برداشتن پرده تعصب از روی چشمان افراد سخت و گاها" غیرممکن است. یکی از مهمترین نکات در تعالیم بهایی نفی تعصب است و حضرت بهاالله با نفی آن سعی نموده اند تا خاکریزها و سنگرها و مرزها را فرو ریزند و پیام خداوند را به قلوب انسانها برسانند. انشاالله روز به روز بر تعداد انسانهایی که چون من بدون تعصب و پیشداوری به دنبال کشف حقیقت به عالم بهایی راه می یابند افزوده گردیده تا هدف ایشان در تحقق وحدت عالم انسانی محقق گردد.
افزودن دیدگاه جدید