یکی از سؤالاتی که بعضی از دوستان غیربهائی از بهائیان می پرسند آن است که ما که متدین به دین دیگری هستیم چه لزومی دارد دین بهائی را بپذیریم؟ به عبارت دیگر، چه چیز در دین بهائی هست که در دین ما نیست؟ یا این همه دین در دنیا هست؛ چه نیازی بود که خدا دین دیگری بفرستد؟
شاید بتوان به این سؤال پاسخهای فراوانی داد: تفاوتهای دین بهائی را با ادیان موجود نام برد؛ از انحطاط ادیان به مرور زمان سخن گفت؛ دربارهء لزوم تطابق دین با شرایط و مقتضیات زمان و مکان حرف زد؛ دربارهء لزوم استمرار ظهورات الهی و سیر تکاملی ادیان صحبت کرد؛ و بسیاری پاسخهای دیگر که به این سؤال داده شده و در کتابها و سایتهای مختلف اینترنتی موجود است.
اما من مایلم از جنبهء دیگری به این موضوع نگاه کنم و در پاسخ به عزیزانی که این سؤال را می پرسند عرض کنم که به فرمودهء حضرت عبدالبهاء ما به ایرانیان نمی گوییم بهائی شوند بلکه می گوییم تعالیم بهاءالله را انجام دهند.
حضرت بهاءالله خود دربارهء هدف از ظهور جدید می فرمایند: "حق جل جلاله از برای ظهور جواهر معانی از معدن انسانی آمده. الیوم دین الله و مذهب الله آنکه مذاهب مختلفه و سبل متعدده را سبب و علت بغضا ننمایند. این اصول و قوانین و راههای محکم متین از مطلع واحد ظاهر و از مشرق واحد مشرق و این اختلافات نظر به مصالح وقت و زمان و قرون و اعصار بوده. ای اهل بهاء، کمر همت را محکم نمایید که شاید جدال و نزاع مذهبی از بین اهل عالم مرتفع شود و محو گردد حباً لله و لعباده." پس دیانت بهائی با اعلان اصل وحدت اساس ادیان، هدف خود را از بین بردن کینه ها و نزاعهای مذهبی و برقراری وحدت عالم انسانی قرار داده است. به همین دلیل است که حضرت عبدالبهاء می فرمایند بهائی یعنی جامع جمیع کمالات انسانی، یعنی اگر کسی تعالیم بهائی را عمل کند، چه حضرت بهاءالله را پیامبر الهی بداند، چه یک متفکر و مربی و غیره، بهائی است و اگر حضرت بهاءالله را پیامبر الهی بداند و به تعالیم ایشان عمل نکند بهائی نیست. اصولاً معنای دین از نظر بهائی با آنچه اغلب مردم می پندارد بسیار متفاوت است. حتی در جامعه شناسی هم معمولاً دو چیز را در ادیان دارای اهمیت می دانند، یکی اعتقادات مربوط به مبدأ و معاد که زندگی در دنیا را تحمل پذیر می سازد و دیگری شعائر و مناسک که باعث وحدت پیروان یک دین می گردد. اما حضرت عبدالبهاء می فرمایند که دین هیچیک از این دو نیست، بلکه تعالیم است. "ديانت عبارت از عقايد و رسوم نيست ديانت عبارت از تعاليم الهی است که محيی عالم انسانی است و سبب تربيت افکار عالی و تحسين اخلاق و ترويج مبادی عزّت ابديّهء عالم انسانی است" مکاتیب 3، ص 376
بنابراین اگر کسی تحری حقیقت می کند و بدون تعصبات و پیشداوریها، بدون تقلید از دیگران مانند علمای دینی و والدین و غیره، در مسائل گوناگون می اندیشد؛ اگر زن و مرد را مساوی می داند و حقوق هر دو را یکسان رعایت می کند؛ اگر تعصب دینی ندارد و با اهل همهء ادیان با روح و ریحان معاشرت می نماید؛ اگر تعصب وطنی ندارد و عالم را یک وطن می داند؛ اگر دشمنان را دوست می شمرد و بدی را با خوبی پاسخ می دهد؛ اگر فکر جنگ را با فکر قویتر صلح و فکر نفرت را با فکر قویتر عشق مقابله می کند؛ اگر به احدی اعتراض نمی کند؛ اگر دروغ نمی گوید و تقیه نمی کند و ریا کار نیست؛ اگر به جای اینکه به خود مشغول باشد در فکر اصلاح عالم و تهذیب امم است و به خدمت جمیع من علی الارض قیام می کند؛ ... دیگر مهم نیست چه اعتقاداتی دارد یا چه شعائری به جا می آورد. او انسان واقعی است؛ او بهائی حقیقی است ولو نام بهاءالله را نشنیده باشد.

سایر دسته بندیها

دیدگاه‌ها

تصویر aydin

aydin :

ahsant va sad ahsant
تصویر behrouz ghavami

behrouz ghavami :

parvardegara galbi saf chon dorr aata farma. abdol-ba-ha
تصویر مهين

مهين :

جان مطلب همان است که اشاره فرمودید ، بفرموده حضرت عبد البها "حقیقت یکی است تعدد نمیپذیرد " این مرز ها و جداییها را بین مومنین هر دیانت مقدسی علمای هر دین میکشند آنهم علمایی که به ظنون و اوهام شدیدا متمسکند . و دوست ندارند قوم شان با سایر اقوام دیگر دوست و معاشر شوند . بلی ، هر کس که به افق الهی ناظر باشد و انرا قبول داشته باشد خود به خود یک چیز را وصف خواهد نمود مثلا وقتی من و دوستم در یک زمان به خورشد آسمان نگاه کنیم توصیفی که هر دو ی ما مینماییم این خواهد بود که خورشید گرم است نور دارد و زیباست. و لو آنکه من و دوستم از یک شهر یک نزاد و یک دین و فرهنگ نباشیم. باری ، در این دور مبارک بهایی بودن به اقرار قول و لسان نیست بلکه قیام به جمیع شوون تعالیم دوازده گانه حضرت بهاالله است . پس ملاحظه میشود در دیانت بهایی ریشه تعصب کاملا از بیخ و بن کنده شده است و فقط شارع عزیز آن به اعمال پاک و عشق حقیقی ناظر است . در مقامی دیگر حضرت عبد البها بصراحت میفرمایند :" اگر دین سبب دشمنی و تفرقه شود ، البته بیدینی بهتر است . " " اگر دین سبب جدایی و کینه ورزی شود به خدا قسم که من از شریعت الله میگذرم " ببینید در این ظهور جدید عرفان عشق و وحدت و یگانگی و فداکاری تا به چه حد موج میزند و سر ریز است آیا میتوان جلوی امواج خروشان عشق و اتحاد قلوب در امر زیبای حضرت بها الله را گرفت و بهایی را از نفوسی که نام دینشان بهایی نیست اما افکار و اعمالشان مطابق تعالیم بهایی است از هم جدا نمود ؟؟ !! لا والله . "مستان خدا گر چه هزارند یکی اند مستان هوا جمله یگانه است و دو گانه است در بیشه مزن آتش و خاموش کن ای دل در کش تو زبان را که زبان تو زبانه است " حضرت مولانا مولوی رو می
تصویر Anonymous

Anonymous :

وقتى در قرآن به آيه مباركه (و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين) رسيدم به اين معنى كه تر و خشكى نيست كه در قرآن نباشد مطمئن شدم كه حتما راجع به گروهى كه تحت عنوان بهائيت مسلمانان را فريب داده و براى خود قصر و تشكيلاتى راه انداخته اند نيز نشانه و آياتى در قرآن وجود دارد. بالاخره به آيات زير رسيدم: سوره مدثر آيات 29 الى 31 : لواحه للبشر. عليها تسعه عشر. ترجمه:‌ (لوح دهنده است به مردم. بر اوست عدد نوزده.) اين آيات بلافاصله بعد از آيات مربوط به كافر معاند با پيغمبر اسلام آمده و عاقبت وى را دوزخ و عذاب سخت بيان كرده اند. جالب استكه حسينعلى بها بواسطه اينكه نامه هايى كه به مردم ميداد الواح ناميد لواحه يعنى لوح دهنده بوده است و از همه مهمتر اينكه عدد نوزده عدد رسمى بهاييت است. تعداد ماههاى سال؛ تعداد روزهاى ماه؛ مقدار مهريه زنان؛ مقدار جزاى نقدي؛ همگى نوزده است و نوزده مطابق لفظ بهايى است. اين آيات و آيات قبل و بعدش در توصيف دوزخ آمده اند. عجب دلالتى بر آتش و اهل آتش! شايد با يافتن آيه مذكوره دوباره به اين حقيقت پى ببريم كه اين قرآن معجزه اى جاويد است كه هر لحظه و هر روز با بيان نكاتى گرانبها از جديدترين يافته هاى پزشكى و علمى گرفته تا پيشگويى حوادث آيندگان جلوه اى از وحى الهى از آن خارج و منتشر ميگردد. درباره بهائيت هم يك نكته را متذكر ميشوم. قرآن بيش از شش هزار آيه دارد. بهائيها مانند كسى كه چيزى براى از دست دادن نداشته باشد هر روز آيه اى از قرآن را دستخوش هجوم قرار داده و در جمعهاى خصوصى خودشان به استهزا گرفته اند كه شنيده اى فلان آيه هم در قرآن در تأييد امر بهايى است. به نمونه هايى از اين موارد اشاره ميکنيم:
تصویر سردبیر

سردبیر پاسخ داده:

دوست گرامی متأسفانه قبلا همفکران ردیه نویس شما این کشف بزرگ را بنام خودشان ثبت کرده اند و در کتابهایشان منتشر ساخته اند. البته در حقیقت آنچه اثبات نموده اند نادانی و تعصبشان است. برای انکار حق تا حد تحریف قرآن پیش رفته اند و حتی به معانی نوشته شده در زیر آیات توجه نکرده اند تا دچار خطائی چنین مضحک نشوند. دوست عزیز لواحه به معنی سیاه کننده است و بشر به معنای پوست و آن نوزده تن نیز نگهبانان دروازه های دوزخند. ربط دادن این مطلب به دیانت بهائی تنها از ذهنهای بیمار و دلهای سیاه و پرکینه بر می آید اگر ترجمه ای از قرآن یافتید که این آیه را آنگونه که دوستان شما ساخته اند معنی کرده برای ما هم بفرستید تا در عقایدمان تجدید نظر کنیم
تصویر amir

amir :

دوست عزیز اینایی که شما گفتید زرتشت 3000 سال پیش گفت و مردم هم عمل میکردند.در اصل ما همه زرتشتی هستیم نه مسلمان یا بهایی

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.