خاتمیت ؟
( پژوهشی در ریشه ها و پایه های اعتقاد به پایان یافتن ارتباط خداوند با انسان )
 
1- تجدید ادیان یک ضرورت
2- همه دین خود را آخرین دین  می دانند
3- خاتم النبیین
4- تأکید قرآن بر ظهور پیامبران در آینده
5- تفاوت میان نبی و رسول 6- خاتمیت در روایات
 
 
1- تجدید ادیان یک ضرورت است
فیض یزدان همچون ذات او جاودان است و نمودن راه برطالبان بمقتضای درک و توانشان سنتی تغییرناپذیر1 و بی پایان تعالیم آسمانی همچون داروئی شفابخش برای آلام و امراض جوامع انسانیند ولی دردها و درمانهای هر دوران متفاوتند و غیر همسان و نمی توان داروی درد قدیم را برای درمان امراض جدید بکار برد. همچنین واضح است که پیامبران مربیان روحانی بشریتند پس درسهای ایشان بتناسب رشد عقل و آگاهی و شیوه زندگی مخاطبین متحول می گردد.
چنانچه پیامبر اسلام فرموده اند :
أمرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم 2   یعنی ما پیامبران مامور شده ایم تا با مردم به فراخور عقلشان سخن گوئیم. پس نمیتوان به آموزشهای دورانهای پیشین بسنده نمود و از رشد ظرفیتها ی عقلی و آگاهیها و قابلیتهای امروز چشم پوشی کرد. از این گذشته بمرور زمان تعالیم پیامبران دستخوش تغییرات و انحرافاتی می گردند که دیگر خلوص و شفافیت و کارائی خود را از دست می دهند3 و تجدید آنها در فواصل زمانی مناسب امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. لزوم نسخ و کنار گذاشتن بسیاری از احکام قرآن و شرع امریست که روحانیون اهل انصاف و تحقیق نیز بدان اذعان نموده اند4 و قوانین گذشته را غیر قابل پذیرش و اجرا خوانده اند. قرآن نیز خود بر این مسئله تأکید دارد :
... ما کان لرسول ان یاتی بآیة الا باذنه لکل أجل کتاب * یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده أم الکتاب 5
یعنی هیچ پیامبری بدون اجازه او آیه ای نمی آورد ( تا زمان آن فرا نرسیده باشد) برای هر زمانی کتابی است و خداوند آنچه را بخواهد (از کتاب قبل) محو می نماید و آنچه را بخواهد تثبیت میکند و مادر کتاب نزد اوست.
اعتقاد به قطع هدایت الهی و ختم ظهور فرستادگان او بمنزله محدود دانستن دریای بیکران علم و حکمت یزدانی است   و بدان معناست که خداوند هرآنچه در خزانه6 علم و فضل خویش داشته ظاهر نموده و دیگر چیزی برای آموختن به انسانها ندارد وکلمات الهی که اگر دریاها مرکب شوند7 قادر بر نگاشتن آن نیستند تماما نوشته شده و یا اینکه به تعبیر قرآن8 دست خداوند برای هدایت بیشتر انسان بسته است که این کفری آشکار است.
 
 
2- همه دین خود را آخرین دین می دانند
قرنهاست که کثیری از پیروان ادیان مختلف به سبب دلبستگی شان به کتب آسمانی که در دست دارند و به استناد برداشتهای نا صوابی که از متون مقدس خویش نموده اند9 راه دریافت هدایات جدید را بر دلهای خود بسته اند و در طی اعصار از شناسائی پیام آوران زمانشان محروم مانده اند و دین خود را آخرین دین شمرده اند10 . مسلمانان نیزعلی رغم هشدارهای قرآن11 ، از این قبیل استنباطات مستثنی نبوده اند و در نهایت همانگونه که پیامبر اسلام پیش بینی نموده بود12 مسیر مشابهی را طی نمودند  و موعود را با تکذیب و تمسخر و قتل استقبال کرده اند. یکی از سخت ترین موانع ذهنی که پیروان دیانت اسلام در برابر خود ساخته اند اعتقاد به قطع ارتباط خداوند با انسان از طریق پیامبران است  که به استناد مطالبی از قرآن و احادیث به آن معتقد گشته اند و با وجودی که طی 23 سال نزول قرآن بارها آیات آن توسط پیامبر نسخ گردیده13 گمان نموده اند که این کتاب الی الابد نسخ نخواهد شد.
اصلی ترین چیزی که موجب چنین سوء برداشتی گردیده آیه 40 از سوره احزاب است :
ما کان محمدا أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین
یعنی محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولکن رسول خداست و خاتم انبیاء .
 
3-  خاتم النبیین
درنگاه نخست به آیه مزبور این سوال درذهن مطرح می گردد که اگر برداشت رایج ازخاتم النبیین (پایان دهنده پیامبری) صحیح باشد ، ربط عبارت با قسمت اول جمله که مربوط به زندگی خصوصی14 پیامبر است در چیست و چرا نکته ای به این اهمییت که سرنوشت آتی یک امت را رقم می زند در قرآن تنها یکبار و آنهم در عبارتی چنین بی ربط و چند پهلو گنجانده شده. این واقعیت که محمد هیچ فرزند پسری نداشته چه ربطی به اینکه دیگر پیامبری نخواهد آمد دارد و چرا این دو قسمت با "ولکن" به یکدیگر ربط داده شده اند؟  بنا براین لازم است که در معنای عبارت تعمق بیشتری بنمائیم.
در بین اعراب لقب خاتم جهت تکریم و شاخص نمودن بکار میرود و مثلا اصطلاح "خاتم الشعرا" لقب رایجی است که به شعرای توانا داده می شده و کسی هم گمان نمی کرده که او آخرین شاعر است.
در احادیث زیادی نیز عبارت "خاتم الوصیین15" از زبان حضرت محمد ، حضرت علی  و یا دیگران در توصیف امیرالمومنین  آمده که اگر به معنای آخرین وصی باشد اعتقاد به وصایت فرزندان علی و امامت آنها باطل است. از طرف دیگر این برداشت در تعارض کامل با آیاتی از قرآن قرار دارد که به صراحت ظهور پیامبران و یا امتهای صاحب کتاب دیگر را در آینده خبر می دهند.
 
4- تأکید قرآن بر ظهور پیامبران در آینده
در سوره آعراف آیه 34 آمده :  ولکل امة أجل و إذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون
یعنی برای هر امتی (پیروان هر دیانتی) پایانی است و وقتی که زمانش فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهد شد.
بلافاصله درآیه بعد می فرمایند: یا بنی آدم إما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم یعنی ای آدمی زادگان، چون که پیامبرانی از شما بیایند و آیات خداوند را بر شما بخوانند  پس هرکه تقوی پیشه کرد ترسی نخواهد داشت. شاید از این صریح تر نتوان بر ظهور پیامبران در آینده تأکید ورزید.
و نیز در سورۀ حجر آیۀ 5 می فرمایند : ما تسبق امة أجلها و ما یستأخرون  یعنی هیچ امتی اجلش پس و پیش نخواهد شد.  در سورۀ یونس آیۀ 49  هم مفهوم مشابهی بیان میگردد: ... لکل امة أجل إذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعة
" أمة" به معنای جماعت پیرو یک آئین و یا خودِ آئین است و در هیچ جای قرآن أمة اسلام ابدی خوانده نشده اند و از فرا رسیدن أجل مستثنی نگشته اند. برای مشخص نمودن جایگاه أمت اسلام در بین سایر أمتها می فرمایند :
 کذلک ارسلناک فی أمة قد خلت من قبلها أمم (رعد30) یعنی اینچنین تورا درأمتی فرستادیم که قبل ازآن هم أمتهائی بوده اند و نیز می فرمایند :
 و کذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهید(بقره 143)
 اینچنین شما را امتی در وسط قرار دادیم تا گواه بر مردمان باشید و رسول هم گواه بر اعمال شما
در سورۀ یونس آیۀ 47 میفرمایند: و لکل أمة رسول فإذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون
یعنی برای هر امتی پیامبری است و آنگاه که رسولشان بیاید در میان ایشان به عدالت قضاوت خواهد نمود و ایشان گمراه نخواهند شد.
 مفهومی مشابه در سورۀ نحل آیۀ 36 آمده :
ولقد بعثنا فی کل أمة رسول أن أعبدوالله       یعنی در هر امتی  پیامبری برانگیختیم تا خدا را عبادت کنید.
بنا براین اگر اهل انصاف باشیم براحتی میتوانیم نتیجه بگیریم که برای هردیانتی از جمله اسلام دورۀ زمانی معینی وجود دارد و ادیان و امتهای دیگر خواهند آمد که کتاب و پیامبر خویش را دارند. متأسفانه اکثر آنان که عنان تأویل و تفسیر قرآن را به دست دارند به هوای نفس خود و یا  طمع متاع دنیا 16  کلام الهی را از آنچه مفهوم حقیقی آن بوده منحرف می سازند ومعنای اصلی آنرا فراموش می کنند17 در صورتی که خداوند تبیین آنرا به خود اختصاص داده 18 ودانش تأویل آنرا محدود به خود وراسخان در علم دانسته19. فی المثل درمیان دهها تفسیر منتشره از قرآن تنها تعداد اندکی اشاره به تاکید حضرت علی به قرائت خاتم به فتح (تاء) نموده اند و از بین آنها تنها یکی و آنهم فقط در نسخه عربی بیان نموده که خاتم النبیین بنا بر تعبیر حضرت علی به معنای زینت پیامبران است و برای اینکه مورد اعتراض همقطارانش قرار نگیرد بلافاصله اظهار نموده که البته این مطلب بسیار بعید و دور از ذهن است. 20
نکته دیگری که شایان توجه است تفاوت میان نبی و رسول است . رسول دارای مقامی بالاتر از نبی است . حتی در قرآن ذکر گردیده که خداوند از نبیین پیمان گرفته که  وقتی رسولان ظاهر شدند به ایشان ایمان آورند21  بنا براین حتی اگر خاتم النبیین را به معنای پایان دهنده نبوت هم بدانیم بدان معناست که مانند انبیای بنی اسرائیل نبی جانشین رسول نخواهد شد بلکه امام خواهد بود که مقامی بالاتر از نبی دارد زیرا که خود فرموده اند علماء امت من همچون انبیاء بنی اسرائیلند22 پس خاتمیت به معنای قطع سلسلۀ رسالت و یا مافوق آن نیست. اما اکثر مفسرین با استدلالی عجیب که رسول نبی هم هست این مفهوم را شامل هردو می دانند23. با مثالی ساده میتوان مغالطۀ ایشان را آشکار کرد. مثلا کسی که دارای تحصیلات لیسانس است قطعا مدرک دیپلم هم دارد اگر بگوئیم دیگر هیچ دیپلمه ای به اینجا نخواهد آمد آیا بدان معناست که من بعد هیچ لیسانسه و یا بالاتری هم نخواهد آمد؟
 
6- خاتمیت در روایات
گرچه در مقابل قرآن هیچ حدیث و روایتی دارای اعتبار نیست ولی چون برخی به استناد روایاتی چند امکان ظهور پیامبران بعد از حضرت محمد را نفی مینمایند، مرور بر بعضی از این روایات و مفاهیم حقیقی آنها مفید بنظر می رسد.   نخستین روایت مربوط به زمانی است که حضرت محمد به غزوۀ تبوک می رفتند و علی را جانشین خود در مدینه قرار دادند و موقع رفتن به او گفتند : انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی 24  یعنی تو نسبت به من مانند هارون هستی به موسی با این تفاوت که تو نبی بعد از من نیستی ( چنانچه هارون بود25 ) این تعبیری است که شیخ صدوق در قرون اولیه اسلام از معنای این روایت نموده ولی متأخرین قسمت آخر آن را " ولکن نبیی بعد از من نیست" ترجمه کرده اند  که البته آن برداشتی صحیح است که با قرآن در تعارض نباشد.

روایت دیگر مربوط به بیانی از حضرت محمد است که فرموده اند: یا ایها الناس حلالی حلال الی یوم القیامة و حرامی حرام الی یوم القیامة 26  یعنی ای مردم حلال من تا روز قیامت حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام است.   برای درک این حدیث شایسته است مفهوم قیامت را دقیق تر مورد بررسی قرار دهیم .
 حقیقت اینست که در قرآن و دیگر کتب مقدسه قیامتِ هر دیانتی ظهور پیامبر بعد است . کما اینکه حضرت مسیح فرموده اند: من قیامت و حیات هستم هرکه به من ایمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد 27.  ونیز میفرمایند: آمین آمین به شما میگویم که ساعتی میآید بلکه اکنون آمده است که مردگان آواز پسر خدا را میشنوند و هرکه بشنود زنده گردد28 . در قرآن میفرمایند :

"امروز روز رستاخیز است ولکن شما نمی دانید" 29 .  ونیز میفرمایند: "ما شاهدیم که در روز قیامت خواهید گفت ما از وقوع آن بی خبریم30" و همچنین فرموده اند : "آیا غیر از این انتظار دارند که قیامت ناگهان واقع شود، هم اکنون نشانه های آن آمده است.31" در احادیث نیز بطور اخص یوم قیامت را  یوم ظهور قائم دانسته اند32 پس منظور از قیامت و رستاخیز مردگان ، ظهور پیامبر جدید و زنده شدن مردگان روحانی به روح ایمان است و هلاک گردیدن معنوی آنانی که از هدایت الهی محروم مانده اند و نه پایان جهان. چنانچه در قرآن نیز ایمان حمزه عموی پیغمبر را  به  "کسیکه مرده بود و او را زنده گردانیدیم33"  توصیف نموده اند و یا اینکه هلاکت اقوام گذشته را  مقارن ظهور پیامبران و ظلم و عدم ایمان مردم به ایشان34 بیان داشته اند و فرمودند" سپس شما را جانشین آنها نمودیم تا ببینیم شما چه میکنید." جای تعجب است که با وجود اینهمه انذار باز هم کثیری از این امت به راه پیشینیان رفتند و به هلاکت روحانی دچار گشتند.

 روایت دیگری که از آن تعبیر خاتمه نبوت گردیده بیانی از حضرت محمد است که خود را به آخرین سنگ  در بنای یک ساختمان تشبیه نموده اند35 . به فرض صحت این روایت آیا پایان بنای یک ساختمان به معنای اینست که بنای دیگری هم ساخته نخواهد شد .
 حضرت امیر در مفاتیح الجنان فرموده اند :

قل السلام علی محمد رسول الله خاتم النبیین و سید المرسلین و صفوة رب العالمین امین الله علی وحیه و عزائم امره والخاتم لما سبق والفاتح لما استقبل36     یعنی بگو سلام برمحمد فرستادۀ خدا، خاتم انبیا و سرور رسولان و امین خداوند در وحی و ارادۀ او و خاتم برگذشته گان و راهگشای آیندگان.
بنابر این ختم  دوران گذشته  به خاتم، مقدمه آغاز دورانی جدید است که ظهور پیامبران جدید را در دل خود خواهد داشت وإن شاءالله نور این ظهورات تیرگیهای جهل و ظلم را از عالم برخواهد کند.

یادداشتها


 
1- سورۀ اسراء (بنی اسرائیل) آیۀ 77  سنة من قد ارسلنا من قبلک من رسلنا ولا تجد لسنتنا تحویلا   شیوۀ ماست  اینکه از قبل از تو پیامبرانمان را فرستادیم و هرگز در این شیوۀ ما تحولی رخ نخواهد داد ( یعنی در آینده نیز خواهیم فرستاد)
2- بحار الانوار جلد 74 صفحه 142
3- اصول کافی جلد 8 ص 308  قال رسول الله ص  سیأتی علی الناس زمان لا یبقی من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه یسمون به و هم ابعد الناس منه  مساجدهم عامرة و هی خراب من الهدی فقهاء ذلک زمان شر فقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنة و الیهم تعود.  یعنی رسول خدا فرمود بر مردم زمانی خواهد امد که از قرآن جز رسم آن و از اسلام جز اسم آن که به آن نامیده میشوند نخواهد ماند. وایشان از همه کس نسبت به آن دورترند، مساجدشان آباد است ولی از هدایت خالیست فقها آن زمان بد ترین فقها زیر آسمان هستند. از ایشان فتنه خارج میگردد و به خودشان برمیگردد.
4-  مقاله تحقیقی از محسن کدیور تحت عنوان "حقوق بشر و روشن فکری دینی" مجله آفتاب شماره 28 سال 82 ص 110
" بنابراین در شش محور یعنی تساوی حقوقی انسانها و نفی تبعیضهای چهارگانۀ دینی، جنسی ، بردگی و فقهی و آزادی عقیده و مذهب و نفی مجازاتهای خودسرانه ، خشن و شکنجه ، موضع اسناد حقوق بشر در مقایسه با احکام اسلام تاریخی ، قابل دفاع تر، عقلائی تر، عادلانه تر و ارجح است و احکام اسلام تاریخی در این زمان و در این مواضع قابل پذیرش نیست.
نیز محمد مجتهد شبستری، در مطلبی تحت عنوان " قرائت رسمی از دیانت، بحرانها، چالشها، راه حلها " مندرج در مجلۀ  راه نو شماره 19 شهریور 77 :   دین اسلام آن طور که در بسط تاریخی خودش را نشان داده است ، نظامهائی که در همه عصرها بتوان با آن زندگی کرد نداشته است و هیچ دینی نمیتواند چنان نظامهائی داشته باشد و اصلا چنین دعویی معقول نیست.
 5- سوره رعد آیات 38 و 39
6-  سوره حجر آیۀ 21 : و ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
یعنی چیزی وجود ندارد مگر آنکه خزائن آن نزد ما موجود باشد و ما تنها به اندازه ای مشخص آنرا نازل می کنیم
7- سورۀ کهف آیۀ 109  قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا
یعنی بگو اگر دریا مرکب گردد برای نگاشتن کلمات پروردگارم البته دریا تمام میشود پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد حتی اگر از دریای دیگری مشابه آن هم کمک گرفته شود.  
8- سوره مائده آیه 64 : قالت الیهود یدالله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان  یهود گفتند دستان خدا بسته است  دستهای خودشان بسته است ، و ملعون گشتند به خاطر آنچه گفتند ، بل دستان او باز است 
9- مزامیر داوود مزمور 119 آیه 44 : شریعت تو را دائما نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد
انجیل متی باب 24 آیه 35 :  آسمان و زمین زائل خواهد شد لیکن سخنان من هرگز زائل نخواهد شد.
10- سوره غافر آیه 34 : لقد جائکم یوسف من قبل بالبینات فمازلتم فی شک مما جائکم به حتی اذا هلک قلتم لن یبعث الله من بعده رسولا کذلک یظل الله من هو مسرف مرتاب   یعنی قبل از این یوسف با بینات آمد پس به آنچه برای شما آمد در شک بودید تا اینکه وقتی مرد گفتید هرگز خداوند بعد از او پیامبری بر نخواهد انگیخت. اینچنین خداوند افراط گرایان شکاک را گمراه می سازد. 
11- سوره بقره آیه 87   ... أفکلما جائکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم ففریقا تقتلون
هرگاه که پیامبری برخلاف هوای نفس شما آمد استکبار ورزیدید بعضی را تکذیب کردید و برخی را کشتید.
سورۀ حجر آیات 11 و 12 و  13 و ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن * کذلک نسلکه فی قلوب المجرمین * لا یؤمنون به و قد خلت سنة الاولین   پیامبری بر ایشان نیامد مگر اینکه اورا استهزاء نمودند . اینچنین این رویه را در قلبهای گناه کاران برقرار میداریم تا به او(رسولشان) ایمان نیاورند  و این سنتی است که از قدیم وضع شده     
 سوره یس آیه 30  یا حسرة علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن
حسرتا بر این بندگان هیچ پیامبری بر ایشان نیامد مگر انکه او را مورد آزار و سرزنش قرار دادند.
سوره مومنون آیه 44  ثم أرسلنا رسلنا تترا کل ما جاء امة رسولها کذبوه
سپس پیامبرانمان را فرستادیم هرگاه که برای امتی پیامبر فرستادیم او را تکذیب نمودند.
12- سورۀ انشقاق آیۀ 19 : لترکبن طبقا عن طبق  مرحله به مرحله همان اعمال را مرتکب خواهید شد.   در تفسیر این آیه از پیامبر نقل گردیده که فرموده اند ( بحار الانوار جلد9 ص 249) : لترکبن سنة من کان قبلکم حذو النعل بالنعل و القذة بالقذة و... البته شما هم شیوۀ پیشینیان را نعل به نعل و جزء به جزء درپیش خواهید گرفت.
13- سوره بقره آیه 106  ما ننسخ من آیة او ننسها نات بخیر منها اومثلها
هر آیه ای را نسخ یا فراموش کنیم  مثل آن یا بهتر از آن را می آوریم
14- شان نزول این آیه را مفسرین به این شرح آورده اند که پیامبر از زیبایی زینب بنت جحش همسر زید ابن حارثه که  پسر خوانده او بود در شگفت آمد و هنگامی که نظرش بر پیکر برهنه او افتاد "سبحان الله خالق النور تبارک الله احسن الخالقین"  گفت این سخن وقتی به گوش زید رسید همسر خویش را طلاق داد و او را به عقد پیامبر در آورد . چون ازدواج با همسر پسر در بین اعراب کار ناپسندی بود پیامبر را مورد سرزنش قرار دادند  که چرا زن پسر خود را گرفتی ؟  این آیه در پاسخ آنان میگوید محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولکن رسول الله است و خاتم پیامبران.  (بنقل از تفسیر مقتنیات الدرر  جلد 8 صفحۀ 308)
15- بحار الانوار جلد 29  صفحه 17  و انی و انت سواء الا النبوة فانی خاتم النبیین و أنت خاتم الوصیین
من و تو تنها در نبوت با هم فرق داریم پس من خاتم نبیین هستم و تو خاتم وصیین .  بحارالانوار ج34 ص258 
انا یعسوب الدین و اول السابقین و امام المتقین و خاتم الوصیین و وارث النبیین
من مثل زنبور عسل برای دین و اولین از سابقین و امام متقین و خاتم وصیین و وارث نبیین هستم
16- سورۀ بقره آیۀ 79  فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمن قلیلا.
وای بر کسانی که بدست خود (به میل خود) کتاب می نویسند و میگویند خدا چنین گفنه تا مبلغ ناچیزی بابت آن بگیرند
17- سورۀ مائده آیۀ 13  ... یحرفون الکلام عن مواضعه و نسوا حظا مما ذکروا به...
کلام الهی را از موضع های آن منحرف می سازند و فایدۀ آن پندی را که در کلام الهی بر ایشان داده شده  فراموش می کنند
18- سورۀ قیامة آیۀ 18  فاذا قرأناه فاتبع قرآنه * ثم إن علینا بیانه  
چوآنرا خواندیم از قرائت آن تبعیت کن پس برماست  تبیین آن
19- سورۀ آل عمران آیۀ 7 ... وما یعلم تأویله الا الله والرسخون فی العلم ...
تأ ویل آنرا غیراز خدا و راسخان درعلم نمی دانند
20- تفسیر من وحی القرآن نوشـته محمد حسین فضل الله  ذیل تفسیر آیه 40 از سورۀ احزاب: ... عن عبدالرحمن السلمی قال: کنت اقری الحسن والحسین فمر بی علی بن ابی طالب و انا اقرئهما  فقال اقرئهما و خاتم النبیین به فتح تاء و الروایة الاولی اقرب و اشهر لان التعبیر عن النبی بانه خاتمهم یعنی زینتهم کما هو خاتم من مظاهر الزینة غیر مألوف علی الظاهر و الله اعلم.
21- سورۀ آل عمران آیۀ 81  واذ اخذالله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب و حکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به و لتنصرنه ... یعنی و آنگاه خداوند از انبیاء پیمان گرفت، چون کتاب و حکمت به شما داده شده، پس وقتی که رسولی برای شما آمد که تصدیق کننده آنچه نزد شماست بود به او ایمان آورید و یاریش نمائید.
22- بحار الانوار ج2 ص22  علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل
23- تفسیراحسن الحدیث نوشته سید علی اکبر قرشی  جلد 8  صفحه 367 ذیل تفسیر آیۀ 40 از سورۀ احزاب : در باره فرق میان رسول و نبی گفته شد که رسول آنست که به او به سه طریق وحی شود  خواب ، شنیدن صدا و آمدن فرشتۀ وحی . نبی آن است که فقط به وسیله خواب و شنیدن صدا وحی شود ... در هر حال کلمه خاتم النبیین ، خاتم رسولان را لازم گرفته چون هر رسول نبی است ولی بعضی از نبی رسول نیست.
24- اصول کافی جلد 8 صفحۀ 106 
25- سورۀ مریم آیۀ 53 و وهبنا من رحمتنا اخاه هارون نبیا  و از رحمتمان به او برادرش، هارون نبی را بخشیدیم
26- بحار الانوارج2 ص 260 
27- انجیل یوحنا باب 11 آیه 25
28- انجیل یوحنا  باب 5 آیه 24
29- سورۀ روم آیۀ 56  قال الذین اوتوالعلم والایمان لقد لبثتم فی کتب الله الی یوم البعث  فهذا یوم البعث ولکنکم لا تعلمون
30- سورۀ اعراف آیۀ 172 شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین
31- سورۀ محمد آیۀ 18 فهل ینظرون الا الساعة ان تأتیهم بغتة فقد جاء اشراطها 
32- بحار الانوار ج 24  ص 398  واللیل اذا یغشی ... قال دولة الابلیس الی یوم القیامة  و هو یوم قیام القائم والنهار اذا تجلی و هو القائم اذا قام
33- سورۀ انعام آیۀ 122  او من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس ...
34- سورۀ یونس آیۀ 13 و 14  و لقد اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبینات و ما کانوا لیؤمنوا کذلک نجزی القوم المجرمین * ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون   به یقین نسلهای پیشین را چون مرتکب ظلم شدند و چون پیامبرشان آمد به او ایمان نیاوردند هلاک ساختیم  اینچنین قوم گناهکار را مجازات میکنیم * سپس شما را در زمین جانشین آنها نمودیم تا ببینیم شما چه میکنید.  و نیز در آیه ای دیگر کفر و مقابه با حق را به منزلۀ هلاکت دانسته اند. سورۀ انعام آیات 24 و 25: ... إذ  جائوک یجادلونک  یقول الذین کفروا إن هذا الا اساطیر الاولین * و هم ینهون عنه و ینئون عنه و إن یهلکون الا انفسهم و ما یشعرون.   یعنی آنگاه که نزد تو می آیند با تو جدل می کنند و کافران می گویند این ( قرآن) چیزی غیر از داستانهای اساطیری پیشینیان نیست * و ایشان (مردم را) از آن منع میکنند و خود نیز از آن دوری می کنند . آنان کسی را بجز نفسهای خود هلاک نمی کنند  و آگاه نیستند.    
35- تفسیر مختصر مجمع البیان از شیخ محمد باقر ناصری ج3 ص 57   نقل حدیث از جابر ابن عبدالله  بنقل از پیامبر:
قال انما مثلی فی الانبیا کمثل رجل بنی دارا فاکملها و حسنها الا موضع لبنة فکان من دخل فیها فنظر الیها قال ما احسنها الا موضع هذه البنة قال فانا موضع البنة ختم بی الانبیاء
36- بحار الانوار ج 97 ص 360

سایر دسته بندیها

دیدگاه‌ها

تصویر ورقا

ورقا :

خیلی خوب و عالی بود ممنون و متشکر از زحماتتان
تصویر کیمیا

کیمیا :

از تلاشتان در جهت آگاه سازی اذهان مردم متشکرم . مطالب خوبی را از قرآن در جهت اثبات عدم اتمام نبوت و رسالت آورده اید . اما در اثبات این مساله اگر به ریشه کلمه خاتم و مشتقات ان در قرآن دقت کنید نیز نتایج خیلی خوبی می گیرد . خاتم علاوه بر نکیشن و زینت به معنای بستن و مهر و موم کردن بسته و یا نامه ای است که قصد ارسال آن به جایی را داشته باشیم . و خاتم النبین یعنی محمد رسول الله ، مجموعه ای از آگاهی های انبیاء قبلی را در مجموعه به نام قرآن از طرف الله دریافت و انتقال داده است و آنرا مهر و موم معنوی(نه طاهری) نموده است تا در عصر نور و اتحاد جهانی به صورت سالم و تحریف نشده به دست مامورین و رسولان الهی برسد . در ضمن طبق روایات اسلامی در زمان ظهور منجی عالم 313 رسول نیز در صف او هستند و این خود دلیل محکم دیگری در تائید ادامه نبوت و رسالت است . در ضمن نبی با رسول تقاوت دارد . نبی : آگاهی دهنده رسول : مامور انجام کار و تغییر و تحولی بنیادی از طرف خداوند است که تاثیرات حضور یک رسول بسیار بسیار فراتر از یک نبی است . در ضمن در روایات اسلامی 124000 نبی و تنها 313 رسول از بین انان وجود دارد . لذا نبی و رسول با هم متفاوت هستند . در ضمن اگر علاقه به مطالعه مقالاتی کامل و جامع در این زمینه دارید به مقالاتی که در سایت www.kimiagari.com وجود دارد نیز می توایند مراجعه نمائید .
تصویر سعید

سعید :

به نظر من می توان به بسته شدن دوره حضرت آدم و شروع شدن دوره جدید پس از ظهور حضرت بهاالله اشاره کرد.در این صورت اعتقاد پیروان اسلام به اینکه حضرت محمد آخرین پیامبر هستند هم اشتباه تلقی نمی شود.
تصویر حقیقت جو

حقیقت جو :

تمام آیاتی که در مورد پایان اسلام آورده اید اشاره به ابدی نبودن و از بین رفتن امتها داردو نه اسلام. آیا امتها (یعنی مردم و جوامع) با ادیان و اندیشه ها یکسان هستند من فکر نمی کنم چه بسا اندیشه ها و ادیان توسط امتهای مختلفی پذیرفته شوند(مانند اسلام) نکته دیگر آنکه بگفته خود شما قرآن به صراحت از واژه خاتم النبیین استفاده کرده در حالیکه شما معنای صریح آن را رها کرده و با استناد به تشبیهات زبان عرب ادعا می کنید قران در مورد مسئله به این مهمی صراحتا سخن نگفته در حالیکه خودتان هم هیچ آیه ای که صراحتا به ظهور پیامبر بعدی وعده داده باشد ارائه نکرده اید در حالیکه در کتب آسمانی نظیر تورات و انجیل به ظهور آخرین پیامبر وعده داده شده و مشخصاتی که برای او ذکر شده بسیار شبیه پیامبر اسلام است. پس چرا قران صریحا به ظهور پیامبر شما وعده نداده؟
تصویر سردبیر

سردبیر :

سعيد عزيز اگر دقت فرمائيد خواهيد ديد كه وجود اجل براي كل امتها ذكر گرديده و استثنائي در بين نيست در ضمن آيات زيادي هم ذكر شده كه ظهور پيامبران در آينده از آن استنتاج ميگردد ازجمله آيه اي كه به تغيير ناپذير بودن سنت الهي در ارسال پيامبران اشاره دارد و يا آيه اي كه در سوره اعراف به صراحت ظهور پيامبران در آينده را وعده ميدهد . در معناي خاتم النبيين هم از چند جنبه اشكالات اساسي تعبير عاميانه آن بيان گشته از مقايسه آن با اصطلاح خاتم الشعرا و خاتم الوصيين گرفته تا بيان تفاوت معناي نبي و رسول . بد نيست يك بار ديگر اين مقاله را با ارجاع كامل به زيرنويسها مطالعه نمائيد و اگر نقد مستدلي داشتيد ارسال فرمائيد. در ضمن اگر سندی دال بر بشارت بر ظهور فردی شبیه پیامبر اسلام در کتب مقدسه قبل دارید حتما برای ما ارسال نمائید. مويد باشيد
تصویر بنده ناچیز

بنده ناچیز :

برای من جالب است که در هر ظهوری پیروان دین آخر پیامبر جدید را کاذب و خود را آخرین نامیده اند . تاریخ باز تکرار شده . بهاءالله هم مانند محمد و مسیح و ... به همین تهمت ها دچار شد . من به ایشان ایمان دارم چرا که میدانم تعالیمش داروی درد عالم امروز است و تعالیم اسلام دیگر پاسخ گوی درد این دنیا نیست . گر چه 1400 سال پیش عالم را نجات داد . 1000 سال دیگر هم تعالیم جدیدی باید بیاید تا عالم رشد روحانی خود را ادامه دهد . از سایت مفیدتان سپاسگذارم .
تصویر سردبیر

سردبیر :

علی عزیز در آثار حضرت باب و من جمله بیان عربی که اشاره فرمودید هیچگونه مطلبی دال بر عدم اجازه تأویل قرآن وجود ندارد .لطفا آیه ای را که از آن چنین برداشتی نموده اید برایم ارسال نمائید تا در مورد آن تبادل نظر کنیم . همانگونه که بیان داشتید تنها مرجع ذیصلاح برای تأویل قرآن پیامبر الهی است و مطالبی که در این مقاله درج گردیده متکی بر تأویلی است که توسط خداوند در آثار حضرت بهاءالله و حضرت باب بعنوان پیامبران الهی آمده در عین حال بین تأویل که رسیدن به منظور اصلی نگارنده بدون نیاز به استدلال است با کشف ظرائفی که در آثار الهی مندرج است و نتیجه منطقی دقت در مفاهیم است ، تفاوت بسیار وجود دارد و هیچگاه منعی برای تعمق و غور در آثار الهی وجود نداشته بلکه بالعکس توصیه اکید گردیده ، تا معانی بدیعه از آن استخراج گردد با آرزوی توفیق
تصویر ali

ali :

سلام شما در مورد کلمه خاتم االنبیین توضیحات و تفصیلاتی فرموده و این آیه قرآن را تاویل فرموده اید. در حالیکه من در صفحه 5 کتاب عربی بیان حضرت باب خواندم که ایشان اجازه هیچ تفسیر و تاویلی را در مورد کتب مرجع و از جمله قرآن نداده اند! و تفسیر و تاویل قرآن هم طبق آیه7 آل عمران در کتاب قرآن فقط بوسیله پیامبر و جانشینانش مقدور می باشد. پس چرا شما آیات و عبارات کتاب بیان و قرآن را تفسیر می فرمایید؟
تصویر ........

........ :

vaghean az matalebe khobetoon mamnoon hame chiz kheyli roshan tozih dade shode
تصویر elahe radmehr

elahe radmehr :

با سلام در احادیث و گفتار بزرگان آمده است که به محض ورود آخرین مکنجی تغییراتی شگرف در نظام هستی روی میدهد از جمله ایجاد عدالت اجتماعی این یک از هزار وعده ایست که داده اند شما که میگویید امام عصر ظهور کرده است آیا عدالت همه جا هست
تصویر سردبیر

سردبیر :

الهه عزیز ظهور پیامبران به جهت هدایت انسانهاست و قرار نیست که به قوه قهریه و نیروی نظامی عالم را تحت سلطه خود درآورند طریق وصول به سعادت و عدالت در تعالیمشان بیان گردیده و تمایل و تمکین انسانها به این تعالیم است که میتواند وعود الهیه را محقق سازد از این گذشته اگر در متن همان وعود دقت نمائید میفرمایند جهان پر از عدل و داد میگردد همانگونه که پر از ظلم گردیده بود ایا ظلم و بی عدالتی در جهان یک شبه گسترش یافت که اکنون انتظار رفع سریع آنرا داشته باشیم وعود الهی حتمی الوقوع است ولی عملکرد ما در این جهان میتواند زمان تحقق آنرا تسریع نماید یا به تعویق اندازد و یا اینکه باعث شود از مسیری کم فراز و نشیب به آن برسیم یا با گذراندن مصائب بیشمار و جنگها و ویرانیهای فراوان به آن دست یابیم اگر اینگونه بنگریم خود را منفعل و منتظر نجات توسط منجی نخواهیم دید بلکه خویش را همچون سربازی در لشکر نور خواهیم یافت که در شکست دادن سپاه ظلمت و جهل تلاش میکند و در نجات عالم و رساندن آن به سعادت نقش آفرین است ، نه ناظری نشسته و منتظر قهرمان نور هدایت الهی فرا راهتان باد
تصویر مظفر

مظفر :

من آدم دین شناس حرفه ای نیستم، اما به جریان ادیان ابراهیمی از زمان حضرت ابراهیم تا کنون علاقه زیادی دارم و سعی می کنم نکات کلیدی که به نوعی حجت هستند را بیاد داشته باشم. از یکی از کامنت گذاران خواسته بودید که اگر شواهدی از کتب مقدسه پیشین راجع به پیامبر اسلام دارند بازگو کنند. مطالبی را عرض خواهم کرد شاید مفید افتد. 1) طبق نص صریح فرآن، کتب آسمانی گذشته به دست روحانی های آنان تحریف شده اند. حداقل این است که قرآن به تحریف تورات (اگر نگوییم تمام کتب آسمانی پیش از قرآن) صراحت آشکار دارد. 2) قرآن به صراحت می گوید یهودیان، پیامبر اسلام را آنگونه می شناختند که فرزندان خویش را. دلیل آن این است که توصیف پیامبر اسلام و حتی امامان بعد از او، در تورات آنگونه دقیق و با جزئیات بوده است که شک نداشتند این همان پیامبری است که وعده داده شده است در اطراف مکه ظهور خواهد کرد. 3) در قرآن به صراحت آمده است که پیش از ظهور پیامبر اسلام، یهودی های مدینه به مشرکین آنجا فخر می فروختند که به زودی خداوند برای ما پیامبری مبعوث خواهد کرد (و انتظار داشتند آن پیامبر موجب سروری آنها بر مشرکین شود) اما وقتی آن پیامبر از میان مشرکین مکه برخاست آنها به مخالفت برخواستند. این مخالفت، خود می تواند دلیل کافی برای آن باشد که یهودیان، تمام نشانه های پیامبر اسلام را از تورات پاک سازند همانگونه که پدرانشان در گذشته هرجا مطابق میل آنها نبود، تورات را تحریف می کردند. اما با این همه، آیه آشکاری از تورات باقی مانده است که به پیامبر اسلام به طور ضمنی و به دوازده امام پس از وی به طور صریح اشاره دارد(اینکه به شکل صریح اشاره به پیامبر در آیه وجود ندارد می تواند به دلیل همان تحریف ها باشد اما دوازده امام را چون درک نکرده بودند دست نخورده گذاشتند): {سفر پیدایش، آیات 17 تا 20: آنگاه ابراهیم سجده کرد و خندید و در دل خود گفت آیا یرای مرد صد ساله پسری متولد شود و ساره در نود سالگی بزاید؟ پس به خدا عرض کرد، خداوندا همان اسماعیل را منظور بدار. ولی خدا فرمود مطمئن باش خود ساره برای تو پسری خواهد زایید و تو نام او را اسحاق خواهی گذاشت. من عهد خود را با او و نسل او تا ابد برقرار خواهم ساخت. اما در مورد اسماعیل نیز تقاضای تو را اجابت نمودم و او را برکت خواهم داد و نسل او را چنان زیاد خواهم کرد که قوم بزرگی از او بوجود آید. "دوازده امیر" از میان فرزندان او برخواهند خاست.} خوب میدانیم که تنها پیامبری که از نسل اسماعیل برخاسته، پیامبر اسلام است و باقی پیامبران شناخته شده در ادیان یهود و مسیحیت، همگی از نسل اسحاق هستند. امامان شیعه نیز همگی از نسل پیامبر اسلام هستند. لفظ "دوازده امیر" از فرزندان اسماعیل، مصداق تاریخی ای جز دوازده امام شیعه ندارد. به لفظ "امیر" هم خوب دقت کنید. "امیر" به معنای فرمانده و رهبر است و جالب است که لفظ "امام" هم در عربی، اصطلاحا" به همین معنا به کار می رود. 4) آیه ای از قرآن هست که می گوید عیسی به مردم وعده داد پس از من رسولی خواهد آمد که اسم او احمد است. اولا، صرف وجود این آیه در قرآن نشان دهنده تصریح عیسی به پیامبر پس از خویش است و اگر چنین چیزی در انجیل نیابیم دلیل بر آن نیست که عیسی درباره پیامبر پس از خود سخنی نگفته بلکه نشانه تحریف انجیل است. ثانیا، آیاتی در همین انجیل موجود، وجود دارد که بشارت به آمدن فردی پس از عیسی دارند که بسیار به پیامبر اسلام شباهت دارد: {انجیل یوحنا، باب 16، آیه 7: ولی در حقیقت رفتن من به نفع شماست، چون اگر من نروم، آن تسلی بخش که روح پاک خداست، نزد شما نخواهد آمد. ولی اگر بروم او خواهد آمد، زیرا خودم او را نزد شما خواهم فرستاد.} {انجیل یوحنا، باب 16، آیات 13 و 14: ولی وقتی روح پاک خدا که سرچشمه همه راستی هاست بیاید، تمام حقیقت را به شما آشکار خواهد ساخت. زیرا نه از جانب خود، بلکه هر چه از من شنیده است خواهد گفت. او از آینده نیز شما را باخبر خواهد ساخت. او جلال و بزرگی مرا به شما نشان خواهد داد و با این کار باعث عزت و احترام من خواهد شد} تأمل در این آیات بسیاری چیزها را آشکار می کند. اولا، این آیات تصریح دارد که آن "تسلی بخش" که "روح پاک خداست"پس از عیسی خواهد آمد و تا عیسی نرود او نخواهد آمد. ثانیا، آن روح پاک خدا "تمام حقیقت" را آشکار خواهد کرد. "از جانب خود سخن نمی گوید". از آینده شما را باخبر خواهد ساخت. جلال و بزرگی عیسی را به شما نشان خواهد داد و با این کار باعث عزت و احترام عیسی خواهد شد. قرآن درباره پیامبر اسلام می گوید "و ما ینطق عن الهوی" که از نظر معنا با عبارت "از پیش خود سخن نخواهد گفت" تطبیق می کند. در قرآن از عیسی به بزرگی فراوان یاد شده است و در واقع با زدودن غبار خرافه هایی که در طول تاریخ بر چهره واقعیت عیسی، نشسته بود (خرافه هایی همچون خدا بودن یا فرزند خدا بودن) چهره حقیقی او را نمایان کرد. و با استفاده از عالی ترین عبارات (همچون روسفید بودن در دنیا و آخرت، یا سلام به او هنگام تولد، درگذشتن و مبعوث شدنش در روز قیامت، یا او را کلمه خدا نامیدن و ...) درباره عیسی او را در چشم مسلمان و غیر مسلمان، عزتی فوق تصور بخشیده است. جالب اینجاست که عیسی می گوید آن روح پاک خدا "همه حقیقت را آشکار می نماید". آشکار است که "حقیقت" در حوزه مفاهیم پیامبران، چیزی جز "حقیقت دین" نمی تواند باشد. آشکار است که این موضوع مفهوما یعنی "خاتمیت" به معنای آنکه بیش از آن، "حقیقت دینی" ای نیست (منظورم حقایق دیگر همچون فیزیک و فلسفه و... نیست) که بخواهد با نفر بعد از آن "روح پاک خدا" تکمیل شود. نمی گویم منظور اصلی این آیات دقیقا پیامبر اسلام است (گرچه شباهت، خیره کننده است) اما به هر حال عیسی به طور آشکار به فردی پس از خویش بشارت داده است. نتیجه گیری: اگر معتقد به حقانیت پیامبری محمد بن عبدالله هستید و معتقدید پس از او پیامبرانی آمده اند یا خواهند آمد می باید سخن "آشکاری" از پیامبر اسلام یا قرآن نقل کنید که حجت قطعی خدا باشد، کاری که پیامبران گذشته انجام داده اند و آشکارا به پیامبر پس از خویش بشارت داده اند. پیامبری ای که صرفاً از توی فلسفه و کلام در بیاید هیچگاه حجت نیست. جالب اینجاست که حتی امامت علی هم توسط پیامبر اسلام آشکارا اعلام عمومی شد. دلایل فلسفی و کلامی با اینکه راهگشا هستند اما هیچگاه نمی توانند جای حجت بالغه خداوند را که همانا "آشکارا رساندن موضوع به مردم است" بگیرد، زیرا حتی قوی ترین استدلالات فلسفی-کلامی هم کاملاً عصری و مقطعی هستند و برای همیشه پایدار نمی مانند. تاریخ علم، فلسفه و کلام بخوبی این موضوع را آشکار می کند. تنها وقتی حجت بر مردم تمام می شود که ابهامی در کار نباشد و وقتی ابهامی درکار نیست که "تصریح" شده باشد. بنابراین سعی نکنید با تفسیر کردن آیات قرآن، پیامبری افرادی پس از پیامبر را اثبات کنید. حتی بزرگترین استدلالات هم قدرت یک "تصریح" ساده و بی تکلف و معمولی را نمی گیرد. اگر معنای "خاتم النبیین" این است که شما می فرمایید و به معنای پایان یافتن نزول فرشته وحی بر انسان ها نیست، پس من روز قیامت بر خداوند زبانم دراز است که "به شکلی سخن گفته است که بیطرف ترین انسان ها را هم به گمراهی می کشاند". تمام آنچه از قرآن و روایات به عنوان شاهد آورده اید، فقط و فقط تفسیر شماست. جالب این است که آیاتی را که از قرآن مثال آورده اید، به آسانی به اشکال دیگر که با خاتمیت به معنای مصطلح، سازگاری کامل داشته باشد، می توان معنی کرد. دوستانه و متواضعانه به شما توصیه می کنم یا "حجت" به معنایی که گفتم بیاورید یا خود و مردم را به زحمت نیندازید. ساده بگویم استدلال نکنید حجت بیاورید. من بیصبرانه منتظر پاسخ شما و آماده هرگونه مکاتبه با شما هستم. مظفر
تصویر سردبیر

سردبیر :

مظفر عزیز ازپاسخ دوستانه و نظرات عالمانه شما سپاسگزارم و امیدوارم که در این ارتباط بتوانیم به وسعت نظر و آگاهی یکدیگر کمک کنیم چند نکته بنظرم میرسد که لازم میدانم قبل از ورود به جزئیات به آن بپردازیم نخست آنکه بیان حججی که مثبت ظهور پیامبر اسلام هستند باید از موضعی برون دینی بیان گردد. گرچه ما هردو بر حقانیت پیامبر اسلام اذعان داریم ولی این شواهدا باید به گونه ای باشد که بتواند یک نفر غیر مومن را اقناع نماید و آنچه بنده درخواست نموده بودم ارائه بشارات صریحی بود که بتوان با استناد آن مثلا یک مسیحی را به اسلام دعوت کرد و ظهور حضرت محمد را بعنوان موعود کتابش به او اثبات نمود نکته دیگر آنکه مطلب تحریف آنگونه که مورد ادعای مسلمان است ممکن نیست رخ داده باشد زیرا اولا آنچه در قران ذکر گردیده مربوط تغییر دادن کلام پیامبر اسلام و جایگزینی عباراتی با معانی زشت مانند "راعنا" و" واسمع غیر مسمع" و " سمعنا و عصینا" بجای سمنا و عطینا بوده که یهودیان حاضر در پای سخنان پیامبر انجام میدادند و ثانیا صحبت از تحریف از مواضع است و نه حذف عباراتی از کتاب آسمانی و یک مورد هم مربوط به عدم اجرای حکم رجم زناکاران است که در تورات موجود است ولی یهود آنرا اجرا نمیکردند ثالثا هیچ مومنی متن کتاب آسمانی خود را به خاطر اینکه مندرجات آن با شخصی تطبیق میکند تغییر نمیدهد و اگر واقعا چنین تطابقی وجود داشت یهود بجای تحریف بایستی دستجمعی مومن میگشتند. رابعا در زمان ظهور اسلام کتاب مقدس در اقصی نقاط جهان منتشر گردیده بود و نسخ بیشماری از آن در دست مردم بود چگونه امکان داشت که بتوانند مطلبی را از همه نسخ موجود حذف کنند . به فرض که یهودیان جزیرةالعرب این کار را کردند آیا مسیحیان اقصی نقاط جهان هم با آن سیستم ارتباطی 1500 سال قبل خبر شدند که باید این بشارت را از کتاب حذف کنند و آیا نباید حد اقل یک نسخه از این مطلب بدست مسلمانان منرصد کشف این بشارات می افتاد در خصوص انتظار یهودیان و فخری که بر اعراب میفروختند، آنچه مسلم است ایشان منتظر ظهور مسیح موعود بودند که بیاید و آنها را از وضع فلاکت بار و آوارگی که داشتند نجات دهد نه پیامبری که آنها را دسته دسته گردن بزند و اموال و املاکشان را تصاحب کند. آیا در مورد دلیل مخالفت یهود با پیامبر اسلام با وجود بشارات صریحی که مدعی آن هستید اندیشیده اید . در مورد آیه ای که از تورات البته با کمی بی دقتی نقل فرمودید عرض میگردد که این موضوع در سفر پیدایش باب هفدهم آیه بیستم آمده هیچ سخنی از برخاستن پیامبری از نسل اسماعیل نیست چگونه ممکن است عبارت" دوازده رئیس از وی پدید آیند" اشاره به ائمه شیعه باشد ولی نامی از پیامبر که سر سلسله آنهاست نیامده باشد . اگر بفرض هم این عبارت را در مورد دوازده امام بدانیم که البته برای اهل سنت قابل قبول نیست ، نمیتوان آنرا اشاره ای صریح دانست و از همان تعبیرو تفسیرهائی است که هزار اما و اگر پیش رو دارد در خصوص مطالبی که از انجیل نقل قرمودید گرچه مفاهیم مشابهت دارد ولی الفاظ و عبارات کاملا متفاوتند .نمیدانم این آیات را از چه منبعی نقل فرموده اید. مثلا عبارتی به صورت " تمام حقیقت را آشکار خواهد ساخت " وجود ندارد بلکه آمده " شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد" بنابراین استنتاج خاتمیت از آن بلاوجه است و بسیار کلمات دیگر که کاملا متفاوتند در هر صورت کل ماجرا ذکر ظهور کسی است که تسلی دهنده خوانده شده و تنها وجه تشابهی که بین این شخص و حضرت محمد یافته اید نزدیکی عبارت انجیل " زیرا که او از جانب خود تکلم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد" با آیه قرآن " وما ینطق عن الهوی - ان هو الا وحی یوحی- علمه شدید القوی" آیا این حد از شباهت عبارات میتواند یکی بودن حضرت محمد با تسلی دهنده را اثبات نماید؟ گرچه ما نیز در اینکه این آیات انجیل اشاره به ظهور حضرت محمد است با شما موافقیم ولی انصاف بدهید که ابدا صراحتی که بتواند یک مسیحی را به اسلام هدایت کند در آن موجود نیست اما سوالی که از اشارات قرآن به ظهور بعد فرمودید دوست عزیز قرآن فرموده " لکل امة رسول"و " لکل امة اجل" و " لکل اجل کتاب" آیا شما از این عبارات چیزی غیر از این میفهمید که هر امتی پیامبری دارد و هر امتی دورانی دارد و هر دورانی کتابی دارد؟ آیا اشاره به استخلاف قوم سلمان (ایرانیان) بجای اعراب را که در تبیین عبارت "یستخلف قوم غیرکم" آمده اشاره ای صریح به ظهور هدایت الهی در امتی جدید نمیدانید؟ آیا وقتی حضرت محمد خود را خاتم النبیین و حضرت علی را خاتم الوصیین میخوانند در کنار اصطلاحات رایجی چون خاتم العلما و خاتم الشعرا، در برداشت خود از معنای خاتم دچار تردید نمیگردید؟ آیا از این صریحتر میتوان گفت که پیامبرانی در آینده خواهند آمد " یا بنی آدم اما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی و اصلح فلا خوف علیهم "؟ آیا به مفهوم "خاتم لما سبق و فاتح لماستقبل" اندیشیده اید؟ آیا سنت ارسال رسل را که به فرموده قرآن تغییر ناپذیر است منسوخ میدانید؟ " سنة من ان قد ارسلنا من قبلک من رسلنا و لن تجد لسنتنا تبدیلا" آیا گمان میکنید دریای بیکران علم الهی محدود به کتابی است که بر حضرت محمد نازل شد و دیگر خداوند حرفی برای آموختن به انسانها ندارد و ابواب فیض و رحمت الهی الی الابد مسدود گشته؟ آن گاه که اجازه دهیم دیگران بجای ما بیاندیشند و سوء برداشتهای خود را به ما تلقین کنند حق نداریم بیراهه رفتنمان را به حساب نامفهوم بودن کلام الهی و پیروی ازمقبولات اکثریت بگذاریم و از خدا طلبکار شویم زیرا که فرموده اند اکثرهم لایعقلون و اکثرهم لا یفقهون به شما توصیه میکنم که یکبار دیگر مقاله خاتمیت را با رجوع دقیق به پاورقی های آن بخوانید و اگر استدلال محکمی در رد آن دارید بیان فرمائید نور هدایت الهی فرا راهتان باد
تصویر وحید

وحید :

بسیار مقاله جالب و مفیدی بود. بسیار بسیار متشکرم

افزودن دیدگاه جدید

CAPTCHA ی تصویری
سایت آئین بهائی با کمال سرور به استحضار هم وطنان عزیز و شریف در ایران و خارج ایران می رساند که امکانی را فراهم نموده است تا همه فارسی زبانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی بتوانند برای مطالعه و تحقیق درباره امر بهائی به صورت آنلاین و از طریق نرم افزار اسکایپ سلسه کتب روحی را مطالعه نمایند.
برای توفیق در این امر کافی است نرم افزار اسکایپ را روی گوشی و یا کامپیوتر خود داشته باشید. این امکان جدید از آن جهت اهمیت دارد که دوستان عزیز فارسی زبان در سراسر عالم به خصوص در کشور مقدس ایران در تمام شهرها و روستاهای دوردست که امکان تماس با جامعه بهائی را ندارند می توانند از این طریق به صورت آنلاین و امن با یکی از راهنمایان بهایی کتب روحی را در گروه مطالعه نمایند.
از دوستان علاقه مند تقاضا می نماییم آدرس یا آی دی اسکایپ خود را از طریق مکاتبه با ایمیل سایت آئین بهائی به آدرس info@aeenebahai.org در اختیار ما قرار دهند. سایت آیین بهائی نحوه شروع دوره مطالعات کتب روحی را از طریق اسکایپ با شما هماهنگ خواهد نمود.
 
شما می توانید سوالات و نظرات خود را در رابطه با دیانت بهایی از طریق آدرس ایمیل info@aeenebahai.org برای ما ارسال بفرمایید. همچنین برای دریافت آخرین مطالب از کانال رسمی وب سایت آئین بهایی در تلگرام استفاده نمایید. برای جستجو شناسه کاربری aeenebahai1 را در نرم افزار تلگرام جستجو کنید.